(17) فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

(۱۷) هيچكس نمي‏داند چه پاداشهاي مهمي كه مايه روشني چشمها مي‏گردد براي آنها نهفته شده، اين جزاي اعمالي است كه انجام مي‏دادند.

 چيزي خدا به آنها نداد كه آنها در راه خدا صرف نكنند لذا خداي سبحان همه كارهاي قلبي و جوارحي آنها را پذيرفت به آنها چيزهايي را داد كه كسي نمي‌فهمد. اينها مخفيانه براي خدا كار مي‌كردند چون كسي كه اهل نماز شب است غير از خودش كسي باخبر نيست اگر در خِفا خدا را عبادت مي‌كردند خداي سبحان هم براي اين گروه يك سلسله اموري را ذخيره كرده است كه از اَنظار و عقول خيلي‌ها مستور و مخفي است. هم عبادات اينها را قبول كرد هم جزاي اينها مخفي است معلوم نيست كه خدا به اينها چه چيزي مي‌خواهد بدهد ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعْيُنٍ﴾.

 تبيين معناي «قرة عين»

 يكي از معاني قُرّه و قارّ همان برودت و سردي است هواي گرم را مي‌گويند هواي حارّ و هواي خنك يا سرد را مي‌گويند هواي قارّ, هوا قارّ است يعني سرد است.

اشك دو قسم است اشك انسانِ غم‌ديده گرم است اشك سوزان است اشك انسان خوشحال اشك خنك است اينكه مي‌گويند «قرّت الأعين» نه يعني چشم روشن, «قرّت الأعين» يعني حال شما طوري باشد كه چشم شما در اثر شوق, اشك خنك بريزد. چه وقت اين چشم اشك خنك مي‌ريزد وقتي كه محبوب خودش را ببيند وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در آن حديث معروف فرمود: «جعل قرّةُ عيني في الصلاة» [8] من در نماز اشك شوق مي‌ريزم نه اشك غم و گرم براي اينكه محبوبم را در نماز مي‌بينم. خيلي‌ها ممكن است اشك بريزند اما «خوفاً من النار» است يا «شوقاً الي الجنّة» اشك بريزند اما من چون معبودم را در نماز مي‌بينم اشك شوق مي‌ريزم

قرة اعين كنايه لطيفى است از نهايت خوشحالى.  ولى در فارسى اين تعبير وجود ندارد. بلكه مى گوئيم : مايه روشنى چشم او شد، ممكن است اين تعبير فارسى امروز از داستان (يوسف ) و (يعقوب ) از قرآن گرفته شده باشد كه به گفته قرآن هنگامى كه بشارت دهنده نزد يعقوب آمد و پيراهن يوسف را بر صورت او افكند چشمان نابيناي او ناگهان روشن شد! (سوره يوسف آيه 96) و اين تعبير نيز كنايه از شدت سرور است .

 

اين پاداش فوق العاده عظيم (جزاى بر اعمالى است كه انجام مى دادند) (جزاء بما كانوا يعملون ).

تعبير به (هيچكس نمى داند) ، مخصوصا با توجه به اينكه (نفس ) به صورت نكره در سياق نفى آمده و به معنى عموم است ، و همه نفوس را شامل مى گردد حتى فرشتگان مقرب خدا و اولياى پروردگار.

اين ندانستنشان به خاطر اين است كه آن نعمت ها مافوق علم و تصور ايشان است.

 

و نيز تعبير به (قرة اعين ) (آنچه مايه روشنى چشمها است ) بيانگر عظمت بى حساب اين مواهب و پاداشها است

و اگر كلمه (قره ) را اضافه به كلمه (اعين ) كرده، نه به (اعينهم )، براى اين است كه بفهماند آن نعمت ها آن قدر بزرگ و خيره كننده است، كه تنها يك چشم و دو چشم از ديدنش روشن نمى شود، بلكه هر صاحب چشمى كه آن را ببيند چشمش روشن مى گردد.

نیم جان بستاند و صد جان دهد

آنچ در وهمت نیاید آن دهد

(مولوی )

در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم : ما من حسنة الا و لها ثواب مبين فى القرآن ، الا صلوة الليل ، فان الله عز اسمه لم يبين ثوابها لعظم خطرها، قال : فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قرة اعين : (هيچ عمل نيكى نيست مگر اينكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بيان شده مگر نماز شب كه خداوند بزرگ ثواب آن را روشن نساخته به خاطر اهميت آن ، لذا فرموده است : هيچكس نميداند چه ثوابهائى كه مايه روشنائى چشمان است براى آنها نهفته شده است ).

در تفسير (مجمع البيان ) از (معاذ بن جبل ) چنين نقل شده كه در غزوه (تبوك ) در خدمت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بودم ، گرما همه را سخت ناراحت كرده بود

و هر كس به گوشه اى پناه مى برد، ناگهان ديدم كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از همه به من نزديكتر است ، خدمتش رفتم عرض كردم : اى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم )! عملى به من بياموز كه مرا وارد بهشت كند، و از آتش دوزخ دور سازد.

فرمود: سؤ ال بزرگى كردى ، اما پاسخ آن براى كسى كه خدا بر او آسان كرده است مشكل نيست سپس افزود: تعبد الله و لا تشرك به شيئا و تقيم الصلوة المكتوبة و تؤ دى الزكوة المفروضة و تصوم شهر رمضان : (خدا را پرستش كن و چيزى را شريك او قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده و زكات واجب - حق مستمندان - را اداء كن و ماه رمضان را روزه بگير).

بعد فرمود: و اگر بخواهى از ابواب خيرات به تو خبر مى دهم عرض كردم اى پيامبر بفرمائيد فرمود: الصوم جنة من النار و الصدقه تكفر الخطيئه و قيام الرجل فى جوف الليل يبتغى وجه الله ثم قراء هذه الايه تتجافى جنوبهم عن المضاجع : (روزه سپرى است در برابر آتش و انفاق در راه خدا كفاره گناهان است ، و قيام انسان در دل شب براى خشنودى خدا. سپس آيه (تتجافى جنوبهم ) را قرائت فرمود).