سوره ۵۹: الحشر

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۲۳﴾

او خدائي است كه معبودي جز او نيست، حاكم و مالك اصلي او است، از هر عيب منزه است، به كسي ستم نمي‏كند، به مؤ منان امنيت مي‏بخشد، و مراقب همه چيز است، او قدرتمندي است شكست ناپذير كه با اراده نافذ خود هر امري را اصلاح مي‏كند، او شايسته بزرگي است. خداوند منزه است از آنچه شريك براي او قرار مي‏دهند. (۲۳)

سوره ۴۵: الجاثية

وَلَهُ الْكِبْرِيَاءُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳۷﴾

و براي او است كبريا و عظمت در آسمان و زمين و او عزيز و حكيم است. (۳۷)

الْمُتَكَبِّرُ : (متكبر) از ماده (تكبر) به دو معنى آمده است : يكى ممدوح كه در مورد خداوند به كار مى رود، و آن دارا بودن بزرگى … است ، و ديگرى نكوهيده و مذموم كه در مورد غير خدا به كار مى رود و آن اين است كه افراد كوچك و كم مقدار ادعـاى بـزرگـى كـنـنـد، و صفاتى را كه ندارند به خود نسبت دهند، و از آنجا كه عظمت و بـزرگى تنها شايسته مقام خدا است اين واژه به معنى ممدوحش تنها درباره او به كار مى رود و هرگاه در غير مورد او به كار رود به معنى مذموم است.

خطبه 192 نهج البلاغه

https://qurannotes.blogfa.com/category/299

الْجَبَّارُ :اين واژه كه از ماده (جبر) گرفته شده ، گاه به معنى قهر و غلبه و نفوذ اراده مـى آيـد، و گـاه بـه مـعـنـى جـبـران و اصلاح ، و راغب در مفردات هر دو معنى را به هم آمـيـخـتـه ، مى گويد: اصل جبر اصلاح كردن چيزى است با غلبه و قدرت. اين واژه هنگامى كـه در مورد خداوند به كار رود بيانگر يكى از صفات بزرگ او است كه با نفوذ اراده و كـمـال قدرت به اصلاح هر فسادى مى پردازد، و هرگاه در مورد غير او به كار رود معنى مذمت را دارد، و به گفته راغب به كسى گفته مى شود كه مى خواهد نقصان و كمبود خود را با ادعاى مقاماتى كه شايسته آن نيست جبران كند، اين واژه در قرآن مجيد در ده مورد به كار رفـتـه كـه نـه مـورد آن دربـاره افـراد ظـالم و گـردنـكش و مفسد است، و تنها يك مورد آن درباره خداوند قادر متعال (آيه مورد بحث) مى باشد.

خدا جبّار است، در این دعاهای «جوشن کبیر» هم می‌خوانیم «یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر ای پیونددهنده استخوانِ شکسته»[34]‏ و مانند آن؛ یعنی خدا هر شکسته‌ای را جبران می‌کند. کسی خیال می‌کند که استخوان دست کسی که شکست آن شکسته‌بند بسته است، در حالی که شکسته‌بند این استخوان‌هایی که متّصل بود، الآن جدا شد، تلاش و کوشش کرد اینها را کنار هم جمع کرد نه وصل کرد. آن که جوشکاری می‌کند و لحیم‌کاری می‌کند، این دوتا را یکی می‌کند، او را می‌گویند «جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر». «یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر» و مانند آن. آن که هر نقصی را جبران می‌کند، ذات أقدس الهی است.

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=56&ayat=58&user=far&lang=far&tran=2

منان

https://qurannotes.blogfa.com/post/432

همونطور که قبلا بارها گفته شد دچار اشتباه میشویم اگر واژگان در قرآن را همه را بخواهیم یک معنا بکنیم. باید ببینیم به چه چیزی یا کسی بر میگردد .مانند واژه عرش عظیم در سوره نمل که هم در مورد تخت بلقیس آمد و هم در مورد عرش پروردگار, هر دو از زبان هدهد با فاصله ۳ آیه.

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=27&ayat=20&user=far&lang=far&tran=2