قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾
گروهي ميگويند: (شما رهبران گمراه ما) از طريق خيرخواهي و نيكي وارد شديد (اما جز مكر و فريب چيزي در كارتان نبود). (۲۸)
پـيـروان گـمـراه به پيشوايان گمراه كننده خود مى گويند: شما شيطان صفتان از طريق نصيحت و خيرخواهى و دلسوزى و به عنوان هدايت و راهنمائى به سراغ ما مى آمديد اما جز مكر و فريب چيزى در كار شما نبود! (قالوا انكم كنتم تاتوننا عن اليمين).
ما كه به حكم فطرت, طالب نيكيها و پاكيها و سعادتها بوديم دعوت شما را لبيك گفتيم، بـيـخـبر از اينكه در پشت اين چهره خيرخواهانه چهره ديو سيرتى نهفته است كه ما را به پـرتـگـاه بدبختى مى كشاند، آرى تمام گناهان ما به گردن شما است، ما جز حسن نيت و پـاكـدلى سـرمايه اى نداشتيم و شما ديو سيرتان دروغگو نيز جز فريب و نيرنگ چيزى در بساط نداشتيد!.
واژه يـمـيـن كـه بـه معنى دست راست يا سمت راست است در ميان عرب گاهى كنايه از خير و بـركـت و نـصـيـحـت مـى آيد، و اصولا عربها آنچه را از طرف راست به آنها مى رسيد به فـال نـيك مى گرفتند، لذا بسيارى از مفسران جمله كنتم تاتوننا عن اليمين : را همانگونه كه در بالا آورديم تفسير به اظهار خيرخواهى و نصيحت كرده اند.
بـه هر حال اين يك فرهنگ عمومى است كه عضو راست و طرف راست را شريف، و چپ را غير شريف مى شمرند، و همين سبب شده كه يمين در نيكيها و خيرات به كار رود.
در اسلام و قرآن، «دست راست» و «دست چپ» نمادهایی مهم با معانی معنوی، اخلاقی و اخروی هستند. این مفاهیم هم در آیات قرآن و هم در روایات اسلامی مورد تأکید قرار گرفتهاند.
اهل یمین و اهل شمال:
قرآن در چندین آیه افراد را به دو دسته «اصحاب الیمین» (اهل دست راست) و «اصحاب الشمال» (اهل دست چپ) تقسیم میکند:
http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=56&ayat=8&user=far&lang=far&tran=1
http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=56&ayat=38&user=far&lang=far&tran=1
نامه اعمال در قیامت:
http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=69&ayat=19&user=far&lang=far&tran=2#
دست راست در روایات و سنت اسلامی:
استفاده از دست راست برای کارهای پسندیده مانند:
خوردن و آشامیدن (بر اساس حدیث نبوی)
سلام کردن
دست چپ:
استفاده از آن در کارهایی مانند:
طهارت
گرفتن چیزهای ناپسند
نهی شده که مؤمن چیزی را با دست چپ بخورد یا بیاشامد (مگر در صورت عذر).
از سنن اسلامی، توصیه به انجام بیشتر فعالیتها - مانند خوردن و آشامیدن - با دست راست است که شاید نمادی از اصحاب الیمین باشد؛[2] همانطور که امام علی(ع) در بخشی از صفات پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «... دست راست را براى خوردن، آشامیدن، دادن و گرفتن بهکار میبرد. جز با دست راست چیزى را دریافت نمیکرد و جز با دست راست عطا نمیکرد و دست چپش براى دیگر کارهاى بدنش بود. در همه کارها [مانند] لباسپوشیدن، کفشپوشیدن و از مرکب پیادهشدن دوست داشت که با دست یا پاى راست آغاز کند....».
در روایات؛ از خوردن و آشامیدن با دست چپ نکوهش شده است:
پیامبر اسلام(ص): «خوردن با دست چپ، از نافرهیختگى است».[3] «هر کس با دست چپ بخورد، شیطان نیز همراه با او میخورد و هر کس با دست چپ بنوشد، شیطان نیز همراه با او مینوشد».[4]
سَماعة بن مِهران میگوید: از امام صادق(ع) درباره اینکه کسى با دست چپ بخورد یا بیاشامد، پرسیدم و آنحضرت فرمود: «مباد کسى با دست چپ بخورد یا بیاشامد و یا با آن چیزى را بردارد».[5]
از اینرو فقها نیز خوردن و آشامیدن را در حال اختیار و بدون عذر مکروه دانستهاند.[6]
البته، طبیعی است افرادی که فاقد دست راست میباشند و یا دست راست آنان تواناییهای لازم را ندارد … در صورت عسر و حرج - مشمول توصیههای موجود در این روایات نیستند.
جمعى از مفسران در اينجا تفسير ديگرى ذكر كرده اند و گفته اند منظور ايـن است كه شما با اتكاء بر قدرت به سراغ ما مى آمديد زيرا معمولا سمت راست قويتر اسـت، بـه هـمـيـن دليل غالب مردم كارهاى مهم را با دست راست انجام مى دهند لذا اين تعبير كنايه از قدرت شده است.
تفسيرهاى ديگرى نيز ذكر كرده اند كه به دو تفسير بالا باز مى گردد ولى بدون شك تفسير اول مناسبتر به نظر مى رسد.
و جمله (قالوا انكم كنتم تاتوننا عن اليمين) معنايش اين است كه شما خود را خيرخواه ما مـعـرفـى مـى كـرديـد. و اسـتعمال كلمه (يمين) در اين معنا شايع است، از آن جمله قرآن كريم مى فرمايد: (و اصحاب اليمين ما اصحاب اليمين ).
و معناى آيه مورد بحث اين است كه: تابعين دنبال رو، به رؤسا و متبوعين اعتراض مى كنند كه شما آنچه را به ما مى گفتيد عنوان خير و سعادت به آن مى داديد، و در نتيجه بين ما و خير و سعادتمان حايل مى شديد و ما گمراه شديم.
بـعضى از مفسرين گفته اند: (مراد از كلمه (يمين) دين است ). و اين گفتار به وجه قـبلى نزديك است.
بعضى ديگر گفته اند: (مراد از (يمين) قهر و غلبه و نيرومندى است )هـمـچـنـان كـه در آيـه (فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ ﴿۹۳﴾ سپس ضربه اي محكم با دست راست بر پيكر آنها فرود آورد )، به همين معنا است، چون زدن با دسـت راسـت قـوى تـر است. اين وجه هم با توجه به جوابى كه متبوعين داده اند بى معنا نيست.
… اين يمين را به وجوهي معنا كردند: يكي اينكه شما از طرف ميمنت و خير و سعادت و بركت آمديد و گفتيد دين اين را ميگويد, خيرِ شما در اين است، يُمن و بركت شما در اين است، حرفهاي انبيا اين است؛ تبليغات كرديد و گفتيد دين اين را ميخواهد بگويد،… يا نه… شما از راه قدرت و قهر و غلبه آمديد.
ابليس(عليه اللعنة) طبق آنچه در سوره مباركه «اعراف» آمده … آيه هفده … آنجا اين وجوه را معنا كردند كه بحثش گذشت؛ شيطان گفت:
سوره ۷: الأعراف
قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۱۶﴾
گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختي من بر سر راه مستقيم تو براي آنها كمين ميكنم. (۱۶)
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ﴿۱۷﴾
سپس از پيشرو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ آنها ميروم و اكثر آنها را شكرگزار نخواهي يافت. (۱۷)
يا از جلو ميآيم مسئله معاد كه آينده اينهاست و پيش روي اينهاست اين را با شبهه از ذهن اينها ميبرم، اينها که درباره معاد سهلانگاري دارند يا شبهه دارند يا ـ معاذ الله ـ منكر ميشوند, يك; ﴿وَ مِنْ خَلْفِهِمْ﴾ ميگويم به فكر بچههايت نبودي, آيندهنگر نبودي, اينده را نديدی، بچهها را چه كار ميكني, دوران سالمندي را چه كار ميكني ـ در حالي كه هيچ كسي خبر ندارد که در چه وقتي ميميرد ـ يا از آن راه ميآيند; ﴿وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ﴾ يا از راه «يمين» و دين ميگويد ـ اين نِحلي كه ساختند همين است ـ از اين راه ميآيم, يا ميگويند يُمن و بركت و خير در اين است، سعادت در اين است، تمدّن در اين است و مانند آن, يا ﴿وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ﴾از راه شهوت و امثال ذلك ميآيم؛ اين راههاي گوناگون است كه …جمع آنها شايد ممكن باشد و از چند راه شيطنت شيطان ظهور كند. اينها هم ميگفتند كه شما جزء آن شياطيني بوديد كه گفت ﴿عَنْ أَيْمانِهِمْ﴾ ميآيي، شما از همان راه آمديد که به عنوان دين, به عنوان تمدّن, به عنوان برجستگي ملّت راقی[18](بالارونده؛ ترقیکننده) ما را فريب داديد ﴿إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمينِ﴾.
الباقر (علیه السلام)- ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ مَعْنَاهُ أُهَوِّنُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ الْآخِرَهًِْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأَمْوَالِ وَ الْبُخْلِ بِهَا عَنِ الْحُقُوقِ لِتَبْقَی لِوَرَثَتِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ أُفْسِدُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ بِتَزْیِینِ الضَّلَالَهًِْ وَ تَحْسِینِ الشُّبْهَهًِْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ بِتَحْبِیبِ اللَّذَّاتِ إِلَیْهِمْ وَ تَغْلِیبِ الشَّهَوَاتِ عَلَی قُلُوبِهِم وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِین.
امام باقر ( ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ؛ امر آخرت را برای آنان آسان میکنم. وَ مِنْ خَلْفِهِمْ به آنان دستور میدهم اموال را جمعآوری کنند و حقوق را از این اموال نپردازند تا برای ورثه آنان باقی بماند. عَنْ أَیْمَانِهِمْ دینشان را با آراستن گمراهی و زیبا نشاندادن شبههها تباه میکنم. عَن شَمَآئِلِهِمْ از طریق ترغیب آنان به لذّتها و چیرهکردن شهوتها بر دلهای آنان. وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِین».
امام علی (در نهجالبلاغه، در نامه امام علی (به زیادبنأبیه آن هنگامکه امام باخبر شد، معاویه نامهای به او نوشته، آمده است: «اطّلاع یافتم که معاویه برای تو نامهای نوشته تا عقل تو را بلغزاند، و ارادهی تو را سست کند. از او بترس که شیطان است، و از پیشرو، و پشتسر، و از راست و چپ بهسوی انسان میآید تا درحال فراموشی، او را تسلیم خود سازد، و شعور و درکش را بر باید».