كتاب مبين, لوح محفوظ
سوره ۳۴: سبأ
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۳﴾
كافران گفتند: قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد، بگو آري به پروردگارم سوگند كه به سراغ همه شما خواهد آمد، خداوندي كه از غيب آگاه است، و به اندازه سنگيني ذره اي در آسمانها و زمين از علم او دور نخواهد ماند، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينكه در كتاب مبين ثبت است. (۳)
سوره ۵۷: الحديد
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۲۲﴾
هيچ مصيبتي در زمين و نه در وجود شما روي نميدهد مگر اينكه همه آنها را قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براي خداوند آسان است. (۲۲)
سوره ۳۵: فاطر
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿۱۱﴾
خداوند شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، سپس شما را به صورت همسران يكديگر قرار داد، هيچ جنس ماده اي باردار نميشود و وضع حمل نميكند مگر به علم او، و هيچ انساني عمر طولاني نميكند، و هيچ كس از عمرش كاسته نميشود مگر اينكه در كتاب (علم خداوند) ثبت است، اينها همه براي خداوند آسان است. (۱۱)
سوره ۶: الأنعام
وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿۳۸﴾
هيچ جنبنده اي در زمين و هيچ پرنده اي كه با دو بال خود پرواز ميكند نيست، مگر اينكه امت هائي همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم، سپس همگي به سوي پروردگارشان محشور ميگردند. (۳۸)
سوره ۶: الأنعام
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۵۹﴾
كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آنرا نميداند، آنچه در خشكي و درياست ميداند، هيچ برگي (از درختي) نميافتد مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانه اي در مخفيگاه زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد جز اينكه در كتاب آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است. (۵۹)
آیا همه علوم ودانش بشری در قرآن آمده است؟
در مورد كتاب مبين احتمالات مختلفى از ناحيه مفسران داده شده است ولى بيشتر به نظر مى رسد كه منظور از كتاب مبين همان مقام علم پروردگار است يعنى همه موجودات در علم بى پايان او ثبت مى باشند، و تفسير آن به لوح محفوظ نيز قابل تطبيق بر همين معنى است ، چه اينكه بعيد نيست كه لوح محفوظ نيز همان صفحه علم خدا باشد.
اين احتمال نيز در معنى كتاب مبين وجود دارد كه منظور از آن عالم آفرينش و خلقت و سلسله علت و معلولها است ، كه همه چيز در آن نوشته شده است.
https://www.namasha.com/v/q8zs4U9B
این کتاب مبین چیست؟ آیا قرآن کریم است آیا امام است یا غیر از قرآن و غیر از امام یک حقیقت خارجی دیگری است که آن کتاب مبین است؟
سوره 36: يس
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۱۲﴾
ما مردگان را باز زنده میگردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آیندهشان همه را ثبت خواهیم کرد، و در لوح محفوظ و روشن خدا (یا قلب امام خلیفة اللّه) همه چیز را به شماره آوردهایم. (ترجمه قمشهای)
اینکه فرمود هیچ رَطب و یابسی نیست مگر اینکه در کتاب مبین است البته قرآن کتاب مبین است که فرمود:
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾
اى اهل كتاب پيامبر ما به سوى شما آمده است كه بسيارى از چيزهايى از كتاب [آسمانى خود] را كه پوشيده مى داشتيد براى شما بيان مى كند و از بسيارى [خطاهاى شما] درمى گذرد قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابى روشنگر آمده است (۱۵)
کتابهایی که به وسیله انبیا برای هدایت مردم نازل میشود هم کتاب مبین است هم کتاب منیر است فرمود:
سوره ۳۵: فاطر
وَإِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ﴿۲۵﴾
هر گاه تو را تكذيب كنند (عجب نيست) كساني كه پيش از آنها بودند (نيز پيامبران خود را) تكذيب كردند، آنها با دلائل روشن و كتابهاي پند و موعظه و كتب آسماني روشنگر (مشتمل بر معارف و احكام) به سراغ آنها آمدند (اما كوردلان ايمان نياوردند). (۲۵)
در آیات گوناگون آنچه را که انبیا(علیهم الصّلاة و علیهم السّلام) آوردهاند به عنوان کتاب منیر و به عنوان کتاب مبین وصف شدند.
منظور از ﴿لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ﴾ هم یک امر نسبی نیست (یعنی آنچه که مربوط به سعادت و هدایت و ضلالت مردم است) منظور همه اشیا به قرینهٴ قبلش و به قرینهٴ بعدش بَنابراین منظور از ﴿لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ﴾ یعنی جمیع اشیا نه جمیع اشیائی که مربوط به سعادت و هدایت یا شقاوت و ضلالت مردم است تا ما بگوییم همه این امور را قرآن کریم بیان کرده است پس منظور از ﴿لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ﴾ یعنی جمیع اشیا.
سوره ۶: الأنعام
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۵۹﴾
كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آنرا نميداند، آنچه در خشكي و درياست ميداند، هيچ برگي (از درختي) نميافتد مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانهاي در مخفيگاه زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد جز اينكه در كتاب آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است. (۵۹)
وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۶۰﴾
او كسي است كه (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) ميگيرد، و از آنچه در روز كسب كرده ايد (و انجام داده ايد) با خبر است سپس شما را در روز (از خواب) برمي انگيزد (و اين وضع همچنان ادامه مييابد) تا مدت و سر آمد معيني فرا رسد سپس بازگشت شما به سوي او است، و شما را به آنچه عمل ميكرديد آگاه ميسازد. (۶۰)
منظور از کتاب مبین نمیتواند قرآن کریم باشد البته این قرآنی که بشر در خدمت اوست اما حقیقت این قرآن که در مراحل دیگر است او خارج از بحث است یا تأویل این قرآن که نزد اهل بیت(علیهم الصّلاة و علیهم السّلام) است آن هم خارج از بحث است.
حقیقت قرآن که در نزد خداست او خارج از بحث است چون در سورهٴ مبارکهٴ «زخرف» فرمود:
سوره ۴۳: الزخرف
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾
كه ما آن را قرآني فصيح و عربي قرار داديم تا شما آن را درك كنيد. (۳)
وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۴﴾
و آن در كتاب اصلي (لوح محفوظ) نزد ما است كه بلند پايه و حكمت آموز است. (۴)
همین قرآنی که الآن ما در خدمت او هستیم همین قرآن «لدی الله امّ الکتاب» است آنجا دیگر نه عبری است نه عربی, عربی بودن برای مرحله نازلهٴ اوست. آنجا ﴿عَلِیُّ﴾ است آنجا ﴿حَکیمٌ﴾ است آنجا ﴿أُمُّ الْکِتَابِ﴾ است.
این قرآنی که بشریت در خدمت اوست این همهٴ مطالب مربوط به رطب و یابس تکوینی را ندارد و همهٴ مطالب مربوط به سعادت و شقاوت که آشنا شدن به آنها سهمی در سعادت مردم و پرهیز از شقاوت دارد, آن را هم ندارد. آنچه را که ائمه(علیهم السّلام) به وسیله علم به باطن بیان کردند حساب دیگری است. برای اینکه اگر منظور از این کتاب, قرآن کریم باشد این با خود قرآن کریم مطابق نیست زیرا در سورهٴ مبارکهٴ «نساء» آیهٴ ١٦٤ اینچنین گذشت که فرمود:
سوره ۴: النساء
وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ ….﴿۱۶۴﴾
و پيامبراني كه سرگذشت آنها را قبلا براي تو بيان كرده ايم و پيامبراني كه سرگذشت آنها را بيان نكرده ايم …. (۱۶۴)
فرمود انبیای فراوانی برای هدایت مردم آمدند ما شرح حال بعضی از انبیا را برای شما گفتیم در حدود ۲۵ پیامبر و بسیاری از انبیا و مرسلین هستند که ما جریان آنها را برای شما نگفتیم خب نگفتیم یعنی جریان آنها در ﴿أُمُّ الْکِتَابِ﴾ نبود؟ نه در ﴿أُمُّ الْکِتَابِ﴾ بود یعنی جریان آنها در باطن و تأویل قرآن نیست که اهل بیت بدانند؟ نه در باطن تأویل قرآن هست که اهل بیت(علیهم الصّلاة و علیهم السّلام) میدانند اما در ظاهر قرآن که یک مفسر بخواهد استنباط کند نیست اگر صدها پیامبر(علیهم الصّلاة و علیهم السّلام) آمدند آنها هم وحیای داشتند رهآوردی داشتند با اممشان مبارزاتی داشتند سعادت و شقاوتی در فرمایشات آنها بود آنها در قرآن نیامده حالا سرّش چه بود که همین بخشهای خاورمیانه آمده برای اینکه آن روز هیچ دسترسی نبود که حالا بر فرض پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) جریان انبیای ماورای چین را یا ماورای اقیانوس کبیر را بگوید هیچ دسترسی نبود دیگر نمیتوان گفت: ﴿سیرُوا فِی اْلأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ﴾ ﴿عَاقِبَةُ الْمُنذَرِینَ﴾ قصص اممی را بازگو میکند که بتواند به مردم نشان بدهد میفرماید بروید ببنید وضع آنها را. آن روز که ممکن نبود ماورای اقیانوس هند و اطلس یا ماورای اقیانوس کبیر کسی سفر کند. ممکن نیست که مردم هیچ سرزمینی بدون وحی و پیغمبر باشند هیچ ممکن نیست .
پس اگر کسی بگوید همه بحثهایی که مربوط به حقوق و فقه و اخلاق و سنت و سیرت انبیا و اولیای الهی(علیهم الصّلاة و علیهم السّلام) است در امّ الکتاب است که ریشهٴ اصلی قرآن است این سخن «حق لاَ رَیْبَ فِیهِ» و اگر کسی بگوید همه اینها در باطن قرآن است در تأویل قرآن است که اهل بیت(علیهم الصّلاة و علیهم السّلام) او را میدانند این «حق لاَ رَیْبَ فِیهِ» اما بخواهد بگوید که نه در ظاهر قرآن است همان طوری که یک مفسر سایر قسمتها را میتواند استنباط کند این قسمتها را هم میتواند استنباط کند این مخالف با خود قرآن است.
پرسش...
پاسخ: بعداً هم همین است دیگر بعداً هم همین است. سورهٴ مدینه نازل شد. این در اواخر عمر حضرت نازل شده است خب بنابراین اینچنین نیست که همه انبیا و اولیا سنتهایشان در قرآن آمده باشد این نیست .
﴿مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ﴾ ناظر به تأویل نیست که ناظر به همین تنزیل است.
روایاتی آمده است که ﴿کِتابٍ مُبینٍ﴾ منظور ﴿إِمَامٍ مُبِینٍ﴾ است خود انسان کامل ﴿کِتابٍ مُبینٍ﴾ است. این حق است. انسان کامل به جایی میرسد که به کتاب الهی کتاب مکنون و مسطور دسترسی دارد.
مثلاً الیوم وجود مبارک حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) هیچ رطب و یابسی نیست مگر اینکه به اذن الله میداند این حق است و چون مطهّر است دسترسی به کتاب مکنون دارد و مانند آن و اگر در سورهٴ مبارکهٴ «جن» ذات اقدس الهی علم غیب را منحصر به خود کرد فرمود: ﴿عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُعَلی غَیْبِهِ أَحَدًا عالم الغيب او است، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نميسازد﴾ آنجا فرمود: ﴿إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ مگر رسولاني كه آنها را برگزيده است﴾ نصوص فراوانی هم هست که اهل بیت(سلام الله علیه) فرمودند که ما هم جزء مرتضیها هستند همان طوری که پیغمبر مرتضی است ما هم مرتضی هستیم(علیهم الصّلاة و علیهم السّلام) اینها را هم عقل تأیید میکند هم نقل تأیید میکند و هم ظاهر قرآن تأیید میکند هم ظاهر روایات.
در آیات فراوانی دارد که این قرآن کتاب است ﴿الم ٭ ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ﴾. آیهٴ ٧٧ به بعد سورهٴ مبارکهٴ «واقعه» فرمود:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾
كه آن قرآن كريمي است (۷۷)
فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾
كه در كتاب محفوظ جاي دارد. (۷۸)
لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾
و جز پاكان نميتوانند آن را مس كنند. (۷۹)
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾
اين چيزي است كه از سوي پروردگار عالميان نازل شده. (۸۰)
این قرآنی که شما در خدمت او هستید کتاب الله است. این «کتاب الله فی کتاب» آخر است. آن کتاب دیگر مکنون و مسطور و محجوب است. کسی بخواهد به این کتاب مشهود دست بزند باید طهارت حدثی (هرآنچه مبطل طهارت باشد) داشته باشد, طهارت از حدث داشته باشد یا وضو یا غسل. بخواهد به آن کتاب محجوب, مکنون, مسطور دست بزند باید طهارت روح داشته باشد ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ ٭ فی کِتابٍ مَکْنُونٍ ٭ لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾ این ضمیر ﴿یَمَسُّهُ﴾ ضمیر مفعول اگر به قرآن برگردد حکم فقهی از او استنباط میشود یعنی قرآن را کسی دست نمیزند آیات قرآن را کسی نمیتواند دست بزند کسی نمیتواند ببوسد مگر در حالت طهارت. یک انسانی که طاهر نیست وضو ندارد او حق بوسیدن آیات قرآن را هم ندارد. این در صورتی که ضمیر مفعول به قرآن برگردد و اما اگر ضمیر مفعول به کتاب مکنون برگردد لا یمسّ این کتاب مکنون را که آن کتاب مکنون باطن این قرآن است این قرآن در آن کتاب است ﴿إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾ این مُطَهَّرُونَ همانهایی هستند که در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» به عنوان آیه تطهیر اهل بیت(علیه الصّلاة و علیه السّلام ) آنها را معرفی کرده که ﴿إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا﴾ خب آنها مطهراند دسترسی به کتاب مکنون دارند این کتاب مکنون باطن قرآن است یعنی این حقیقت قرآن در یک کتاب مسطور است که آن کتاب مسطور را جز مطهر کسی دسترسی ندارد تازه این دون مَفاتیح غیب است برای اینکه در مرحله مَفاتیح غیب که فرمود: ﴿وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ﴾ حتی مطهّرون را هم استثنا نکرده اما اینجا در دسترسی به کتاب مکنون مُطَهَّرُونَ را استثنا کرده.
سوره ۶: الأنعام
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۵۹﴾
كليدهاي غيب تنها نزد او است و جز او كسي آنرا نميداند، آنچه در خشكي و درياست ميداند، هيچ برگي (از درختي) نميافتد مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانهاي در مخفيگاه زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد جز اينكه در كتاب آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است. (۵۹)
خب بنابراین همان طوری که برای دسترسی به قرآن ظاهری یک طهارتی لازم است درک معارفش هم یک طهارتی لازم است اگر کسی بخواهد معنای قرآن را بفهمد با روح پلید ممکن نیست, این خود را به زحمت نیندازد. این نظیر کتابهای دیگر نیست. هیچ ممکن نیست کسی معنای قرآن را بفهمد با روح آلوده, هیچ ممکن نیست. چون معنای قرآن در حقیقت مکنون است. این دارد خبر میدهد میگوید ممکن نیست با روح آلوده خدمت قرآن رفت.
کتاب در کتاب:
در کتاب اعمال هم گاهی کتاب در کتاب است:
سوره ۸۳: المطففين
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ﴿۱۸﴾
چنان نيست كه آنها (درباره معاد) خيال ميكنند، بلكه كتاب اعمال نيكان در عليين است. (۱۸)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿۱۹﴾
و تو چه ميداني عليين چيست؟! (۱۹)
كِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿۲۰﴾
كتابى است نوشته شده (۲۰)
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۲۱﴾
كه مقربان شاهد آنند. (۲۱)
کتاب ابرار در علّیین است علّیین یک کتابی است که مقربّون شاهد او هستند. این میشود کتاب در کتاب چه اینکه:
سوره ۸۳: المطففين
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ﴿۷﴾
چنين نيست كه آنها (درباره قيامت خيال ميكنند) مسلما كتاب اعمال فاجران در سجين است! (۷)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ ﴿۸﴾
تو چه ميداني سجين چيست ؟
(۸) كِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿۹﴾
كتابى است نوشته شده (۹)