(36) سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ

(۳۶) منزه است كسي كه تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مي‏روياند، و از خود و از آنچه نمي‏دانند!

در اينكه منظور از (ازواج) در اينجا چيست مفسران سخن بسيار دارند:

آنچه مسلم است اين است كه (ازواج) جمع (زوج) معمولا به دو جنس مذكر و مؤنث گفته مى شود، خواه در عالم حيوانات باشد، يا غير آنها، سپس توسعه داده شده و به هر دو موجودى كه قرين يكديگر و يا حتى ضد يكديگرند (زوج) اطلاق مى شود، حتى به دو اطاق مشابه در يك خانه، يا دو لنگه در، و يا دو همكار و قرين، اين كلمه گفته مى شود، و به اين ترتيب براى هر موجودى در جهان زوجى متصور است.

به هر حال بعيد نيست كه زوجيت در اينجا به همان معنى خاص يعنى جنس مذكر و مونث باشد، و قرآن مجيد در اين آيه خبر از وجود زوجيت در تمام جهان گياهان و انسانها و موجودات ديگرى كه مردم از آن اطلاعى ندارند مى دهد.

اين موجودات ممكن است گياهان باشد كه وسعت دايره زوجيت در آن روز هنوز در آنها كشف نشده بود.

يا اشاره به حيوانات اعماق درياها كه در آن روز كسى از آن آگاه نبود، و امروز گوشه اى از آن براى انسانها كشف شده است. يا اشاره به موجودات ديگرى كه در كرات ديگر آسمانى زندگى مى كنند. (وَ مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ)

و يا موجودات زنده ذره بينى، هر چند امروز دانشمندان، نر و ماده اى در آنها سراغ ندارند، ولى دنياى اين موجودات زنده آنقدر مرموز و پوشيده از معماهاست كه ممكن است علم و دانش انسانها هنوز به اين قسمت از آن راه نيافته باشد، حتى وجود زوجيت در جهان گياهان نيز چنانكه گفتيم در عصر نزول قرآن جز در موارد خاصى مانند درختان نخل و امثال آن ناشناخته بود، و قرآن از آن پرده برداشت، و در قرون اخير از طرق علمى اين معنا به ثبوت رسيد كه مساله زوجيت در عالم گياهان يك مساله عمومى و همگانى است .

سوره ۲۶: الشعراء

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿۷﴾

آيا آنها به زمين نگاه نكردند، چه اندازه در آن از انواع گياهان آفريديم. (۷)

سوره ۳۱: لقمان

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿۱۰﴾

آسمانها را بدون ستوني كه قابل رؤيت باشد آفريد، و در زمين كوههائي افكند تا شما را به لرزه در نياورد، و از هر گونه جنبنده روي آن منتشر ساخت، و از آسمان آبي نازل كرديم، و به وسيله آن در روي زمين انواع گوناگوني از جفتهاي گياهان پر ارزش رويانديم. (۱۰)

اين احتمال نيز داده شده است كه زوجيت در اينجا اشاره به وجود ذرات مثبت و منفى در دل تمام اتمها است، زيرا مى دانيم همه اشياء اين جهان از (اتم) تشكيل يافته، و اتم در حقيقت همچون آجر براى ساختمان عظيم اين كاخ بزرگ عالم ماده است. تا آن روز كه اتم شكافته نشده بود خبرى از وجود اين زوجيت نبود، ولى بعد از آن وجود زوجهاى منفى و مثبت در هسته اتم و الكترونهائى كه به دور آن مى گردند به ثبوت رسيد.

شاید منظور تمام اقسام زوجیت در جهان باشد چه در مقیاس ماکروسکوپی و چه در مقیاس میکروسکوپی باشد

به هر حال اين آيه يكى ديگر از آياتى است كه محدود بودن علم انسان را بيان مى كند و نشان مى دهد كه در اين جهان حقايق بسيارى است كه از علم و دانش ما پوشيده است. (وَ مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ)

و" مِمَّا لا يَعْلَمُونَ" يعنى از آنچه مردم نمى ‏دانند و آن عبارت است از مخلوقاتى كه هنوز انسان از وجود آنها خبردار نشده، و يا از كيفيت پيدايش آنها، و يا از كيفيت زياد شدن آنها اطلاع پيدا نكرده.

… مي‌فرمايد اين ... كه مي‌گوييم شما شكر كنيد ـ معاذ الله ـ ذات اقدس الهي نيازي به سپاس شما ندارد شما محتاج به شكر هستيد كه با اين شكر, نزديك‌تر شويد و ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ اگر شكر گزاري كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود﴾ نصيب شما شود و فيض جديدي بگيريد و الاّ ذات اقدس الهي منزّه از همه اين كارهاست…

… ﴿سُبْحَانَ﴾ آن خدايي كه ﴿خَلَقَ الْأَزْوَاجَ﴾ و خودش منزّه از داشتن زوج است ﴿خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا﴾ چه ﴿مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ﴾ باشد مثل گياهان, چه ﴿مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾باشد مثل انسان‌ها و چه جزء چيزهايي باشد كه ﴿لاَ يَعْلَمُونَ﴾, ﴿لاَ يَعْلَمُونَ﴾نه يعني ممكن نيست بداند، فعلاً نمي‌داند.

همين بارمثبت و منفي و بسياري از خصوصيت‌هاي برقي (بار مثبت و منفی) را كه آن روز كسي نمي‌دانست در بخش‌هايي از سوره مباركه «نحل» هم فرمود: ﴿وَ يَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾[23] خيلي از چيزهايي را خلق مي‌كند كه فعلاً نمي‌دانيد بعد براي شما كشف مي‌شود، اين ﴿يَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ﴾ از همين قبيل است، اين‌جا هم ﴿مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ﴾ از همين قبيل است.

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=16&ayat=5&user=far&lang=far&tran=2

پس این منزه بودن به دو چیز بر میگردد:

- اگر در آیه قبل بیان از شکر میکند, خدا به شکر شما نیازی ندارد

- زوج ندارد و منزه از مساله زوجیت است

… انبيا گذشته از اينكه ﴿يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ﴾[28]گذشته از اين سه كار؛ يعني تعليم كتاب, تعليم حكمت, تزكيه نفوس يك كار چهارم هم دارند که آن كار چهارم در همه اين بخش از آيات نيست، بلکه در بخشي از آيات است. فرمود: ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴾ نه «ما لا تعلمون»؛…

به وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هم فرمود خدا چيزي به تو ياد مي‌دهد كه تو از آن جهت كه بشر هستي ولو نبوغ هم داشته باشي به هيچ وجه ممكن نيست ياد بگيري ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ﴾[29]نه «ما لم تعلم»، ما از آن طرف غيب چه خبر داريم؟ نه كسي آمده ما را از راه نقل باخبر كند، نه در دسترس حس و تجربه است، نه عقل ما آن‌قدر بالنده است كه به آن طرف عالَم غيب سركشي كند، چه خبر داريم برزخ چيست؟ بهشت چيست؟ قيامت چيست؟ تطاير كتب چيست؟ صحنه ميزان چيست؟ صحنه حسابرسي چيست؟ به پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ﴾ نه «ما لم تعلم» به جامعه بشري هم مي‌فرمايد: ﴿وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ ما از اين طرف از گذشته هيچ خبري نداريم، اصلاً راه نداريم؛ آن طرف بعد از مرگ چه خبر است؟ برزخ چيست؟ بهشت چيست؟ قيامت چيست؟ فرمود اين چيزها را فقط از راه وحي مي‌شود ياد گرفت.

سه سوال اصلی هست که بدون وحی نمیتوانیم به آنها جواب بدهیم:

از کجا آمده ایم؟ به کجا میرویم؟ و اینجا چه میکنیم؟

جواب کسانی که به وحی اعتقاد ندارند به این سه سوال این است که از میمون آمده ایم, برای هیچی اینجا هستیم (کار کنیم تا خسته شویم سپس کمی تفریح کنیم تا دوباره بتوانیم کار کنیم) و به سمت هیچی میرویم.

تَطایرِ کُتُب، از جایگاه‌های قیامت است که در آن آدمی نامه اعمال خود را مشاهده می‌کند. این باور از اعتقادات اسلامی است و در احادیث به آن تصریح شده است.

بنابراين اين ﴿وَ مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ﴾معناي آن اين نيست كه اصلاً شما نمي‌توانيد ياد بگيريد…