(34) وَ جَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ

(۳۴) و در آن باغهائي از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمه‏ هائي از آن بيرون فرستاديم.

در آيه گذشته سخن از دانه هاى غذائى در ميان بود (گندم, جو, برنج و ساير موارد, البته از دید آقای جوادی آملی هم خوراکی است و هم پوشاکی است مثل پنبه, کتان,...)، اما در اينجا از ميوه هاى نيرو بخش و مغذى سخن مى گويد كه دو نمونه بارز و كامل آنها (خرما) و (انگور) است كه هر يك غذائى كامل محسوب مى شود.

(اعناب ) جمع (عنب ) و (نخيل ) نيز - چنانكه راغب در مفردات مى گويد - جمع (نخل) است ، اما با اين تفاوت كه (عنب) معمولا به خود (انگور) گفته مى شود، و به طور نادر به (درخت انگور)، ولى (نخل ) اسم براى درخت است و ميوه آن (رطب ) و (تمر [ ت َ ] (ع اِ)) (خرماى تازه و خشك ) نام دارد.

بعضى معتقدند اين تفاوت تعبير كه در يك جا سخن از درخت مى گويد، و در جاى ديگر از ميوه ، به خاطر آن است كه درخت نخل چنانكه معروف است همه چيزش قابل استفاده است ، تنه آن ، شاخه ها و برگهايش ، همه مورد استفاده هاى مختلف مى باشد، و ميوه اش سرآمد همه اينها است ، در حالى كه درخت انگور را معمولا براى ميوه اش مى خواهند و ساقه و شاخه و كنده آن مصرف زيادى ندارد.

و اينكه هر دو به صيغه جمع آمده ممكن است اشاره به انواع مختلف اين دو ميوه بوده باشد چرا كه هر يك از آنها دهها نوع دارد، با ويژگيهاى مختلف و باب طبع همه و براى همه ذائقه ها!

اين نكته نيز قابل توجه است كه در آيه قبل تنها تعبير به احياى زمينهاى مرده شده بود كه در قرآن مجيد معمولا با نزول باران همراه است ، ولى در اين آيه سخن از چشمه هاى آب جارى به ميان آمده، زيرا براى بسيارى از زراعتها, آب باران تنها كافى است، در حالى كه درختان ميوه معمولا نياز به آب جارى نيز دارند.

(فجرنا) از ماده (تفجير) به معنى (ايجاد شكاف وسيع) است، و از آنجا كه چشمه ها با شكافته شدن زمين بيرون مى ريزند اين تعبير در مورد بيرون آمدن چشمه از زمين به كار رفته است .

راغب در معناى (عيون ) گفته: كلمه (عين ) به معناى عضو و جارحه است... ولى اين كلمه به عنوان استعاره به عنايات مختلفى در معانى ديگر استعمال مى شود، البته همه آن معانى به وجهى از وجوه در عضو و جارحه هست، - تا آنجا كه مى گويد - و منبع آب را هم به خاطر شباهت به چشم، به خاطر آبى كه در آن هست، عين مى گويند.

﴿وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ﴾ ما براي رفع نياز اينها و رفع نياز شما چشمه‌ها را جاري مي‌كنيم. اين آب‌ها به وسيله اين برف‌ها و تگرگ‌ها و باران‌ها مي‌رود زير زمين وقتي زير زمين رفتند يك راهنماي دقيقي در «تحت‌الأرض» هست که كجا سه‌راه باشد, كجا چهار‌راه باشد, كجا يك‌راه باشد, كجا اتوبان باشد, كجا عميق باشد, كجا غير عميق باشد, كجا در دسترس باشد, كجا در دسترس نباشد، فرمود: ﴿فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ﴾[44] مَسلك دادن, مسير دادن, اتوبان كردن, كوچه و پس‌كوچه دادن, كوي و برزن دادن زيرزمين را ما انجام مي‌دهيم.

سوره ۳۹: الزمر

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۲۱﴾

آيا نديدي كه خداوند از آسمان آبي فرستاد، و آن را به صورت چشمه‏ هائي در زمين وارد نمود سپس با آن زراعتي را خارج مي‏سازد كه الوان مختلف دارد بعد اين گياه خشك مي‏شود، به گونه‏ اي كه آن را زرد و بي روح مي‏بيني، سپس آن را در هم مي‏شكند و خرد مي‏كند، در اين ماجرا تذكري براي صاحبان مغز است. (۲۱)

اگر ـ خداي ناكرده ـ شما مورد قهر ما قرار بگيريد اين آب را ما قدري پايين‌تر مي‌بريم، اگر پايين‌تر برديم در دسترس شما نبود چه كار مي‌كنيد؟!

سوره ۶۷: الملك

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ ﴿۳۰﴾

بگو: به من خبر دهيد اگر آبهاي (سرزمين) شما در زمين فرو رود چه كسي مي‏تواند آب جاري در دسترس شما قرار دهد؟ (۳۰)

«ماء مَعين» آبي است كه «تراهُ العيون و تناله الدلاء»[46] آن آبي كه در دسترس است، دلوپذير است و چشم آن را نگاه مي‌كند به آن مي‌گويند «ماء معين»، فرمود: اگر ما اين آب را بخواهيم میتوانیم دو سه هزار كيلومتر پايين‌تر برود … ما اينها را در دسترس شما قرار داديم، ما به اينها مي‌گوييم نزديك باشيد… ما از لابه‌لاي اين لجن, آب زلال و كوثري به شما مي‌دهيم آن‌جا كه لوله‌كشي نيست از داخل لجن‌ها در مي‌آيد، مگر ما بين «فرث» و «دم» لبن خالص در نياورديم؟ … اين در گاوها اين‌طور است، در گوسفندها اين‌طور است، در انسان‌ها اين‌طور است، اين‌جا كه لوله‌كشي نيست. اين خدايي كه بين «فرث» و «دم» لبن خالص در مي‌آورد … از لابه‌لاي لجن‌ها اين ماء شفاف در مي‌آورد.

سوره ۱۶: النحل

وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِينَ ﴿۶۶﴾

و در وجود چهار پايان براي شما (درسهاي) عبرتي است، از درون شكم آنها از ميان غذاهاي هضم شده، و خون، شير خالص و گوارا به شما مي‏نوشانيم! (۶۶)

هنگامى که غذا در معده، هضم و آماده جذب مى گردد، در سطحى بسیار وسیع و گسترده در داخل معده و روده ها در برابر میلیونها رگهاى موئین قرار مى گیرد، و عناصر مفید و لازم آن را جذب کرده و به درخت ریشه دارى که نوک انتهائیش در نوک پستان خلاصه مى شود، مى رساند…

پستانها براى ساختن مواد پروتوئینى شیر، تنها از اسیدهاى امینه ذخیره شده بدن استفاده مى کنند.

بعضى از مواد شیر در خون وجود ندارند، و در غده هاى پستانى ساخته مى شوند (مانند کازوئین).

بعضى قسمتهاى دیگر موجود در شیر، بدون تغییر از پلاسماى خون، از طریق ترشح وارد شیر مى شوند (مانند انواع ویتامین ها، نمک طعام و فسفات ها).

بعضى دیگر از مواد مانند قند موجود در شیر (لاکتوز) از قند موجود در خون گرفته مى شود که، پستانها روى آن فعالیت داشته و در این تغییر و تبدیل سهم مؤثرى دارند.

به طورى که ملاحظه مى کنید، تولید شیر، نتیجه جذب مواد غذائى به وسیله خون و ارتباط مستقیم خون با غده هاى پستانها مى باشد، ولى، نه بوى خاص فرث و نه رنگ مخصوص خون، هیچکدام به شیر منتقل نمى شود بلکه با رنگ و عطر و بوى تازه اى از نوک پستان تراوش مى کند.

…فرمود: اگر دير بجنبيد ما قدري اينها را پايين مي‌بريم، اين مي‌شود تحريم الهي، اما اگر با او رابطه داشتيم حسابمان درست است مي‌گويد در دسترس شما قرار داديم، فرمود: ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً﴾.

فرمود: ﴿مِن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ﴾ ما اين چشمه‌ها را جوشان كرديم، البته در بهشت آياتي هست كه دارد ﴿يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيراً﴾[12] خود بهشتي چشمه را مي‌جوشاند آن‌طور نيست كه مثلاً يك جاي معيّني چشمه باشد و بهشتي مجبور باشد كنار آن چشمه چادر بزند يا اتاق درست كند، مثل دنيا نيست كه اگر كسي خواست خانه بسازد به دنبال چشمه و نهر و بحر است، در آن‌جا چشمه، تابع اراده بهشتي‌هاست که هر جا بهشتي خواست چشمه بجوشد و بجوشاند طبق آيه ﴿يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيراً﴾ همان‌جا چشمه جوشيده مي‌شود.

سوره ۷۶: الإنسان

إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ﴿۵﴾

به يقين ابرار و نيكان از جامى مى ‏نوشند كه با عطر خوشى آميخته است (۵)

عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ﴿۶﴾

چشمه‏ اى كه بندگان خدا از آن مى ‏نوشند و [به دلخواه خويش] جاريش مى كنند (۶)

مرحوم امين‌الاسلام (طبرسی, دانشمند و فقیه شیعه ایرانی, مجمع البیان) ذيل اين آيه ﴿يُفَجِّرُونَهَا﴾ نقل كرده است كه بهشتي هر جايي را كه با دست شريف خود اشاره كند يا خط بكِشد و اراده كند آن‌جا كوثر بجوشد, آب بجوشد, چشمه جوشان خواهد بود[13] که اين براي بهشت است. مستحضريد آن ﴿مِنْ عَسَلٍ مُصَفّي﴾, ﴿لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ﴾,[14] ﴿لَّبَناً خَالِصاً﴾[15] نهر عسل, نهر شير, نهر آب اين انهار چهارگانه محصول كار انسان است كه خداي سبحان به آن صورت در مي‌آورد، اما چشمه‌ها را انسان مي‌تواند بجوشاند.

سوره ۴۷: محمد

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ﴿۱۵﴾

توصيف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده چنين است كه در آن نهرهائي از آب صاف و خالص است كه بدبو نشده. و نهرهائي از شير كه طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهائي از شراب (طهور) كه مايه لذت نوشندگان است، و نهرهائي از عسل مصفي، و براي آنها در آن از تمام انواع ميوه‏ ها وجود دارد (و از همه بالاتر) آمرزشي است از سوي پروردگارشان، آيا چنين كساني همانند كساني هستند كه هميشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مي‏شوند كه امعاء (دل و روده‏) آنها را از هم متلاشي مي‏كند؟! (۱۵)