(1) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ

(۱) حمد (و ستايش) مخصوص خداوندي است كه تمام آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است، و حمد (و سپاس) براي او است در سراي آخرت و او دانا و آگاه است.

این سوره با کلمه حمد شروع میشود. پنج سور‌ه است كه در قرآن كريم آغاز آنها حمد است

«فاتحةالكتاب»

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾

ستايش خدايى را كه پروردگار جهانيان (۲)

«انعام»

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱﴾

ستايش براي خداوندي است كه آسمانها و زمين را آفريد و ظلمتها و نور را ايجاد كرد، اما كافران براي پروردگار خود شريك و شبيه قرار مي‏دهند. (۱)

«كهف»

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ﴿۱﴾

حمد مخصوص خدائي است كه اين كتاب (آسماني) را بر بنده (برگزيده‏ اش) نازل كرد و هيچگونه كژي در آن قرار ندارد. (۱)

«فاطر»

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱﴾

ستايش مخصوص خداوندي است كه آفريننده آسمانها و زمين است، خداوندي كه فرشتگان را رسولاني قرار داد كه صاحب بالهاي دو گانه و سه گانه و چهار گانه‏ اند او هر چه بخواهد در آفرينش مي ‏افزايد، او بر هر چيزي قادر است. (۱)

«سبأ» است.

فرمود: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾ حمد چرا براي خداست؟ براي اينكه خلقت آسمان و زمين، نعمت اوست اين سفره را او پهن كرده و هر كه مُنعِم (نعمت دهنده) باشد محمود (ستوده) است پس خدا محمود است. حمد آخرت هم براي اوست بهشت را آفريده كه ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ سپاس خدايى را كه اندوه را از ما بزدود﴾، [15] ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَا سپاس خدايى را كه وعده‏ اش را بر ما راست گردانيد و سرزمين [بهشت] را به ما ميراث داد از هر جاى آن باغ [پهناور] كه بخواهيم جاى مى‏ گزينيم [16]. وقتي بهشتي‌ها وارد بهشت شدند اين‌گونه خدا را حمد و سپاس مي‌گويند خدا را شكر كه به ما بهشت داد خدا را شكر كه هر جا بخواهيم بيارميم، مي‌آرميم خدا را شكر كه همه غم و غصه را از ما زدود ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ گفتار (و دعاي) آنها در بهشت اين است كه خداوندا! منزهي تو، و تحيت آنها سلام، و آخرين سخنشان حمد مخصوص پروردگار عالميان است. [17] اين حمدِ بهشتي‌هاست در برابر اين نعمت.

پس ﴿لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَي ستايش براي اوست. در اين جهان﴾، [18] و ﴿لَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ و حمد (و سپاس) براي او است در سراي آخرت﴾ .در برابر هر نعمتي بايد انسان سپاسگزار باشد.

در اينكه منظور از حمد و ستايش خداوند در آخرت چيست ؟ مفسران گفتگو بسيار كرده اند.

بعضى گفته اند گرچه سراى آخرت دار تكليف نيست ، اما بندگان خدا، عاشقانه در آنجا او را مى ستايند و حمد مى كنند، و از حمد و ستايش او لذت مى برند!

بعضى ديگر گفته اند: بهشتيان او را به خاطر فضلش (بیش از استحقاق شون به آنها عطا شد) حمد مى كنند و دوزخيان بخاطر عدلش !

گاه گفته مى شود: انسانهائى كه در اين دنيا هستند به خاطر وجود حجابهاى مختلف بر قلب و فكرشان غالبا حمد خالص ندارند، اما در قيامت كه همه حجابها بر چيده مى شود و به مصداق الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ مالكيت خداوند بر پهنه هستى بر همگان آشكار مى شود، همگى با خلوص نيت كامل زبان به حمد و ستايش او مى گشايند.

اين حمد نه تنها از زبان انسانها و فرشتگان است كه از تمام ذرات جهان هستى نيز زمزمه حمد و تسبيح او به گوش هوش ‍ مى رسد، هيچ موجودى نيست جز اينكه حمد و تسبيح او مى گويد.

آنچه در آغاز سور‌ه ذكر شده است به منزله متن است و آنچه تا پايان سور‌ه مي‌آيد به منزله شرح، اگر در آغاز سور‌ه سخن از حكيمِ خبير به ميان آمد تا پايان سور‌ه، تبيين حكمت خدا و خبير بودن خدا مطرح است گاهي پايان يك آيه اسمي يا دو اسم از اسماي حسناي خداست اين اسمي كه در پايان آيه مطرح است اين ضامن مضمون خود آيه است اما وقتي در آغاز سور‌ه اسماي الهي مطرح است اين به منزله سرفصل است به منزله متن است كه تا پايان سور‌ه بايد اين يك اسم يا دو اسم را شرح كرد.

در اول آيه فرمود: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ﴾ كه اين مجموعه، شكرآور است نعمت خداست نعمت زميني، نعمت آسماني، علوم فراوان از اينجاست بركات فراوان حياتي از اينجاست و مانند آن. درباره دنيا سخن نفرمود اما از آسمان و زمين كه سخن گفت ناظر به دنياست و سپس فرمود: ﴿وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ﴾ اين نشان مي‌دهد كه سَمت و سوي بحث سورهٴ مباركهٴ «سبأ» به طرف اثبات معاد است.

خداوند حكيم است يعني كارِ او منشأ حكمت و منفعت و غايت و هدفمندي است. خبير است يعني به تمام ذرّات و جزئيات آگاه است كه خبير، دقيق‌تر از عليم است. خبير يعني خُبره‌بودن ناظر به امور جزئي است براي اينكه مشكلات كساني كه درباره معاد بدانديش بودند اين بود كه اين ذرّات كه حالا مخلوط شد گُم شد چگونه خداي سبحان دوباره اينها را احيا مي‌كند ولي وقتي مي‌فرمايد خبير است به تمام ذرّات آگاه است.

كلمه (خبير) يكى از اسماء حسناى خدا است، كه از ماده (خبر) گرفته شده، كه به معناى اطلاع داشتن از جزئيات امور است. پس مى توان گفت : خبير خصوصى تر از عليم است، چون عليم در جزئيات و كليات هر دو به كار مى رود، ولى خبير تنها در جزئيات به كار مى رود.

طرح مسئله معاد بر اساس مسئله حكيم بودن است كه يقيناً معاد هست براي اينكه كار خدا حكيمانه است، و هيچ محذوري (مانع) نيست براي اينكه او به تمام ذرّات و جزئيات آگاه است (خبير). براي بيان حكيمانه بودن معاد از حكمت خدا استفاده شده است چرا عالَم معاد دارد؟ براي اينكه اگر روز حسابي نباشد كتابي نباشد پاداش و كيفري نباشد هر كه هر چه كرد و هر چه گفت و هر چه آورد حساب و كتابي نباشد كه مي‌شود عالَم لغو، مي‌شود عالَم باطل. بارها اين دو اصل از قرآن كريم مطرح شد يكي به صورت موجبه كليه يكي به صورت سالبه كليه، موجبه كليه اين بود كه فرمود خدا هر چه آفريد به حق آفريد سالبه كليه اين است كه هرگز خدا كار باطلي انجام نداد.

اگر كسي خيالي كرد حتي خيال ظريف و ضعيف گوشهٴ ذهن, اين به حسابش رسيده نشود مي‌شود لغو، فرمود: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ﴾ [14] بدانيد تمام ذرّات ذهنتان را او مي‌داند مواظب خاطراتتان باشيد مگر ذهن و ذرّات و خاطرات ذهن جزء مخلوقات عالَم نيست فرمود همه آنها را خدا مي‌داند مواظب خاطراتتان باشيد پس گاهي به صورت موجبه كه فرمود ما عالَم را به حق آفريديم، گاهي به صورت سالبه كه فرمود ما باطل‌رو نيستيم ﴿مَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نيافريديم﴾ و گاهي خودش را به عنوان حكيم معرفي مي‌كند مگر ممكن است حكيم، كار عبثي بكند تمام خاطرات ما حساب‌ شده است تمام قيام و قعود ما حساب‌شده است آن وقت حكمت را كه سرفصل اين سور‌ه است تا پايان اين سور‌ه شرح مي‌دهد.

اگر معاد نباشد به چه دليل عالَم باطل است به دليل آيه 28 سورهٴ «ص» فرمود: ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ آيا كساني را كه ايمان آورده‏ اند و عمل صالح انجام داده‏ اند همچون مفسدان در زمين قرار دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران﴾ خب طالح و صالح، عادل و ظالم اينها اگر مُردند, معدوم بشوند. يعني عادلِ زحمت‌كشيده نابود شده است ظالمِ ستم‌پيشه هم نابود شد، اين مي‌شود لغو، اگر ـ معاذ الله ـ معاد نباشد لازمه‌اش تساوي عادل و ظالم است. فرمود خير اين‌چنين نيست كه شما هر دو نابود بشويد و فرقي بين شما نباشد هر دو زنده خواهيد شد هر كدام برابر پاداش و كيفر خودشان جزا و كيفر مي‌بينند.

در معاد دو نعمت هست در دنيا يك نعمت; نعمت دنيا همين بهره‌هايي است كه شما مي‌بينيد نعمت آخرت دوتاست يكي همان ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است [1] است ﴿فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ و در آن (بهشت) آنچه دل مي‏خواهد و چشم از آن لذت مي‏برد وجود دارد [2] است و مانند آن، دوم هم اجراي عدل الهي است كه مؤمنان به پاداش‌شان مي‌رسند كافران به كيفرشان مي‌رسند ظهور عدل خدا و حقانيّت دين در معاد است پس معاد دو نعمت دارد.

---------------------

تفاوت حمد انسان در دنيا و آخرت

حمد گاهي براي ثواب است و انجام وظيفه است مثل حمد دنيا, گاهي به عنوان لذت است نظير حمد آخرت, حمد آخرت براي ثواب بردن نيست چون آنجا ديگر دار تكليف نيست ولي همان‌طوري كه از خوردن ميوه بهشت لذت ظاهري مي‌برند, از حمد الهي لذت باطني مي‌برند اين‌چنين نيست كه در آيه اول سور‌ه كه فرمود: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ﴾ با جمله‌اي كه فرمود: ﴿وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ﴾ يكسان باشد آنهايي كه وارد سرزمين بهشت شدند مي‌گويند: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ سپاس خدايى را كه اندوه را از ما بزدود﴾, [1] ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ سپاس خدايى را كه وعده‏ اش را بر ما راست گردانيد و سرزمين [بهشت] را به ما ميراث داد از هر جاى آن باغ [پهناور] كه بخواهيم جاى مى‏ گزينيم﴾ [2] اينها حمدهايي است كه لذيذانه است نه حمدهاي عابدانه و زاهدانه كه حمدي بكنند كه ثواب ببرند اگر از نشستن در غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ ( کاخ و عمارتها بالای یکدیگر بنا شده) لذت جسمي مي‌برند اگر از خوردن فواكه بهشت لذت جسمي مي‌برند از حمد ذات اقدس الهي لذت معنوي مي‌برند.

مردان الهي در دنيا همان لذت را دارند به اضافه ثواب, يعني وقتي انبيا و اولياي الهي مي‌گويند: ﴿اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ﴾ [3] هم عبادت است و ثواب دارد هم بر اساس

إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً ؟ وَمَنْ ذَا الَّذِى أَنَِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَىٰ عَنْكَ حِوَلاً ؟ (از مناجاتهای پانزدهگانه نقل شده از امام سجاد(ع) )

معبودم، کیست آن‌که شیرینی محبّتت را چشید پس به‌جای تو دیگری را برگزید؟ و کیست آن‌که با مقام قرب تو انس یافت پس مایل به روی برتافتن از تو شد؟

اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِكَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ (دعای روز چهارم ماه رمضان)

خدای من؛ در این روز مرا در جهت برپایی امر دینت نیرو ده و شیرینی یادت را به من بچشان

لذت مي‌برند يعني اينها هم لذت مي‌برند هم ثواب، اينها جامع بهشت و دنيايند جامع ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ﴾ و ﴿وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الْآخِرَةِ﴾ هستند.

https://film.tebyan.net/film/369685/%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%88%D8%B3-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%84%D8%B0%D8%AA-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87

https://www.aparat.com/v/nDLBa/%D9%84%D8%B0%D8%AA_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%7C_%D8%A2%DB%8C%D8%AA%26zwnj%3B%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C