﴿۵۷﴾ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا

آنها كه خدا و پيامبرش را ايذاء مي‏كنند خداوند آنها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور مي‏سازد، و براي آنان عذاب خوار كننده‏ اي آماده كرده است.

صفات خشم و رضای الهی

صفاتی همچون رضا و غضب الهی از «صفات فعل» خداوند محسوب می شوند و در واقع «حادث»‏ هستند و از آنجائی که عين ذات خدا نيستند، به هيچ وجه موجب تغيير در ذات پاك الهى نمى ‏شوند. این صفات درباره خدا به معنی آثار خارجى (ثواب و عقاب) است. امام صادق(ع) می فرماید: «رضاى او پاداش دادن او است و خشمش كيفر كردن او، بى ‏آنكه چيزى در او تأثير كند و او را به هيجان آرد و از حالى به حالى بگرداند».

 

صفات ذات و صفات فعل

 

http://qurannotes.blogfa.com/category/59

 

اگر مى گوييم خدا راضى مى شود؛ خشم مى كند، معنايش اين است كه او با عبد خودش معامله رضايت مى كند و بر او رحمت مى فرستد و نعمتش را ارزانيش مى دارد. و اگر مى گوييم خشم مى گيرد و غضب مى كند، معنايش اين است كه او با بنده اش معامله غضب مى كند، يعنى رحمت خود را از او دريغ نموده ، او را دچار عذاب و نقمتش مى سازد.

 

 

همه مي دانيم كه خداى تعالى منزه است از اينكه كسى او را بيازارد، و يا هر چيزى كه بويى از نقص و خوارى داشته باشد به ساحت او راه يابد، پس اگر در آيه مورد بحث مى بينيم كه خدا را در اذيت شدن با رسولش شريك كرده مى فهميم كه خواسته است از رسول خود احترام كرده باشد، و نيز اشاره كند به اينكه هر كس قصد سويى نسبت به رسول كند، در حقيقت نسبت به خدا هم كرده، چون رسول بدان جهت كه رسول است، هدفى جز خدا ندارد، پس هر كس او را قصد كند، چه به خير و چه به سوء، خدا را قصد كرده است.

مشابه این را در مطالب دیگر نظیر مسئله قرض دادن مشاهده میکنیم. مگر کسی میتواند به پروردگار جهان قرض بدهد. مگر میشود آن غنی مطلق به مال من و شما نیاز داشته باشد. هدف نشان دادن بالا و پر اهمیت بودن این قضیه است  

https://tanzil.net/#search/quran/%20%D9%82%D9%8E%D8%B1%D9%92%D8%B6%D9%8B%D8%A7%20%D8%AD%D9%8E%D8%B3%D9%8E%D9%86%D9%8B%D8%A7

 

https://hawzah.net/fa/Article/View/93351/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%A2%D8%B2%D8%B1%D8%AF

 

اذیت شدن خداوند به اذیت شدن رسول تعریف می شود. همانگونه که خود نبی گرامی(ص) هم فرموده است «و من آذانی فقد آذی الله؛ هرکه مرا بیازارد خدا را آزرده است»[1] آمدن نام خدا و رسول در کنار هم و با یک عنوان مشترک از جمله در امر اطاعت و ولایت و قضاوت، در قرآن کریم نمونه دارد.[2]

سوره ۵: المائدة-

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ….  ﴿۵۵﴾

 سرپرست و رهبر شما تنها خدا است، و پيامبر او…..

سوره ۳۳: الأحزاب

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا ﴿۳۶﴾

و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده‏ اش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستاده‏ اش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است (۳۶)

سوره ۴: النساء

مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰﴾

كسي كه از پيامبر اطاعت كند اطاعت خدا كرده و كسي كه سرباز زند, تو در برابر او مسئول نيستي. (۸۰)

 

در آيه مورد بحث افرادى كه در صدد بر مى آيند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را اذيت كنند، به لعنت در دنيا و آخرت وعده داده شده اند، و (لعنت ) به معناى دور كردن از رحمت است، و چون رحمت مخصوص به مؤمنين، عبارت است از هدايت به سوى عقايد حق، و ايمان حقيقى و بدنبال آن عمل صالح (أَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ به ايشان انجام دادن كارهاى نيك را وحى كرديم,  انجام کار نیک به انسان وحی می شود. )، در نتيجه دورى از رحمت در دنيا، به معناى محروميت او از اين هدايت است، و اين محروم ساختن جنبه كيفر دارد، و در نتيجه همان طبع  [مهر نهادن] قلوبى است كه در آيه (أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ آنها كساني هستند كه خدا (بر اثر فزوني گناه) بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همين دليل چيزي نمي‏فهمند) و غافلان واقعي آنهايند.) ( لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم) و آيه (وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا  ولى خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمى ‏آورند  ( یهودیان غیر از این گروه لعنت شده )) و آيه (أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است) به آن اشاره نموده، و آيه شريفه مورد بحث با اين آيات منطبق است.

 

اين معناى لعنت در دنيا، و اما لعنت در آخرت به معناى دور كردن از رحمت قرب است، كه باز در جاى ديگر فرموده : (كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ  زهى پندار كه آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند ).

از اولین لعن شدگان (از زمان خلقت حضرت آدم در قرآن) ابلیس است زیرا خداوند به او خطاب کرده است: «وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ؛ همانا لعنت من بر تو است تا روز قیامت»

 

در آيه مورد بحث بعد از لعنت آزار كنندگان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در دنيا و آخرت اين تهديد را كرده كه براى آنان و براى آخرتشان عذابى خوار كننده تهيه كرده است. و اگر عذابشان را به وصف خوار كننده توصيف كرده، بدان جهت است كه تلافى استكبار آنان باشد، چون اينان در دنيا، خدا و رسول را اهانت مى كردند، در مقابل اين رفتارشان عذابشان خوار كننده خواهد بود.

 

 خيلي از منافقين بودند يا در صدد ايذای بيت نبوّت بودند يا در صدد اين بودند كه ـ معاذ الله ـ تهمتي به حضرت بزنند يا در صدد اين بودند كه بعد از رحلت حضرت با همسرانشان ازدواج بكنند يك دهن‌كجي به بيت نبوّت بكنند فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ يعني اينها در حقيقت اگر چنين كاري ـ خداي ناكرده ـ بخواهند بكنند دارند درصدد ايذای خدا برمي‌آيند. اينها ملعون دنيا و آخرت هستند.  لعن يعني دور از رحمت، خدا اينها را از رحمت الهي دور مي‌كند رحمت هم در عالَم فقط دست خداست غير خدا كه راحمي در كار نيست «هل يرحم المخلوق الاّ الخالق... هل يرحم الفقير الاّ الغني» [33].

يك قسم عذاب جسماني است كه مربوط به بدن است فرمود: ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ هر چه پوست تن آنها بسوزد آنان را پوست دیگری جایگزین کنیم تا (سختی) عذاب را بچشند [28] اين عذاب جسماني است كه مربوط به بدن است اما يك سلسله عذاب‌هايي است كه مربوط به روح است. اين كسي كه درصدد اهانت به بيت نبوّت است اين روح پليدي دارد اين تنها با سوخت و سوز بدن، كيفر نمي‌بيند اين روحش بايد عذاب ببيند عذاب روحي در خِزي (خواری) و رسوايي است يعني موهون بودن، خوار و زبون بودن، فرومايه شدن، پَست شدن در قيامت كه فرمود: ﴿ عَذَابَ الْهُونِ عذاب خواركننده [29] يا ﴿عَذَاباً مُهِيناً عذابى خفت ‏آور﴾ يا ﴿لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ  در اين دنيا ايشان را خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است [30] اين همان عذاب روحي است. اگر ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ  آتش برافروخته الهي است. ٭ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الْأَفْئِدَةِ  آتشي كه از دلها سرمي زند  سوره الهمزة [31] ـ معاذ الله ـ اين‌گونه از آتش‌ها از دل برمي‌آيد معلوم می شود عذاب روحاني است.

 

این آيه در حقيقت نقطه مقابل آيه گذشته را بيان مى كند، مى گويد: (كسانى كه خدا و پيامبرش را ايذاء مى كنند خداوند آنها را در دنيا و آخرت از رحمت خود دور مى سازد و براى آنان عذاب خوار كننده اى آماده كرده است )

در اينكه منظور از (ايذاء پروردگار) چيست ؟ بعضى گفته اند همان كفر و الحاد است كه خدا را به خشم مى آورد، چرا كه آزار در مورد خداوند جز ايجاد خشم مفهوم ديگرى نميتواند داشته باشد.

اين احتمال نيز وجود دارد كه ايذاء خداوند همان ايذاء پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منان است ، و ذكر خداوند براى اهميت و تاكيد مطلب است .

و اما ايذاء پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مفهوم وسيعى دارد، و هر گونه كارى كه او را آزار دهد شامل مى شود، اعم از كفر و الحاد و مخالفت دستورات خداوند، همچنين نسبتهاى ناروا و تهمت ، و يا ايجاد مزاحمت به هنگامى كه آنها را دعوت به خانه خود مى كند همانگونه كه در آيه 53 همين سوره گذشت (ان ذلكم كان يؤ ذى النبى ): (اين كار شما پيامبر را آزار مى دهد). البته اين مورد آخر كمي بعيد به نظر ميرسد، چون واژه اذيت کردن گسترده است و نميتوان گفت اين امر باعث لعنت آنها ميشود

و يا موضوعى كه در آيه 61 سوره توبه آمده كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را به خاطر انعطافى كه در برابر سخنان مردم نشان مى داد به خوشباورى و ساده دلى متهم مى ساختند: (وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ): (گروهى از آنها پيامبر را آزار مى دهند و مى گويند: او آدم خوشباورى است كه گوش به حرف هر كس مى دهد و مانند اينها).

حتى از رواياتى كه در ذيل آيه وارد شده چنين استفاده مى شود كه آزار خاندان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مخصوصا على (عليه السلام ) و دخترش فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) نيز مشمول همين آيه بوده است ، در صحيح (بخارى ) جزء پنجم چنين آمده است كه : رسول خدا فرمود: (فاطمة بضعة منى فمن اغضبها اغضبنى ) (فاطمه پاره تن من است هر كس او را به خشم در آورد مرا به خشم در آورده است ).

همين حديث در صحيح (مسلم ) به اين صورت آمده : (ان فاطمة بضعة منى يؤ ذينى ما آذاها): (فاطمه پاره اى از تن من است هر چه او را آزار دهد مرا مى آزارد).

https://www.youtube.com/watch?v=pdygsER6MTw

 

https://www.dalfak.com/w/5vj69/%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%84%D9%81%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD-%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D8%B1%DB%8C

 

شبيه همين معنى در باره على (عليه السلام ) از پيامبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل شده است .

و اما (لعن ) در آيه فوق چنانكه سابقا هم گفتيم به معنى دورى از رحمت خداست ، و اين درست نقطه مقابل رحمت و صلوات است كه در آيه قبل آمده بود.

در حقيقت لعن و طرد از رحمت آنهم از سوى خداوندى كه رحمتش گسترده و بى پايان است بدترين نوع عذاب محسوب مى شود، به خصوص كه اين طرد از رحمت هم در دنيا باشد و هم در آخرت (چنانكه در آيه مورد بحث اينگونه است ). شايد به همين جهت مساله (لعن ) قبل از (عذاب مهين ) ذكر شده .

تعبير به (اعد) (آماده كرده است ) دليل بر تاكيد و اهميت اين عذاب است.

آیا کسی جز خداوند حق لعن کردن دارد؟ در ابتدا باید گفت که بحث لعن بحث غریب و کم اهمیتی نیست و شاهد بر این مدعا آنکه در قرآن کریم بارها از لعن سخن به میان آمده است در مورد جواز لعن مخلوقی توسط مخلوق دیگر هم در آیه 159 سوره بقره در مورد کتمان کنندگان حقیقت و دین الهی می خوانیم: « أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛ آنان کسانی هستند که خدا و لعن کنندگان نفرینشان می کنند»

همچنین حضرت داود و مسیح علیهما السلام کافران بنی اسرائیل را لعن کرده اند.[5]

سوره ۵: المائدة

لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۷۸﴾

از ميان فرزندان اسرائيل آنان كه كفر ورزيدند به زبان داوود و عيسى بن مريم مورد لعنت قرار گرفتند اين [كيفر] به خاطر آن بود كه عصيان ورزيده و [از فرمان خدا] تجاوز میکردند (۷۸)

 

 نیز در قرآن راجع به کسانی که علیرغم علم به حقانیت اسلام پس از ایمان کفر می ورزند آمده:

«أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ

؛ سزایشان این است که لعنت خداوند و همه فرشتگان و مردمان بر ایشان واقع می شود»[6]

 

ماجرای مباهله نیز بر پایه نفرین کردن دروغ گویان به وقوع پیوسته است. به این ترتیب که گروهی از علمای نصرانی به مدینه آمدند و با پیامبر گرامی(ص) مذاکره کردند و وقتی که نه حاضر شدند مسلمان شوند و نه چون دیگر اهل کتاب جزیه بپردازند به دستور خداوند و با نزول آیه قرآن قرار برآن شد که برگزیدگان اسلام «پنج تن آل عبا(ع)»با بزرگان مسیحی در مکانی به دعا بپردازند و لعنت خداوند را بر دروغ گویان قرار دهند.

                   

سوره ۳: آل عمران

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿۶۱﴾

 پس هر که با تو درباره او [عیسی] پس از آنکه بر تو [به واسطه وحی، نسبت به احوال وی] علم و آگاهی آمد، مجادله و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم؛ سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم

 

ولی آنها ترسیدند و از مباهله سرباز زدند، به شرایطی که پیامبر(ص) برای آنان تعیین فرمود، تن دادند. نکته جالب اینجاست که در این ماجرا مسیحیانی که از مباهله گریختند اثر لعن را در همین دنیا و فوری می دیدند و از این می ترسیدند که عذاب الهی همان لحظه نازل شود و نفرین شده را خاکستر کند نه آنکه صرفا عذابی اخروی در انتظارشان باشد.

اما فراتر از موارد فوق در قرآن راجع به منافقین این گونه آمده است: «ملعونین اینما ثقفوا أخذوا و قتّلوا تقتیلا؛ آنان ملعونند هر کجا پیدا شوند دستگیر و کشته می شوند کشته شدنی»[7]

 

می بینیم که مطلب تا چه حد دارای اهمیت است. پس معلوم شد علاوه بر خداوند، مومنین نیز افرادی را نفرین می کنند و در مواردی حتی با قوای قهریه با آنان مواجه می گردند.

 

عجب این است که آنهایی که مدعی عدم  لعنت حتی بر یزید هستند و ژست  روشنفکری به خود میگیرند,  هنگامی که پای  خانواده خودشان به میان می آید لب به لعن می گشایند ولی زمانی که صحبت از خانواده پیامبر است آن را جایز نمیدانند

عبدالکریم سروش:

"بار خدایا! از غزالی آموخته‌ام که هیچ‌کس را لعنت نکنم حتی یزید را، اما اینک فروتنانه از تو رخصت می طلبم تا بر جمهوری کافرپرور اسلامی ایران، لعنت و نفرین بفرستم."