(10) وَقَالُوا أءِذَا ضَلَلْنَا في الْأَرْضِ أَءِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُم بِلقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ

(۱۰) آنها گفتند: آيا هنگامي كه ما مرديم و در زمين گم شديم آفرينش ‍ تازه‏ اي خواهيم يافت؟! ولي آنها لقاي پروردگارشان را انكار مي‏كنند.

چون يكي از مهم‌ترين مسائل مردم صدر اسلام جريان معاد بود و سوَر مكّي جريان معاد را بازگو مي‌كند شبهه منكران معاد را ذكر كرد فرمود: ﴿وَقَالُوا أ أَِذَا ضَلَلْنَا في الْأَرْضِ أَءِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾ انسان كه مي‌ميرد مي‌پوسد و در زمين گم مي‌شود ديگر بعد از مرگ خبري نيست خلق جديدي در كار نيست.

فرمود شما خيال مي‌كنيد موت, فوت است نه، موت, فوت نيست موت, وفات است. اين تاء جزء كلمه نيست تمام حقيقت شما نزد ما هست بدن كه در خاك است كه نزد ماست جانتان هم كه نزد فرشته‌هاست كه مأموران الهي‌اند ﴿قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ﴾. اساس هويّت شما جان است كه به دست فرشته‌هاست بدنتان هم كه در عالَم هست از بين نرفته حالا از نظر شما غايب است از نظر خداي سبحان كه غايب نيست شما بايد بدانيد با مردن از پوست بيرون مي‌آييد نه بپوسيد. مرگ, آخر خط نيست اشتباه شما اين است كه خيال مي‌كنيد انسان همين بدن است.

 

ذات اقدس الهي فرمود شما يك مشكل جدّي داريد نه مشكل علمي, شما يك مشكل نفساني داريد. مشكل شما جاي ديگر است شما دلتان مي‌خواهد هر كاري را بكنيد لذا معاد را منكريد. اگر از نظر علمي باشد پاسختان را مي‌دهيم ولي درد شما چيز ديگر است.

اينها شبهه علمي ندارند بلكه شهوت عملي دارند ﴿بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ﴾ مي‌خواهد جلويش باز باشد.

چون مي‌خواهد جلويش باز باشد روز سؤال و جواب را انكار مي‌كند.

مانند پدری است که فرزند خود را از خطرات بازی با مواد منفجره آگاه می سازد ولی فرزند منکر آن می شود چون می خواهد جلویش باز باشد.

 اگر دليلي مي‌داشت خب طرح مي‌كرد. پس شبهه علمي ندارند مي‌خواهند اَمامشان جلویشان باز باشد رها باشند

اگر قيامت را بپذيرند خب احساس مسئوليت مي‌كنند و هر كاري نمي‌كنند هر حرفي را نمي‌زنند اينها مي‌خواهند دهنشان, زبانشان, كارشان باز باشد جلويشان باز باشد. اينها برهاني نداشتند دستشان خالي بود فقط استبعاد بود.

 ذات اقدس الهي در برابر منكران معاد چند طايفه آيات دارد:

 بخشي از آنها ناظر به اين است كه معاد ممكن است، هيچ بعيد نيست. ذات اقدس الهي كه ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ  [او] پديد آورنده آسمانها و زمين [است]﴾ است انساني كه هيچ نبود ماده اوّليه‌اش را آفريد. بعد از آن ماده به صورت انسان موجودي ساخت كه شما مي‌بينيد. در سورهٴ مباركهٴ «روم» آيه 27 گذشت كه ﴿وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَي فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ او كسي است كه آفرينش را آغاز كرد سپس آن را باز مي‏گرداند، و اين كار براي او آسانتر مي‏باشد، و  و برترین وصف ها در آسمان ها و زمین ویژه اوست و او است شكست ناپذير و حكيم.﴾ پس از نظر امكان بخواهيد يقيناً ممكن است خداي سبحان دوباره انسان مرده را زنده كند براي اينكه وقتي كه هيچ نبود نه روحش بود نه بدن, آفريد. حالا كه هر دو وجود دارند، منتها پراكنده‌اند. اين بخشي از آيات قرآن كريم است كه جواب استبعاد آنها را مي‌دهد.

 اما حالا خب معاد شده ممكن ولي هست يا نه؟ قبلاً هم گذشت كه تعبير قرآن كريم از معاد به عنوان ﴿إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَ رَيْبَ فِيهِ﴾ وقتي مي‌گوييم «المعاد حقّ» يعني « المعاد موجودٌ بالإمكان» يا « المعاد موجود بالضروره»؟ اين ﴿إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَ رَيْبَ فِيهِ﴾ همين است نه اينكه خدا ممكن است دوباره انسان‌ها را خلق بكند بلکه بالضروره خلق مي‌كند. آن طايفه آياتي كه ناظر به ضرورت معاد است از همين جاها شروع مي‌شود كه اگر معاد نباشد اين خلقت پوچ است چون هر كه هر چه كرد, كرد هر كسي ظلمي كرد, كرد هر كسي رنجي ديد, ديد. باطل همين است.

 

ما اين نظام را به حقيقت آفريديم هيچ ممكن نيست حرف كسي, كار كسي, انديشه كسي, انگيزه كسي هدر برود اگر هر كسي هر حرفي زد هر كاري كرد هر فكري كرد هر انديشه‌اي داشت هر انگيزه‌اي داشت به حسابش نرسند مي‌شود پوچ. ما چنين عالمي خلق نكرديم فرمود: ﴿خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ إِلَّا بِالْحَقِّ﴾

﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلاً﴾ ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ﴾

عالَم با مصالح حق ساخته شد اگر ذرّه‌اي بطلان در اين عالَم راه پيدا كند اين عالَم الهي نيست

 ﴿أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدي آيا انسان گمان مي‏كند بيهوده و بي هدف رها مي‏شود؟﴾ سُدي يعني ياوه, اين مگر مي‌شود هر كسي هر حرفي بزند در عالم و رَد بشود حساب و كتابي نداشته باشد.

بنابراين دو طايفه از آيات است كه براي معاد نازل شده است

----

مشكل جامعه آن است كه از قيامت هراسي ندارند يعني خيلي‌ها نمي‌دانند كه اين عمل زنده است و هيچ عُطله‌اي, تعطيلي در عالَم نيست  تعطيل معنايش اين است كه يك موجود بيكار در يك گوشه افتاده باشد اين با نظام عالَم سازگار نيست. هر چه در عالم هست يا علت چيز ديگر است يا معلول چيز ديگر, يك موجود بيكار و گسيخته در عالَم نيست. اين عمل كه موجود است و زنده است و حتماً مرتبط است شناور و سرگردان نيست كه روزي به پاي زيد بنويسند روزي به پاي عمرو الاّ ولابد عامل خودش را مي‌شناسد و در عامل خودش مي‌تند و او را رها نمي‌كند. اينكه خدا فرمود: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ هر كس در گرو اعمال خويش است﴾[5] يا ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ هر كسى در گرو دستاورد خويش است﴾[6] همين است انسان گنهكار, بدهكار است و بدهكار بايد گرو بسپارد, درباره حقّ‌اللّهي, درباره معصيت, زمين و خانه را به عنوان گرو قبول نمي‌كنند خود شخص را گرو مي‌گيرند تا او را بيندازند به جهنم اين باورمان نشد, اگر باورمان بشود كه عمل زنده است و پاپيچ ماست مشكل نداريم. هيچ مشكلي ما در جامعه نداريم الاّ نسيان معاد ﴿بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ﴾

أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- فِی جَوَامِعِ الْجَامِعِ رُوِیَ عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ ابْنِ عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) "صَلِلْنَا" بِالصَّادِ وَ کَسْرِ اللَّامِ، مِنْ صَلَّ اللَّحْمُ وَ أَصَلَّ إِذَا أَنْتَنَ.

امام علی (علیه السلام)- در «جوامع الجامع» از امام علی (علیه السلام) و ابن‌عبّاس (رحمة الله علیه) روایت است: [آنچه در آیه درست است] صلِلنا [می‌باشد] که از لغت، صلّ اللحم و اصلّ اذا انتن گرفته شده است. [وقتی گوشت بگندد و بو بگیرد می‌گویند: صل اللحم. طبق این قرائت، معنای آیه چنین می‌شود: «آیا هنگامی‌که ما [مُردیم و جنازه‌هایمان] در زمین گندید و بدبو شد، آفرینش تازه‌ای خواهیم یافت]؟!

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۶۰۲ نورالثقلین