﴿۴۹﴾ لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا وَنُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِيَّ كَثِيرًا
تا به وسيله آن سرزمينى پژمرده را زنده گردانيم و آن را به آنچه خلق كرده ايم از دامها و انسانهاى بسيار بنوشانيم
وقتى براى كلمه (بلد) صفت مى آورد، مذكر (ميت ) مى آورد، نه مونث (ميته )، و اين به اعتبار معناى منظور از كلمه مى باشد كه مكان است، زيرا اگر معناى مكان منظور نبود بلكه معناى شهر منظور بود بايد صفتش را مونث مى آورد و مى فرمود: (بلده ميته ).
سوره ۳۴: سبأ - جزء ۲۲ - ترجمه فولادوند
لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ ﴿۱۵﴾
براي قوم سبا در محل سكونتشان نشانه اي (از قدرت الهي) بود، دو باغ (عظيم و گسترده) از راست و چپ (با ميوه هاي فراوان، به آنها گفتيم) از روزي پروردگارتان بخوريد و شكر او را بجا آوريد، شهري است پاك و پاكيزه و پروردگاري آمرزنده (و مهربان). (۱۵)
و مكان ميت، آن سر زمينى است كه گياه نروياند، و احياى آن به همين است كه با فرستادن باران، سبز و خرمش كند، و كلمه (اناسى ) جمع انسان است.
حال شامل شدن مرگ بر زمين و احتياج چارپايان و انسانها به آب و نازل كردن آب پاك كننده از آسمان و زنده كردن زمين مرده را با آن و سيراب كردن چارپايان و انسانهاى بسيار، حال همان گستردن سايه است و سپس قرار دادن آفتاب را دليل بر آن و سپس از بين بردنش به وسيله آفتاب، كه بيانش گذشت.
امام سجاد(سلام الله عليه) به استناد آيه سورهٴ مباركهٴ «آلعمران» كه بحثش قبلاً گذشت فرمود در فضل علوم الهي همين بس كه خداوند ملائكه و علما را يكجا ذكر ميكند ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ﴾[24]
سوره ۳: آل عمران - جزء ۳ - ترجمه مکارم شیرازی
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾
خداوند، (با ايجاد نظام واحد جهان هستي،) گواهي ميدهد كه معبودي جز او نيست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونهاي بر اين مطلب،) گواهي ميدهند، در حالي كه (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد، معبودي جز او نيست، كه هم توانا و هم حكيم است. (۱۸)
اين استنباط امام سجاد(سلام الله عليه) نشان ميدهد كه انسان يك مرز مشتركي با فرشتهها دارد از همين استنباط ميتوان بهره ديگر برد و اينكه انسان يك مرز مشتركي با دام دارد كه فرمود: ﴿كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ﴾, ﴿مَتَاعاً لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ﴾ اينجا هم يك مرز مشتركي بين انسان و دام هست فرمود شما را سيراب ميكنيم انعامتان را سيراب ميكنيم باغهايتان را سيراب ميكنيم اما آن ﴿طَهُوراً﴾ مطلب ديگر است آنجا كه شما را با وضو طاهر ميكند با غسل طاهر ميكند يا طهارتهاي حَدثي را به شما ميآموزاند آنجا ديگر مطلب ديگر است