(64) إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً

(۶۴) خداوند كافران را لعن كرده (و از رحمت خود دور داشته) و براي آنها آتش سوزاننده‏ اي آماده نموده است.

 لعن كفار به معناى دور كردن آنان از رحمت است. و كلمه (اعد) از اعداد [ اِ ] است، كه به معناى تهيه ديدن است. و كلمه (سعير) به معناى آتش شعله ور است.

 

در اين قسمت‌ها فرمود حالا كه اين‌چنين است بدان كه ما براي عده‌اي عذاب را آماده كرده‌ايم تعبيري كه مرحوم شيخ طوسي(رضوان الله عليه) دارند [31] اين قابل نقد است مرحوم شيخ طوسي(رضوان الله عليه) از اين عبارت ﴿أَعَدَّ﴾ مي‌خواهند تقريباً صرف‌نظر كنند عبارت اين است كه خداي سبحان كافرين را لعن كرده و براي اينها آن آتش افروخته را آماده كرده است. تعبير ﴿أَعَدَّ﴾ در اينجا هست. تعبير أُعِدَّتْ هم در قرآن هست (وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۱۳۱﴾ و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسيد سوره ۳: آل عمران) چه اينكه درباره بهشت دارد ﴿أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ آماده كرديم. در بيانات نوراني حضرت امام رضا(سلام الله عليه) هست كه جنّت و نار مخلوق است و از ما نيست كسي كه بگويد جنّت و نار الآن خلق نشده بعداً خلق مي‌شود [32] اينكه وجود مبارك حضرت امير فرمود من بهشت را مي‌بينم جهنم را مي‌بينم, در همان خطبه متّقيان فرمود اين مردان باتقوا «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ آنها به کسانى مى مانند که بهشت را با چشم خود ديده و در آن متنعم اند و همچون کسانى هستند که آتش دوزخ را مشاهده کرده و در آن معذّبند!» [33] همين است يا آن حارثةبن‌مالك (زيد بن حارثة بن مالک انصاري) كه طبق نقل مرحوم كليني به پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) عرض كرد «كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى عَرْشِ رَبِّي » [34] گويا بهشت را مي‌بينم جهنم را مي‌بينم بهشت موجود است جهنم موجود است و مانند آن ديگر وجهي ندارد كه ما اين ﴿أَعَدَّ﴾ يا ﴿أُعِدَّتْ﴾ يا مانند اينها را توجيه بكنيم.

 

ظاهر آيه كه فرمود: ﴿أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً﴾ يعني آماده كرديم يعني الآن موجود است. مرحوم شيخ طوسي مي‌فرمايند ممكن است كه حُكماً آماده باشد نه خارجاً. اگر چيزي يقيناً حاصل است اين چيزي كه يقيناً حاصل است مثلاً مستقبل  [م ُت َب َ] محقّق‌الوقوع در حكم ماضي است اين چون يقيناً بعداً آماده مي‌شود گويا الآن آمده است.

 خب ما دو قانون اصولي داريم :

اولي اينكه اصلِ در استعمال، حقيقت است

 دومي اينكه استعمال، اعم (فراگیرنده تر, مقابل اخص) از حقيقت و مجاز است.

 اين دو قانون اصولي كه معارض هم نيستند آنجا كه مي‌گويند اصلِ در استعمال، حقيقت است يعني اگر لفظي يك معناي حقيقي داشت يك معناي مجازي داشت متكلّم اين لفظ را به كار برد قرينه‌اي در كار نبود خب ما بر حقيقت حمل مي‌كنيم. اصالةالحقيقه اصلاً جايش همين‌جاست.

اما آنجايي كه مي‌گويند استعمال، اعم از حقيقت و مجاز است براي اين است كه ما مي‌دانيم متكلّم اين لفظ را در اين معنا استعمال كرد ما همين كه مي‌دانيم متكلّم اين لفظ را در اين معنا استعمال كرد حكم بكنيم كه معنا، معناي حقيقي لفظ است؟ نه، استعمال اعم از حقيقت و مجاز است اين قاعده كه استعمال اعم از حقيقت و مجاز است يك جا و موطن خاصّي دارد آن اصالةالحقيقه جاي خاصّي دارد.

 حالا سخن مرحوم شيخ، اين ﴿أعَدَّ﴾ كه استعمال کرده شما به چه دليل بر معني مجازي حمل مي‌كنيد ﴿أعَدَّ﴾ يعني «أعدّ» يعني آماده كرد ﴿أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ [35] همين است ﴿أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴾ [36] همين است يعني آماده شد خب اگر آماده شد لفظ يك معناي حقيقي دارد يك معناي مجازي دارد قرينه هم در كار نيست بايد بر معناي حقيقي حمل كرد .

 

 بنابراين آنها كه گفتند ما جهنم را مي‌بينيم در خطبه نوراني حضرت امير درباره اوصاف متّقيان همه‌اش حمل بر حقيقت مي‌شود اين آياتي كه دارد ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾ [37] حمل بر حقيقت مي‌شود يعني اگر اهل علم‌اليقين باشي هم‌اكنون كه اينجا نشستي جهنم را مي‌بيني چون بعد از مرگ كه خب كفار هم مي‌بينند مي‌گويند ﴿رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا پروردگارا ديديم و شنيديم [38] اما اينجا دارد ﴿كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾