(41) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً

اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را بسيار ياد كنيد.

این سومین باری است که در این سوره به ذکر کثیر سفارش داده میشود

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿۲۱﴾

براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكوئي بود، براي آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مي‏كنند. (۲۱)

إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿۳۵﴾

مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زناني كه از فرمان خدا اطاعت مي‏كنند، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زناني كه روزه مي‏دارند، مرداني كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي حفظ مي‏كنند و زناني كه پاكدامنند، و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار ياد خدا مي‏كنند، خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است. (۳۵)

شما در معرض خطريد مگر اين وسوسه، شما را رها مي‌كند شب باشد روز باشد اين وسوسه هست. هرگز شما مصون از وسوسه نيستيد. چه شب, چه روز, بايد به ياد خدا باشيد.

ذكرالله براي طرد وسوسه است ذكر خدا نظير نماز واجب يا روزه واجب يا حج و امثال ذلك نيست كه يك محدوده خاص داشته باشد نماز يك ركعات مخصوص دارد واجبش مشخص، مستحبش مشخص، زمانش هم مشخص، صوم هم همين طور اما ذكر، تنها چيزي است كه در قرآن به كثرت به آن امر شده است براي آن است كه ما هر لحظه در معرض وسوسه‌ايم.

 چون خودش فرمود: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم [27] پاداشش اين است كه اگر شما زياد به ياد ذات اقدس الهي بوديد او هم زياد به ياد شماست اگر ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾ يك شرط و جزايي است يك تعهّد متقابلي است كه خودش فرمود: ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم [28] پس اگر ما يك بار به ياد خدا بوديم خدا هم به ياد ماست.

ذكر الله، حَسنه است و بر اساس ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا هر كس كار نيكي بياورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت البته بیاورد نه انجام بدهد نه عمل [31] اگر كسي يك بار به ياد خدا بود ذات اقدس الهي ده بار به ياد اوست اين طورنيست كه فقط يك بار به ياد ما باشد درباره سيّئه گفته شد ﴿جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا جزاى بدى مانند آن بدى است[32] اما درباره حسنه گفته شد ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا﴾ [33] [34] ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾.

اگر ذكر, كثير باشد از آن طرف هم فيض, كثير است.

اگر او به ياد ما باشد ما مصونيم.

ياد ما براي تقرّب ماست ياد خدا براي افاضه است نظير كلمه «توّاب» كه هم درباره خدا به كار رفت هم درباره بندگان صالح.

 

اگر خدا را فراموش كرديم خدا هم به ما مي‌فرمايد: ﴿كَذلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذلِكَ الْيَوْمَ تُنسَي همین گونه که آیات ما برای تو آمد و آنها را فراموش کردی این چنین امروز فراموش می شوی﴾، [29] ﴿نَسُوا اللّهَ فَنَسِيَهُمْ خدا را فراموش كردند پس [خدا هم] فراموششان كرد [30] كه آنجا نسيان به معني ترك است نه ـ معاذ الله ـ به معني فراموشي. مثل اینکه بعضی ها میگند فرزندانمون ما رو فراموش کردند به معنی فراموش کردن نیست به معنی ترک کردن است.

 

ذكر هم البته مصاديقي دارد. آن ضعيف‌ترين و رقيق‌ترين و نازك‌ترين و نازل‌ترين و كم‌اثرترين, همان ذكر لفظي است. آن ذُكر يعني ياد خدا در دل است كه آن آثار فراواني دارد اين ذكر لفظي هم البته بي‌اثر نيست ثواب خاصّ خودش را دارد.

 شما اين روايات نوراني كه مرحوم صدوق در توحيد نقل كرد آنجا ملاحظه فرموديد كه فرمود: «مَن قال لا اله الاّ الله مخلصاً دخل الجنّة و اخلاصه أن تَحْجِزَهُ لا اله الاّ الله عمّا حرّم الله عزّ و جلّ» [11] فرمود اگر كسي مخلِصاً اين كلمه را بگويد اهل بهشت است بعد در ذيل حديث، خود حضرت اخلاص را معنا كرده فرمود اخلاص اين كلمه اين است كه اين كلمه مانع گناه او باشد. آ‌ن وقت اين مي‌شود ذُكر و ياد قلبي، نام لساني يك درجه ثواب دارد ياد قلبي چندين درجه.

ذكر كثير معنى وسيعى دارد و اگر در بعضى از روايات به تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليها السلام (34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان الله ) و در كلمات بعضى از مفسران به ذكر صفات عليا و اسماء حسنى و تنزيه پروردگار از آنچه شايسته او نيست يا مانند آن تفسير شده ، همه از قبيل بيان ذكر مصداق روشن است ، نه محدود ساختن مفهوم آيه به خصوص اين مصاديق است .

و در خصال از زيد شحام روايت كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام) فرمود: هيچ بلايى براى مومن سخت تر از اين سه بلاء نيست، كه از سه نعمت محروم شود شخصى. پرسيد: آن سه نعمت چيست ؟ فرمود: يارى مسلمان با آنچه خدا به او روزى كرده، دوم انصاف دادن و خود را جاى ديگران فرض كردن، و سوم زياد خدا را ذكر كردن، البته منظور من از ذكر بسيار گفتن، (سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر) تنها نيست، هر چند كه آنهم ذكر خدا است، و ليكن منظور من ذكر خدا در هنگام استفاده و بهره مندى از حلال او، و باز ذكر خدا در هنگام برخورد به حرام او است .

دیدار علامه ذوالفنون حسن‌زاده‌آملی «مدظله‌العالی» باموحدحقیقی مرحوم آیةالله تألهی«رضوان‌الله‌علی


 

https://www.youtube.com/watch?v=gi4pShsU-to&ab_channel=%D9%85%D9%90%DB%8C%D8%B7%D9%8E%D9%87%D9%8F%D9%88%D8%B1