ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ ﴿۶۷﴾
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ ﴿۶۷﴾
سپس روي آن آب داغ متعفني مينوشند. (۶۷)
كلمه (شَوْب) به معناى مخلوط و آميخته است. و كـلمـه (حـمـيـم) بـه معناى آب داغ و بسيار سوزنده است. و معناى جمله اين است كه: سـتـمگران نامبرده علاوه بر عذابهايى كه گفته شد، مخلوطى از آب داغ و بسيار سوزنده مى نوشند، و آن آب با آنچه از درخت زقوم خورده اند مخلوط مى شود.
بديهى است خوردن از اين غذاي ناگوار و تلخ تشنگى آور است، اما به هنگامى كه تشنه مـى شـونـد چـه مى نوشند؟ قرآن مى گويد: اين دوزخيان بعد از اين زقوم, آب داغ و كثيفى خواهند داشت (ثم ان لهم عليها لشوبا من حميم ).
شـوب بـه مـعـنـى چـيـزى اسـت كـه با شى ء ديگر مخلوط شود، و حميم به معنى آب داغ و سوزان است، بنابراين حتى آب داغى كه آنها مى نوشند خالص نيست بلكه آلوده است .آن غذاى دوزخيان، و اينهم نوشابه آنان.
مشوبي از آب گداخته و داغ هم كنار اين غذاي تلخ هست، اين آبشان و آن هم غذايشان كه درباره آن آب داغ در آيات ديگر هست كه ﴿يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً﴾؛[22] از بس اين آب داغ است همين كه به نزديك لب ميآورند پوست لب ميريزد.
سوره ۱۸: الكهف
وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿۲۹﴾
بگو اين حق است از سوي پروردگارتان، هر كس ميخواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود) و هر كس ميخواهد كافر گردد، ما براي ستمگران آتشي آماده كرده ايم كه سرا پرده اش آنها را از هر سو احاطه كرده است، و اگر تقاضاي آب كنند آبي براي آنها مي آورند همچون فلز گداخته كه صورتها را بريان ميكند، چه بد نوشيدني است و چه بد محل اجتماعي؟! (۲۹)
… اين در قبال نوشابهها و شرابهاي طهوري است كه به بهشتيها ميدهند. در جريان بهشتيها سوره مباركه «مطففين» آنجا بعد از اينكه از غذاي آنها سخن به ميان آمده كه آنها بعد از غذا يا حالا قبل از غذا علاقهاي به آب داشتند، آبشان اين است: آيه 22 به بعد سوره «مطففين»
http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=83&ayat=22&user=far&lang=far&tran=2
﴿إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ ٭ عَلَي الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ ٭ تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعيمِ ٭ يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ﴾؛[23] «رحيق» همان كاسه پُرآبي است كه سرش مُهر است كه كسي نديده و نميبيند، ختم شده است که ديگران از درون آن بيخبر هستند، با چه چيزي مُهر شده؟ ﴿خِتامُهُ مِسْكٌ﴾[24] با مُشك مُهر شده است و كسي از درون آن باخبر نيست، دستخورده نيست ﴿وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ﴾[25] آيا اين «رحيق مختوم» براي همه است؟ فرمود: بله، اينها براي ابرار است. بالاتر از «رحيق مختوم», مسئله «تسنيم» است؛ «تسنيم» چشمهاي است كه براي «مقرّبان» است كه فوق «ابرار» است؛ ولي چند قطره از چشمه «تسنيم» در «رحيق مختوم» ميريزند و به اين ابراريها ميدهند كه فرمود: ﴿وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ﴾،[26] «تسنيم» چيست؟ ﴿عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ﴾[27] که خالص آن براي «مقرّبون» است… اينها بعد از غذا اگر آبي ميخواهند يا از «رحيق مختوم» مينوشند، اگر «مقرّب» باشند كه از تسنيم مينوشند …
… انشاءالله ـ در سوره مباركه «مطففين» كه رسيديم روشن ميشود؛ درجات «ابرار» پايينتر از درجات مقرّبين است… در همان بخشهايي كه به خواست خدا ميآيد ﴿كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ ٭ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ ٭ كِتابٌ مَرْقُومٌ ٭ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾؛[30]
http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=83&ayat=18&user=far&lang=far&tran=2
نامه اعمال «ابرار» در «عليّين» است, خود «عليّين» كتاب و دفتر مهم است, پس كتاب در كتاب است؛ اين «عليّين» كه كتابي است مرقوم و نامه اعمال «ابرار» در «عليّين» است، اين مشهود «مقرّبان» است ﴿إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ ٭ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ ٭ كِتابٌ مَرْقُومٌ ٭ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾ «مقرّبون» شاهد نامه اعمال «ابرار» هستند, «مقرّبون» در دنيا باخبرند كه ابرار چه كردند و چه ميكنند، چنين تفاوتي بين «مقرّبون» و «ابرار» هست.