(30)  يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذلِكَ عَلَي اللَّهِ يَسِيراً

(۳۰) اي همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشي مرتكب شود عذاب او دو چندان خواهد بود، و اين براي خدا آسان است.

 فرمود شما دو سِمت داريد يكي اينكه زنِ مسلمانيد، يكي اينكه به بيت نبوّت مرتبط هستيد. هم شخصيت حقيقي مسئوليت مي‌آورد هم شخصيت حقوقي مسئوليت مي‌آورد گرچه در اسلام ﴿جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا  كيفر بدي مجازاتي همانند آن است [2] هرگز ذات اقدس الهي بيش از گناه، كيفر نمي‌دهد اين عبارت ﴿جَزَاءً وِفَاقاً كيفرى مناسب [با جرم آنها] [3] در قرآن كريم يك بار ذكر شده است آن هم درباره معصيت است. كيفر، فقط معادل گناه است بيش از آن نيست ممكن است كمتر باشد اين تحديد به لحاظ نفي اكثر است نه به لحاظ نفي اقل يعني بيشتر از آن نيست نه كمتر از آن نمي‌شود در خيلي از موارد ممكن است ﴿وَيَعْفُوا عَن كَثِيرٍ﴾ [4] شامل حال يك تبهكار بشود به هر تقدير ﴿جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ اما اينجا كه فرمود اگر كسي يك گناه بكند ﴿يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ﴾ معنايش اين نيست كه «جزاء سيّئة سيّئتان» بلكه معنايش اين است كه «جزاء سيّئتين سيّئتان» شما دو سيّئه كرديد دو كيفر داريد زيرا يك شخصيت حقيقي داريد كه زنِ مسلمانيد يك شخصيت حقوقي داريد كه به بيت وحي مرتبط هستيد گناهي كه كرديد هم وظيفه شخصيت حقيقي‌تان را رعايت نكرديد و هم حرمت شخصيت حقوقي را نگه نداشتيد اين‌طور نيست كه اگر ﴿يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ﴾ آمده با آياتي كه دارد ﴿جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ هماهنگ نباشد.

هيچ گناهي نظير گناه در اَشهر حُرُم ( ذی القعده، ذیالحجه، محرم و رجب ) نيست هيچ گناهي نظير گناه در حرم نيست هيچ گناهي هم شبيه گناه اعضاي بيت نبوّت نيست. مي‌بينيد اگر در اَشهر حُرُم اگر كسي جنايت كرده به احترام اين زمان محترم ديه‌اش بيشتر است در حرم جنايت كرده به احترام آن زمين محترم جرمش بيشتر است در بيت نبوّت اگر كسي جنايت كرده به احترام آن بيت جُرمش دو برابر است.

خود پيغمبر هم همين‌طور است. خيلي‌ها مشرك‌اند جزاي آنها معلوم است كيفر آنها معلوم است اما به فرض محال اگر محالاً ذات مقدس رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بيراهه برود آن كيفري كه به پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بر فرض محال مي‌دهيم به هيچ كس نخواهيم داد در سورهٴ مباركهٴ «حاقه» آيه 44 به بعد فرمود:

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿۴۴﴾

و اگر [او] پاره ای از گفته ها را به دروغ بر ما می بست، (۴۴)

 لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿۴۵﴾

ما او را به شدت می گرفتیم، (۴۵)

 ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿۴۶﴾

سپس رگ قلبش را پاره می کردیم؛ (۴۶)

 فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿۴۷﴾

در آن صورت هیچ کدام از شما مانع از عذاب او نبود، (۴۷)

 خب اين تهديد درباره هيچ كس نيست اين همه مُتنبّيان (کسی که دعوی نبوّت کند) آمدند خدا با آنها اين‌طور رفتار نكرد شما آمار متنبّيان را كه ببينيد كمتر از آمار انبيا نيست اين ملل و نحل را بارها شنيديد كه چه آنچه ابن‌حزم نوشته چه آنچه شهرستاني نوشته اين مِلل را انبيا آوردند نِحل را ديگران اين تنبّي و دعوي نبوّت كردن كم نبود اگر براي ديگران وهابيّت تراشيدند براي ما بهائيّت تراشيدند هميشه اين حرف‌ها بود اما خدا چنين تهديدي نسبت به آنها اِعمال نكرد نه گفت و نه عمل كرد خيلي از متنبّيان آمدند و رفتند اما كسي كه قولش در اثر اعجاز الهي سكّه قبولي خورد مردم باور كردند كه اين پيغمبر است اگر ـ معاذ الله ـ اين ذرّه‌اي كم و زياد بكند دين را كم و زياد كرده است ديني كه مقبول مردم است لذا درباره او هيچ گذشت نمي‌شود فرمود احدي به داد او نمي‌رسد

 اين كفار كم نيستند مي‌آيند و مي‌روند گاهي معذّب‌اند گاهي خدا اينها را مهلت مي‌دهد اما درباره شخصِ پيغمبرذرّه‌اي به بيراهه برود حكمش همين است پس اين براي حفظ آن شخصيت حقوقي است. درباره شخصيت حقيقي‌اش كه خب احكام مسلمان‌هاي ديگر را دارد.

 

اينكه مى فرمايد اين كار بر خدا آسان است اشاره به اين است كه هرگز گمان نكنيد كه مجازات كردن شما براى خداوند مشكلى دارد، و ارتباطتان با پيامبر اسلام مانع از آن خواهد بود، آنگونه كه در ميان مردم معمول است كه گناهان دوستان و نزديكان خود را ناديده يا كم اهميت مى گيرند، نه چنين نيست اين حكم با قاطعيت در مورد شما اجرا خواهد شد.

 

 برخي‌ها خيال كردند كه ﴿يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ﴾ يعني سه برابر عذاب دارد چرا، براي اينكه يك كيفر كه براي خود گناه است ﴿ضِعْفَيْنِ﴾ يعني دو برابر آن، خيال كردند ضعفين به علاوه اصلِ كيفر كه مي‌شود سه كيفر، [28] در حالي كه به قرينه ﴿مَرَّتَيْنِ﴾ اين ﴿ضِعْفَيْنِ﴾ يعني يك اصل و يك معادل آن كه جمعاً مي‌شود دو برابر نه اينكه دو برابر به علاوه اصلِ كيفر به قرينه اين ﴿مَرَّتَيْنِ﴾ آن ﴿ضِعْفَيْنِ﴾ مشخص مي‌شود.