(19) أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَي نُزُلاً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

(۱۹) اما كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهاي بهشت جاويدان از آن آنها خواهد بود، اين وسيله پذيرائي (خداوند) از آنهاست در مقابل اعمالي كه انجام مي‏دادند.

 خداي سبحان گاهي به يك انسان مي‌گويد ﴿اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ اى آدم خود و همسرت در اين باغ سكونت گير﴾ خب اين معلوم نيست كه دائمي باشد يا موقّت،اگر دائمي بود مي‌فرمود «لكما الجنّة» اما چون فرمود: ﴿اسْكُنْ﴾ خب اگر بعداً فرمود از جنّت خارج بشويد منافاتي با ﴿اسْكُنْ﴾ ندارد

 اما در اين‌گونه از موارد دارد بهشت براي اينهاست نه به اينها بگويد در بهشت ساكن باشيد ديگر جا براي خروج نيست اگر مي‌فرمود «اسكنوا في الجنّة» ممكن بود منقطع‌الآخر باشد اما وقتي مي‌فرمايد: ﴿فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَي﴾ بهشت جاي اينهاست، بهشت براي اينهاست، خب معلوم مي‌شود مأوا بودن، مقرّ بودن بهشت، براي اينها دائمي است

تعبير به (نزل ) كه معمولا به چيزى گفته مى شود كه براى پذيرائى مهمان آماده مى كنند اشاره لطيفى است به اين جهت كه از مؤ منان در بهشت دائما همچون ميهمان پذيرائى مى شود، در حالى كه دوزخيان - چنانكه در آيه بعد خواهد آمد - همچون زندانيانى هستند كه هر وقت هوس بيرون آمدن كنند باز گردانده مى شوند!

و اگر مى بينيم در آيه 102 سوره كهف چنين آمده : انا اعتدنا جهنم للكافرين نزلا: (ما جهنم را براى پذيرائى كافران آماده ساختيم ) در حقيقت از قبيل فبشرهم بعذاب اليم است ، كنايه از اينكه بجاى پذيرائى ، آنها را مجازات و بجاى بشارت آنها را تهديد مى كند.

 تازه فرمود اين نُزُل است مهمان كه وارد مي‌شود اگر مثلاً كسي را براي ظهر دعوت كردند اول كه وارد مي‌شود با شربت يا چايي،يك مختصر پذيرايي مي‌شود تا بعد پذيرايي اصلي،اين اوّلين پذيرايي را كه از مهمان مي‌كنند را مي‌گويند نُزُل،مي‌فرمايد اين ﴿جَنَّاتُ الْمَأْوَي﴾ تازه نُزُل است اين پيش‌پذيرايي است حالا بعدها چه خواهد داد چه خواهد شد خدا مي‌داند. پايانش هم همان ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعْيُنٍ﴾ خواهد بود يا ﴿عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ كه براي ديگران قابل فهم نيست. اين اوّلين پذيرايي‌ است كه اين باغ‌ها را در اختيارشان قرار مي‌دهند غُرَفٌ مَبْنِيَّه (برای آنها کاخ و عمارتها بالای یکدیگر بنا شده) هست ﴿وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفّي  نهرهایی از عسل خالص﴾ هست،﴿أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ جويهايى از شيرى كه مزه‏ اش دگرگون نشود﴾ هست،﴿أَنْهَارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ در آن نهرهائي از آب صاف و خالص است كه بدبو نشده [14] أَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ است و امثال ذلك.

 نُزُلاً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ:

اشاره به اينكه (ايمان ) به تنهائى كافى نيست ، بلكه بايد انگيزه بر عمل باشد

مشابه مطلبی که در آیه ۱۷ و ۱۲ بیان شد