قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْراً حَتَّي تَشْهَدُونِ 

(سپس) گفت: اي اشراف (و اي بزرگان) نظر خود را در اين امر مهم بازگو كنيد كه من هيچ كار مهمي را بدون حضور شما انجام نداده‏ ام. 

 

 فتوا آ‌ن مطلب زنده با فتوّت و جواني و جوانمردي و شادابي است حرفهاي كهنه را كسي نمي‌گويد فتوا كسي بيايد حرفهاي ديگران را نقل كند به نام خود جا بزند اين فتوا نيست اين تقليدِ سرگردان و شناور است فتوا آن است كه زنده باشد خود انسان داشته باشد ممكن است كه ده‌تا مرجع يك طور فتوا بدهند اما هيچ كدام از ديگري نگرفته شما ببينيد اينهايي كه مي‌روند عمق اقيانوس و سنگين‌ترين گوهرها را با غوّاصي در مي‌آورند اين گوهرها شبيه هم است اما خودشان رفتند غوّاصي كردند از عمق اقيانوس در آوردند نبايد گفت حالا چون آنها شبيه هم است از هم گرفتند الآن شما مي‌بينيد اين رساله‌هايي كه مراجع عظيم‌الشأن ما نوشتند فتواها شبيه هم است خب البته همين است فتواها بايد شبيه هم باشد. اگر اختلاف مختصري هست در فروعاتِ خيلي جزئي است اما همه‌ آنان با شصت سال, هفتاد سال جان كندن غوّاص شدند در بحر قرآن و عترت رفتند در عمق اقيانوس گرفتند از اين مرجع سؤال بكني به چه دليل مي‌گويد به اين دليل, به اين دليل, به اين دليل اين طناب را وصل مي‌كند تا عمق اقيانوس مي‌گويد من رفتم آنجا و آوردم اين را مي‌گويند فتوا اگر حرف ديگري را نقل كند كه فَتا نيست اين شيخ است اين كهنه و فرسوده است اين تقليد است تحقيق نيست فتوا آن است كه فتوّت و جوانمردي و شادابي و سرزندگي را به همراه داشته باشد.

قطع امر به معناى عملى كردن تصميم و عزم بر آن است و كلمه (شهادت ) به معناى حضور است، نه شهود فيزيكي و حضور بدني چون حضور بدني كه براي قوّه مجريه است آنها بايد اجرا بكنند ولي حضور فكري لازم است تا در تصميم‌گيري من بتوانم راسخ باشم و اين جمله حكايت مشورتى است كه ملكه سباء با قوم خود كرد است