(92) وَأَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَي فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ
(92) وَأَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَي فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ
(۹۲) و اينكه قرآن را تلاوت كنم هر كس هدايت شود براي خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (گناهش به گردن خود اوست) بگو من فقط از انذار كنندگانم.
تلاوت بر مردم است نه في نفسه قرآن بخواند خب في نفسه قرآن ميخواند.
﴿وَأَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَي﴾ اگر «واو» بود خب خيلي ظهور نداشت فقط سياق بود اما گذشته از سياق اين تفريع يعني «فاء» قرينه ديگر خواهد بود.
در آيات ديگر فرمود: ﴿يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ﴾.
سوره ۱۴: إبراهيم
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۲۹﴾
پروردگارا در ميان آنان فرستاده اى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزه شان كند زيرا كه تو خود شكست ناپذير حكيمى (۱۲۹)
سوره ۳: آل عمران
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۱۶۴﴾
به يقين خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند (۱۶۴)
﴿فَمَنِ اهْتَدَي﴾ اگر كسي پذيرفت و قبول كرد ﴿فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ﴾ براي خود هدايت شده و اگر كسي نپذيرفت من مسئوليتي ندارم مرز مسئوليت من ابلاغ است تا به جان شما برسد شما را بايد آگاه كنم از آن به بعد مسئله عزم و اراده و نيّت و اخلاص در اختيار شماست.
بين انسان و علم, اراده فاصله نيست يعني كسي مطلب علمي را گفت آدم ميفهمد. بخواهد بگويد من نميخواهم بفهمم اين نيست. لذا هيچ كسي نميتواند بگويد من نميخواهم بفهمم. اما بعد از اينكه فهميد, بين نفس و باور, اراده فاصله است مطلبي است صد درصد براي او روشن, حق براي او روشن است اما نميخواهد بپذيرد
ممكن است كسي مطلبي را صد درصد بداند نظير همان آيه حجابي كه بارها مثال زده شد تفسير ميكند درس ميگويد مقاله مينويسد سخنراني ميكند ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ﴾ را بحث ميكند اما نامحرم را نگاه ميكند اين براي آن است كه بخش ايمان غير از بخش علم است.