سوره ۲۲: الحج
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ﴿۱﴾
اي مردم از پروردگارتان بترسيد كه زلزله رستاخيز امر عظيمي است. (۱)
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ ﴿۲﴾
روزي كه آن را ميبينيد (آنچنان وحشت سر تا پاي همه را فرا مي گيرد كه) مادران شيرده، كودكان شيرخوارشان را فراموش ميكنند، و هر بارداري جنين خود را بر زمين مي نهد و مردم را مست ميبيني، در حالي كه مست نيستند، ولي عذاب خدا شديد است! (۲)
… ظاهر آيه اين است كه اين زلزله قبل از نفخه اولى صور كه خدا از آن در آيه (وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ و در صور دميده ميشود، و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند مي ميرند مگر كساني كه خدا بخواهد، سپس بار ديگر در صور دميده ميشود، ناگهان همگي بپا مي خيزند، و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (۶۸) (سوره ۳۹: الزمر)) خبر داده، واقع مى شود، چون آيه مورد بحث مردم را در حال عادى فرض كرده كه ناگهانى و بى مقدمه زلزله ساعت رخ مى دهد، و حال ايشان از مشاهده آن دگرگون گشته، به آن صورت كه آيه شريفه شرح داده، در مى آيند. و اين قبل از نفخه اولى است، كه مردم با آن مى ميرند، نه نفخه دوم، چون قبل از نفخه دوم، مردم زنده اى در روى زمين وجود ندارد.
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه شدت عذاب را تمثيل كرده، نه اينكه واقعا همانطور كه فرموده تحقق يابد، و معنايش اين است كه : اگر در اين ميان بيننده اى باشد كه صحنه را ببيند، به چنين حالى در خواهد آمد. و ليكن اين حرف صحيح نيست، براى اينكه با سياق آيه كه سياق انذار به عذاب ناگهانى و بى سابقه است نمى سازد...
… با ذكر جمله (إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ) حقيقتى را كه در بسيارى از آيات قرآن آمـده اسـت بـه طـور سـربـسـتـه بـازگـو مـى كـنـد، و آن ايـنـكه رستاخيز با يك انقلاب و تـحـول شـديد در سازمان عالم هستى بر پا مى گردد: كوهها از جا كنده مى شوند، درياها بـه هـم مـى ريـزند، زمين و آسمان در هم كوبيده مى شوند، و جهانى نو با زندگانى نو آغـاز مـى گـردد، مـردم در آسـتـانـه قيامت در وحشت عظيمى فرو مى روند، و سر از پا نمى شناسند.
آيـه بـعـد نـمـونـه هـائى از بازتاب اين وحشت عظيم را در چند جمله بيان كرده مى گويد: روزى كـه زلزله رسـتـاخيز را مشاهده كنيد آنچنان وحشت سر تا پاى همه را فرا مى گيرد كـه مـادران شـيـرده از كـودك شـيـرخـوارشـان غـافـل مـى شـونـد .و هـر بـاردارى (در آن صـحـنـه بـاشـد) جـنـيـن خـود را سـقـط مـى كـنـد. سـومين بازتاب اينكه مردم را به صورت مستان مى بينى، در حالى كه مست نيستند! ولى عـذاب خـدا شـديـد اسـت كه اين چنين هول و وحشت به دلها افكنده و انسانها را از خود بى خود ساخته است (وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيد).
- اين آيات ممكن است اشاره به پايان جهان كه مقدمه رستاخيز است باشد در اين صورت زنـان بـاردار، يـا كـودكـان شـيـر خـوار مـفـهـوم اصـلى خـود را خـواهـد داشـت ، ولى ايـن احـتـمـال نـيـز وجـود دارد كه اشاره به زلزله روز قيامت باشد (به قرينه جمله وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيد) در ايـن صـورت ذكـر جـمـله هـاى فـوق جـنـبـه مـثـال پـيـدا مى كند، يعنى آنقدر، صحنه وحشتناك است كه اگر زنان باردارى وجود داشته بـاشند همگى سقط جنين مى كنند، و اگر كودكان شيرخوارى باشند مادرها آنها را به كلى فراموش خواهند كرد.
سوره تكوير
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ
و در آن هنگام كه درياها بر افروخته شوند.
سوره ۵۲: الطور
وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ
و درياي مملو و برافروخته
تسجير و افروختن درياها، به دو معنا تفسير شده، يكى افروختن دريايى از آتش و دوم پر شدن درياها از آتش….
… مى دانيم آب از دو ماده (اكسيژن ) و (هيدروژن ) تركيب يافته كه هر دو سخت قـابـل اشتعال است، بعيد نيست كه در آستانه قيامت آب درياها چنان تحت فشار قرار گيرد كه تجزيه شوند و تبديل به يكپارچه آتش گردند.
بـعـضـى ايـن واژه را به معنى (پر شدن) تفسير كرده اند، همان گونه كه به تنور پـر از آتـش (مـسجر) گفته مى شود، ممكن است زلزله هاى آستانه قيامت و متلاشى شدن كـوهها سبب پر شدن درياها گردد، و يا سنگهاى آسمانى در آنها فرو ريزد و پر شود و آبهاى متلاطم آن بر صفحه خشكيها جارى گردد و همه چيز را غرق كند
شاید بیان این تضاد ها برای این است که شدت عذاب را نشان بدهد.مثل ماجرای عذاب زمان حضرت نوح که بیان میکند آب از تنور خارج میشود. تنوری که جای آتش است میشود محل آب و این تضاد ها همه نشان دهنده شدت و وحشت آن روز است که خورشید که نماد فروغ و روشنایی است بی فروغ میشود, کوه که نماد استواری و پابرجایی است به حرکت در می آید و مثل پنبه زده شده میشود,.... اینجا هم صحبت از آتش گرفتن دریا میکند.
سوره ۲۳: المؤمنون
فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۲۷﴾
ما به نوح وحي كرديم كه كشتي را در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز و هنگامي كه فرمان ما (براي غرق آنان) فرا رسد و آب از تنور بجوشد (كه اين نشانه فرا رسيدن طوفان است) از هر يك از انواع حيوانات يك جفت در كشتي سوار كن، و همچنين خانواده ات را، مگر آنها كه قبلا وعده هلاكشان داده شده است (اشاره به همسر نوح و فرزند ناخلف اوست) و ديگر درباره اين ستمگران با من سخن مگوي كه آنها همگي هلاك خواهند شد! (۲۷)
زمان وقوع زلزله قیامت
https://wikiporsesh.ir/%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%88%D9%82%D9%88%D8%B9_%D8%B2%D9%84%D8%B2%D9%84%D9%87_%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AA#foot1
صعقه
https://hawzah.net/fa/Question/View/65049/%D9%86%D9%81%D8%AE-%D8%B5%D9%88%D8%B1
منبع: الانسان و العقیده علامه طباطبایی
صور در لغت به معنای شاخ است و دمیدن در شاخ، بدین صورت بوده که انتهای آن را سوراخ می کردند و در آن می دمیدند. و معمولا در میدان های جنگ رایج بوده است. مثلا یک بار نفخ صور برای آماده شدن برای حرکت دمیده می شود و بار دیگر برای حرکت. اما نفخ صوری که در قرآن بدان اشاره شده است فارغ از این که به چه نحوه ای اتفاق می افتد و کیفیت آن به چه صورت است؛ چنین خاصیتی دارد یعنی بر اساس آن چه که آیات قران بدان اشاره دارند در دو مرحله اتفاق می افتد نفخه اول برای اماته و و میراندن است و نفخه دوم برای احیا.
در قرآن در برخی آیات، از این حادثه به نفخ تعبیر شده است از جمله در سوره نمل و سوره زمر. اما در جاهای دیگر از نفخ صور به صیحه و زَجْرَة که آن هم به معنای صیحه است ، تعبیر شده است:
سوره ۳۶: يس
إِنْ كانَتْ إِلاّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ.(۵۳)
صيحه واحدي بيش نيست (فريادي از اين برميخيزد) ناگهان همگي نزد ما حاضر ميشوند. (۵۳)
سوره ۷۹: النازعات
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾
و[لى] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس]
(۱۳) فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ ﴿۱۴﴾
و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود (۱۴)
همچنین در جای دیگر از نفخ صور به الصَّاخَّة که به معنای صیحه شدید است تعبیر شده است:
سوره ۸۰: عبس
فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ ﴿۳۳﴾
پس چون فرياد گوشخراش دررسد (۳۳)
يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ﴿۳۴﴾
روزى كه آدمى از برادرش (۳۴)
وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ﴿۳۵﴾
و از مادرش و پدرش (۳۵)
وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ ﴿۳۶﴾
و از همسرش و پسرانش مى گريزد (۳۶)
و در جای دیگر از آن به نقر تعبیر شده است.
سوره ۷۴: المدثر
فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ ﴿۸﴾
پس چون در صور دميده شود (۸)
فَذَلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ ﴿۹﴾
آن روز [چه] روز ناگوارى است (۹)
عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ ﴿۱۰﴾
بر كافران آسان نيست (۱۰)
از نفخه دوم نیز در برخی آیات ، به ندا تعبیر شده است
سوره ۵۰: ق
وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ ﴿۴۱﴾
و روزى كه منادى از جايى نزديك ندا درمى دهد به گوش باش (۴۱)
و در چندین مورد دیگر در قرآن از آن به صیحه تعبیر شده است. و در جایی از آن به الصیحه بالحق یاد کرده است:
سوره ۵۰: ق
يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ﴿۴۲﴾
روزي كه همگان صيحه رستاخيز را به حق ميشنوند، آن روز روز خروج است. (۴۲)
در هر صورت، نفخ صور از مراحل قیامت و مرحله اول آن است و آن چه که در نتیجه نفخه اول رخ می دهد اماته(میراندن) است که در اثر آن همه آن چه در آسمان ها و زمین است می میرند (به استثنای کسانی که در ادامه اشاره خواهد شد)
سوره ۳۹: الزمر
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ ﴿۶۸﴾
و در صور دميده ميشود، و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند مي ميرند مگر كساني كه خدا بخواهد، سپس بار ديگر در صور دميده ميشود، ناگهان همگي بپا ميخيزند، و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (۶۸)
البته خداوند در این جا از این حادثه به موت تعبیر نمی کند بلکه به صعقه [ ص َ ق َ ] تعبیر می شود شاید علت این تعبیر این باشد که موت به خروج روح از بدن اطلاق می شود که بیشتر شامل انسان ها و حیوانات می شود ولی در این جا این صیحه شامل همه موجودات اعم از حیوان و انسان و ملائکه و ارواح می شود و چون همه موجودات، مانند انسان و حیوان متشکل از روح و بدن نیستند که در نتیجه موت، روح از بدنشان خارج شود برای همین در این جا از موت، به صعقه، تعبیر شده است.
همچنین با توجه به آیه بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ:
سوره ۲۳: المؤمنون
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿۹۹﴾
تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد مى گويد پروردگارا مرا بازگردانيد (۹۹)
لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰﴾
شايد من در آنچه وانهاده ام كار نيكى انجام دهم نه چنين است اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد (۱۰۰)
که نشان می دهد برزخ شامل همگان است، معلوم می شود که مراد از «من فی الارض» در آیه فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ صرفا کسانی نیستند که بر روی زمین زندگی می کنند بلکه نفخ صور و صعقه و فزع که در نتیجه آن اتفاق می افتد شامل اهل برزخ هم می شود.
چون طبق آیات، اهل برزخ هم اهل الارض حساب می شوند چرا که خداوند متعال در مورد مبعوث شدگان در قیامت می فرماید:
سوره ۲۳: المؤمنون
قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ﴿۱۱۲﴾
(خداوند) ميگويد چند سال در روي زمين توقف كرده ايد. (۱۱۲)
قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ ﴿۱۱۳﴾
در پاسخ ميگويند: تنها به اندازه يك روز يا قسمتي از يك روز! از آنها كه ميتوانند بشمارند سؤ ال فرما. (۱۱۳)
قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱۴﴾
مي گويد (آري) شما مقدار كمي توقف كرديد اگر ميدانستيد! (۱۱۴)
…همچنین مراد از « من فی السموات» از قبیل ملائکه ... هستند.
إِلاّ مَنْ شاءَ اَلله:
… اما این فزع و صعقه ای که در نتیجه نفخ صور اول اتفاق می افتد شامل همگان نیست چرا که خداوند برخی را از فزع و صعقه استثنا می کند : وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي اَلصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي اَلسَّماواتِ وَ مَنْ فِي اَلْأَرْضِ إِلاّ مَنْ شاءَ اَلله (سوره ۲۷: النمل ﴿۸۷﴾)» حال باید دید این مستثنا شدگان چه کسانی هستند؟ ویژگی مستثنی شدگان را خداوند در این آیه بیان می کند که :
سوره ۲۷: النمل
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾
آنان که کارهای خیر و نیک [به آخرت] بیاورند، پاداشی بهتر از آن دارند، و آنان در آن روز از هول و هراسی بزرگ ایمن اند
وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾
و آنان که کارهای بد و زشت بیاورند به رو در آتش افکنده می شوند؛ [و به آنان گویند:] آیا جز آنچه انجام دادید پاداشتان داده اند؟
با توجه به این که گفته شده کسانی که کار نیک بیاورند از فزع روز قیامت در امان هستند معلوم می شود که مراد کسانی هستند که تمام اعمال آن ها حسنه است نه کسانی که اعمال و رفتارشان مخلوطی از حسنات و سیئات باشد پس کسی از فزع در امان است که ذاتش طیب و پاک باشد و در نتیجه طهارت ذات، عملش نیز از سیئات پاک باشد اما مراد از سیئات عمل چیست؟ … مراد از سیئات عمل، اعمالی هستند که آمیخته با شرک و کفر هستند. چه اعمالی که خودشان معصیت حساب می شوند و چه اعمالی که به خودی خود معصیت نیستند ولی نیت آن عمل نیت شرک آلودی هست.
پس کسی, ذاتش از شرک و کفر, طیب و پاک است که ایمانش خالص برای خدا باشد و جز بر او اعتماد و اطمینان و تکیه نکند و برای خدا شریکی در وجود و اوصاف و افعالش نبیند … که کسانی که به این مقام رسیده اند خداوند در باره شان می فرماید:
سوره ۱۶: النحل
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۲﴾
همانها كه فرشتگان (قبض ارواح) روحشان را ميگيرند در حالي كه پاك و پاكيزه اند به آنها ميگويند سلام بر شما باد، وارد بهشت شويد بخاطر اعمالي كه انجام ميداديد. (۳۲)
که مراد از سلام همان در امان بودن است…
اما در نتیجه صیحه دوم، کسانی که در نتیجه صیحه اول دچار صعقه شده بودند مبعوث شده و در پیشگاه خداوند حاضر می شوند: وَ نُفِخَ فِي اَلصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي اَلسَّماواتِ وَ مَنْ فِي اَلْأَرْضِ إِلاّ مَنْ شاءَ اَللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ.
چرا که ظاهر آیه این است که کسانی که درنتیجه نفخه دچار صعقه شده بودند همان هایی هستند که در روز قیامت در پیشگاه خداوند حاضر خواهند بود إِنْ كانَتْ إِلاّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ.
در این جا هم عده ای از حاضر شدن در پیشگاه خداوند استثنا شده اند:
سوره ۳۷: الصافات
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ﴿۱۲۷﴾
اما آنها او را تكذيب كردند ولي مسلما همگي در دادگاه عدل الهي احضار ميشوند. (۱۲۷)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ ﴿۱۲۸﴾
مگر بندگان مخلص خدا. (۱۲۸)
که طبق این آیه بندگان مخلص خداوند جزو محضرون نیستند اما مخلصین چه کسانی هستند؟ به قرینه آیه ای که در ذیل داستان آدم و ابلیس است روشن می شود که مخلصین کسانی هستند که اغوای ابلیس شامل حال آن ها نمی شود. به این دلیل که آن ها به خاطر خالص بودن،اصلا دچار اغوا نمی شوند
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْأَجْمَعِينَ * إِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ اَلْمُخْلَصِينَ پس معلوم می شود که مخلصین کسانی هستند که شیطان در آن ها راه نفوذی ندارد. چون ذاتا از شرک مخلص بوده اند و برای غیر خداوند وجودی نمی بینند و برای غیر خدا اسم و رسمی حس نمی کنند و برای خودشان نفع و ضرری نمی بینند و موتی هم نمی بینند و حیات و نشوری نمی بینند برای همین اغوای ابلیس در آن ها اثری ندارد ... برخلاف غیر مخلصین که به سبب خالص نبودن از شرک، همچنان در معرض اغوا قرار دارند….
با این توضیح می توان نتیجه گرفت که علت این که نفخه دوم شامل حال مخلصین نمی شود این است که نفخه اول هم شامل حالشان نشده است و مخلصین همان کسانی هستند که به سبب طیب الذات بودن از فزع و صعقه در امان مانده اند و نفخه دوم تنها کسانی رادر پیشگاه خداوند حاضر می کند که دچار فزع و صعقه شده اند. پس چه نفخه اول و چه نفخه دوم، شامل حال مخلصین نمی شود.
نکته دیگر این که طبق آیه كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاّ وَجْهَهُ (هر چیزی مگر ذات او هلاک شدنی است) می توان نتیجه گرفت که مخلصین، وجه الهی محسوب می شوند
مشابه آن در این آیه قرآن است که
سوره ۵۵: الرحمن
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾
هر چه بر [زمين] است فاني شونده است (۲۶)
وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۲۷﴾
و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند (۲۷)
بدین معنا که از کنار هم گذاشتن دو آیه ای که به فزع و صعقه همه موجودات اشاره می کند و آیه ای که به هالک بودن همه موجودات اشاره می کند و اشتثنای وجه الله و مخلصین از آن ها می توان نتیجه گرفت که ارتباطی بین وجه الله و مخلصین هست. پس مخلصین ، وجه الله هستند. ( در دعاها هست که «أَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِياءُ كجاست آن وجه اللاهى كه دوستان خدا به جانب او روى مى آورند)
از طرفی چون خداوند می فرماید فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ (به هر سو رو كنيد، خدا آنجا است) این آیه نشان می دهد که وجه الله بر همه عالم احاطه دارد و چون مخلصین وجه الله هستند پس مخلصین بر همه عالم احاطه دارند در عین حالی که مقام و منزلگاه آنان نه در آسمان ها و نه در زمین است چون گفته شد که آسمان ها و زمین و هر چه در آن هاست همه مشمول صعقه می شوند.