(76) إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُون
(76) إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ
(۷۶) اين قرآن اكثر چيزهائي را كه بني اسرائيل در آن اختلاف دارند براي آنها بيان ميكند.
بنی اسرائیل، این اصطلاح چهل و یک مرتبه در قرآن به کار رفته است.
اسرائیل نام دیگر یا به قولی، لقبِ یعقوب پسر اسحاق است که دوبار در قرآن ذکر شده است.
- كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۹۳﴾
همه غذاها(ي پاك) بر بني اسرائيل حلال بود جز آنچه اسرائيل (يعقوب)، پيش از نزول تورات بر خود تحريم كرده بود (مانند گوشت شتر كه براي او ضرر داشت) بگو اگر راست ميگوئيد تورات را بياوريد و بخوانيد (اين نسبتهائي كه به - پيامبران پيشين ميدهيد حتي در تورات تحريف شده شما نيست). (۹۳)
سوره ۱۹: مريم
- أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ﴿۵۸﴾اینان (که از زکریا تا ادریس اوصافشان یاد شد) همان رسولانی هستند که خدا از میان همه اولاد آدم و اولاد آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و اولاد ابراهیم و یعقوب و دیگر کسان که هدایت کرده و برگزیدیم، آنها را به لطف و انعام خود مخصوص گردانید (و حال آنها در بندگی چنان است) که هرگاه آیات خدای رحمن بر آنها تلاوت شود با گریه (شوق و محبت) روی اخلاص بر خاک نهند. (۵۸)
بنی اسرائیل دوازده سبط یا خانداناند که آنها را از نسل دوازده پسر یعقوب میدانند.
نـخـسـت مـى فـرمـايـد ايـن قـرآن ، اكـثـر چـيـزهـائى را كـه بـنـى اسـرائيـل در آن اخـتـلاف دارنـد بـراى آنـهـا بـيـان مـى كـنـد.
بـنـى اسـرائيـل در مـسـائل زيـادى بـا هـم اخـتـلاف داشتند، در مورد مريم و عيسى و در مورد پيامبرى كه بشارتش در تورات داده شده ، و اينكه او چه كسى است ؟ و همچنين در بسيارى از احكام دينى و مذهبى با يكديگر اختلافاتى داشتند قرآن آمد و در اين زمينه حق مطلب را ادا كـرد، و گـفـت : مـسـيـح (عـليـه السلام ) خودش با صراحت خود را معرفى كرده كه من بنده خـدايـم ، او كـتـاب آسـمـانـى بـه مـن داده ، و مـرا پـيـامـبـر قـرار داده اسـت قال انى عبد الله آتانى الكتاب و جعلنى نبيا (مريم - 30).
و نيز روشن ساخت كه مسيح ، تنها از مادر و بدون پدر تولد يافته و اين امر محالى نيست ، چـرا كـه خـداونـد آدم را بـدون پـدر و مـادر و تـنـهـا از خـاك آفـريـد ان مثل عيسى عند الله كمثل آدم خلقه من تراب (آل عمران - 59).
و در مورد پيامبرى كه اوصافش در تورات آمده آن را به روشنى بر پيامبراسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) منطبق مى داند چرا كه بر هيچكس همچون او منطبق نمى شود.
بـه هـر حـال يـكى از رسالتهاى قرآن مبارزه با اختلافاتى است كه بخاطر آميخته شدن خـرافـات بـا حـقـايق تعليمات انبياء به وجود آمده بود، و هر پيامبرى وظيفه دارد كه به اخـتـلافـات ناشى از تحريفها و آميختن حق و باطل پايان دهد.
وحدت و عدم تفرقه
مطلب بعدي آن است كه در جريان وحي و نبوّت اوّلين بحثي كه ذات اقدس الهي درباره وحي و نبوّت دارد آن است كه رسالت انبيا ايجاد وحدت محلّي و منطقهاي و بينالمللي است اين قرآن كريم تنها ما مسلمانها را به اتحاد دعوت نميكند تنها به ما نميفرمايد: ﴿إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد كرد﴾[5] تنها به ما نميفرمايد: ﴿لاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ نزاع (و كشمكش) مكنيد تا سست نشوند و قدرت (و شوكت و هيبت) شما از ميان نرود ﴾[6] شكوه شما شوكت شما به وسيله اختلاف از بين ميرود به مسيحيها ميگويد اختلاف نداشته باشيد به يهوديها ميفرمايد اختلاف نداشته باشيد به مسيحي و يهودي ميفرمايد شما اختلافاتتان را كنار بگذاريد ، آن مشتركاتتان را بگيريد
سوره ۳: آل عمران
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۵﴾
اي اهل كتاب! چرا درباره ابراهيم، گفتگو و نزاع ميكنيد (و هر كدام، او را پيرو آيين خودتان معرفي مينماييد)؟! در حالي كه تورات و انجيل، بعد از او نازل شده است ؟ آيا انديشه نميكنيد؟! (۶۵)
مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۶۷﴾
ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه یکتاپرست و حق گرایی تسلیم بود، و از مشرکان نبود. (۶۷)
سوره ۲: البقرة
وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۱۳﴾
یهود بر این دعویند که نصاری را از حق چیزی در دست نیست، و نصاری بر این دعوی که یهود را از حق چیزی در دست نیست، در صورتی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند. این گونه دعویها نظیر گفتار و مجادلات مردمی است که از کتاب آسمانی بیبهرهاند. و خداوند در این اختلافات روز قیامت میان آنها حکم خواهد فرمود. (۱۱۳)
بعد ميفرمايد ما مسلمانها با شما اهل كتاب يك پيمان وحدتآميز منطقهاي داشته باشيم كه اختلافي نداشته باشيم ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَي كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم﴾
سوره ۲۹: العنكبوت
وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۴۶﴾
و با اهل كتاب جز به [شيوه اى] كه بهتر است مجادله مكنيد مگر [با] كسانى از آنان كه ستم كرده اند و بگوييد به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گرديده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم (۴۶)
پس قرآن كريم چند پيام وحدتآميز دارد يكي محلّي است كه داخله مسلمانها را به وحدت دعوت ميكند ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً﴾[8] يكي مسيحيها را به وحدت دعوت ميكند يكي اينكه كليميها را به وحدت دعوت ميكند يكي اينكه مسيحي و كليمي, كليمي و مسيحي را با هم هماهنگ ميكند يكي اينكه مسلمانها را با اهل كتاب هماهنگ ميكند اين دين است كه بالأخره شما مشتركاتي داريد اگر اختلاف نكنيد بيگانه بر توحيد حمله نميكند ديگر آن بيگانه نميآيد ـ معاذ الله ـ به قرآن هتّاكي كند و نسبت به حرم مطهّر و حريم مطهّر قرآن اهانت كند با هم بحثهاي علميتان را داشته باشيد مقدّسات يكديگر را محترم بشماريد فرمود: براي اينكه اختلافها برداشته بشود بالأخره مشتركات فراواني داريد اين درگيري و زد و خورد و كشتار در اثر همين اختلاف است وقتي اختلاف نباشد بالأخره يك زندگي راحتي داريد ولو زندگي دنيايي باشد. مستحضريد آن بخش سوم كه بخش بينالمللي است نه منطقهاي و نه محلّي در آن بخش هم ما را به وحدت دعوت ميكند اينكه فرمود چيزي از مردم كم نگذاريد ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ حق پيمانه و وزن را ادا كنيد و از اموال مردم چيزي نكاهيد﴾[9] اين كاري به محلّي و منطقهاي ندارد اين كاري به مسلمانها و مسيحيها و يهوديها و زرتشتيها ندارد مردم هر كه هست ملحد باشد مشرك باشد موحّد باشد
هر پیمانی بستیم حتی با مخالفین باید وفا کنیم حتی با کفار. قرآن میفرماید: «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِم» توبه/4 عهدی که با کفار بستید، وفا کنید. «فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ» توبه/7 (تا آنها پایدار به عهد هستند شما هم پایدار باشید).
سه امری كه امام صادق(ع) براي همه مردم واجب دانستهاند
از امام صادق(ع) در کتاب خصال صدوق نقل شده است: «ثلاث لم یجعل لله لأحد من الناس فیهن رخصه: سه چیز است که خدا برای هیچ کس از مردم تخفیفی قرار نداده است.
- برّ الوالدین برّین کانا أو فاجرین. نیکی به پدر و مادر دستکار باشند یا گنهکار(اگر چه شمر باشند)
- و وفاء بالعهد للبر و الفاجر وفای به عهد درستکار باشد یا گنهکار (اگر چه شمر باشد).
- و اداء الامانة إلی البر و الفاجر. رد امانت کنیددرستکار باشد یا گنهکار(اگر چه شمر خنجری که با آن امام حسین را کشته است را امانت گذاشته باید به او بدهید)
شما در سازمان ملل حقّ كسي را به هم نزنيد ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ﴾ هيچ چيزي كم نگذاريد حقّ هيچ ملّتي را كم نگذاريد.آن وقت اين نيروهاي فراواني كه هرز ميرود اين بودجههاي فراواني كه براي كشتار انسانها به كار ميرود صرف هزينه اين گرسنگان ميشود شما شرق را نگاه كنيد غرب را نگاه كنيد شمال را نگاه كنيد جنوب را نگاه كنيد وسيله آدمكشي چقدر صرف ميشود كارخانههايي كه براي ساختن اسلحه است. قرآن كريم ميگويد اين اختلافها را برداريد بالأخره در دنيا بايد راحت زندگي كنيد, اين همه گرسنگي و گرسنگان براي چيست
فرمود اختلافات شما با اين بيان وحياني حل ميشود شما اگر درباره وحي بودن قرآن ترديد داريد ﴿فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ﴾[10] نميخواهيد مسلمان بشويد نشويد ولي با هم بسازيد كه اختلاف برداشته شود
همانطور که قبلا گفته شد یکی از معجزات پیامبر وحدت در میان اقوام کینه توز عرب بود.آنها را با هم برادر و برابر کرد. و اعراب توانستند حول دین اسلام به دور هم جمع شوند.
اهمیت وحدت و عدم تفرقه را در جواب هارون به حضرت موسی (ع) و سکوت ۲۵ ساله امام علی می توان مشاهده نمود
سوره ۲۰: طه
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿۹۰﴾
و هارون قبل از آن به آنها گفته بود كه اي قوم! شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفتيد، پروردگار شما خداوند رحمان است، از من پيروي كنيد و اطاعت فرمان من نمائيد. (۹۰)
قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ﴿۹۱﴾
ولي آنها گفتند ما همچنان بر گرد آن ميگرديم (و به پرستش گوساله ادامه ميدهيم) تا موسي به سوي ما بازگردد! (۹۱)
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿۹۲﴾
گفت: اي هارون! چرا هنگامي كه ديدي آنها گمراه شدند. (۹۲)
أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿۹۳﴾
از من پيروي نكردي؟! آيا فرمان مرا عصيان نمودي؟! (۹۳)
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿۹۴﴾
گفت: اي فرزند مادرم! ريش و سر مرا مگير!، من ترسيدم بگوئي تو ميان بني اسرائيل تفرقه انداختي و سفارش مرا به كار نبستي. (۹۴)
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿۹۵﴾
(موسي رو به سامري كرد و) گفت، تو چرا اين كار كردي، اي سامري؟! (۹۵)