﴿۱۸۱﴾ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ
﴿۱۸۱﴾ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ
حق پيمانه را ادا كنيد (و كم فروشي نكنيد) و مردم را به خسارت نيفكنيد.
Kayl is a measure of volume for commodities. “Giving it in full”means not reducing the volume.
In order that this difference can be clear, this fact must be noted that the people of Shu‘ayb (the inhabitants of ’Aykah and Madyan) were living in a sensitive commercial region which was located on the way of those caravans that traveled from Mecca and Medina to Syria and from Syria to Mecca and Medina as well as other regions.
We know that these caravans are in need of many things in this way and sometimes those people who are in the cities along those roads apply the utmost misuse and buy their goods for the lowest price and sell them for the dearest price. (It should be noted that, at that time, many bargains were done in the form of barters.)
Sometimes, they find many undue faults on the material they are going to buy, while they command very much for the thing they are going to sell; and at the time of weighing and measuring their own goods they measure it very exactly and sometimes they fraud, but they weigh and measure others’ goods carelessly and sometimes they take more than the due amount, and since the opposite party is dependent and needy he is helpless to acquiesce to all these matters.
مشكل اصلي مردم مدين و اِيكه كمفروشي بود حالا گاهي گرانفروشي مشكل است گاهي كمفروشي مشكل است كالاها را اجناس را يا با حجم ميفروختند يا با وزن ميفروختند اگر با حجم ميفروختند ميشد كِيل اگر با وزن ميفروختند ميشد ترازو، اينها هم در حجمفروشي مشكل داشتند هم در وزنفروشي مشكل داشتند. در حجمفروشي كِيل و پيمانههايشان دو گونه بود با پيمانههاي پر ميگرفتند با پيمانههاي كم ميدادند در وزنفروشي هم بشرح ايضاً قرآن كريم درباره قوم مدين اين دو خطر را گوشزد كرد و در سورهٴ مباركهٴ «اسراء» هم اين را به عنوان اصل كلي بيان كرد[1] در سورهٴ مباركهٴ «تطفيف» يا «مطففين» به عنوان ﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ﴾ اين را به صورت همگاني بيان كرده كه عذاب الهي منتظر گرفتن كمفروشان و بدفروشاناند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ ﴿۱﴾
واي بر كمفروشان. (۱)
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ ﴿۲﴾
آنها كه وقتي براي خود كيل ميكنند حق خود را به طور كامل ميگيرند. (۲)
وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ ﴿۳﴾
اما هنگامي كه ميخواهند براي ديگران كيل يا وزن كنند كم ميگذارند! (۳)
﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ﴾ اين مُطفّفين چه كسانياند ﴿الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَي النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ﴾ با اكتيالِ پر ميگيرند اما ﴿وَإِذَا كَالُوهُمْ﴾ بخواهند به ديگران بدهند با يك كيل ناقص ميدهند ﴿وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ﴾[2] أخسَر يعني خسارت وارد كرد، اينها كارشان اين است اين باسكولها هم همين طور است گاهي اكتيالش تام است كيلش ناقص, گاهي اتّزانش تام است وزنش ناقص آن وقتي كه ميخواهند تحويل بگيرند پر تحويل ميگيرند آن وقتي كه ميخواهند تحويل بدهند كم تحويل ميدهند ﴿إِذَا اكْتَالُوا عَلَي النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ﴾ اما ﴿وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ﴾ اين خطري است كه ذات اقدس الهي گذشته از ضرر دنيايي, تهديد جهنم را هم در سورهٴ مباركهٴ «مطففين» بيان كرده[3] و اينها جزء حكمتهاي عملي است.
در سورهٴ مباركهٴ «اسراء» گذشت كه فرمود اينكه ميگويند حكمت, حكمت دو قسم است مقداري به نظر و جهانبيني برميگردد كه خدايي هست و قيامتي هست و وحي و نبوّتي هست و امامتي هست و رسالتي هست و ولايت اهل بيت است اينها به جهانبيني برميگردد يك مقدار به حكمت عملي برميگردد كه جهانداري است كه چگونه با مردم رفتار كنيد چگونه با خودتان رفتار كنيد چگونه با نظام رفتار كنيد چگونه با جامعه رفتار كنيد بعد از اينكه در سورهٴ مباركهٴ «اسراء» بخش آن جهانبيني و توحيد و اينها را ذكر فرمود, آيه 35 فرمود: ﴿وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾ بعد از چند آيه فرمود: ﴿ذلِكَ مِمَّا أَوْحَي إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ﴾[4] اينكه فرمود: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ﴾ اين همهاش فلسفه و كلام نيست يعني كاسبي كه عندالاكتيال و الكيل, عند الاتّزان و الوزن امين باشد در اين چهار جهت او حكيم است لازم نيست كسي حالا فلسفه بخواند لازم نيست تفسير بخواند اگر كسي به دين عمل كرده حكيم است حكمت عملي است ديگر حالا حكمت نظري نداشت, نداشت اينكه فرمود: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً﴾[5] همهاش مربوط به انديشه و نظر نيست يك كاسبِ امين، خيرِ كثير دارد يك كارمند امين، خير كثير دارد براي اينكه در چهار بخش پاك است هم در گرفتن و در دادن كِيلي هم در گرفتن و دادنِ وزني، فرمود: ﴿ذلِكَ مِمَّا أَوْحَي إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ﴾ اگر خدا فرمود: ﴿يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾[6] پاكيِ جامعه هم, طهارت جامعه هم, تقواي جامعه هم حكمت است منتها حكمت عملي است جامعهاي كه كمفروشي نكند گرانفروشي نكند جامعه حكيم است اين جامعه يقيناً روي صلاح و فلاح را ميبيند.