فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا 

بنابراين از كافران اطاعت مكن و به وسيله قرآن با آنها جهاد بزرگي بنما. 

شخصيّتي كه به تو داديم باعث شده است كه آن بار سنگين را روي دوش تو بگذاريم كه كلّ اين منطقه به رسالت تو احيا بشود لذا بايد يك جهاد كبير بكني يك جهاد سنگين بكني هم جهاد فرهنگي سنگين‌تر از جهاد نظامي است هم وسعت حوزه مسئوليّت تو باعث جهاد كبير است لذا فرمود: ﴿وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً﴾

 منظور از اين جهاد نمي‌تواند جهاد نظامي باشد زيرا اين سور‌ه در مكه نازل شده است در مكه سخن از جهاد نبود حكومتي تشكيل نشده بود نيروهاي نظامي در اختيار نداشتند تا بتوانند جهاد كنند فقط يا در تقيّه بودند يا صبر و بردباري و مظلوميّت به سر مي‌بردند و اگر اين سور‌ه در مدينه نازل مي‌شد ممكن بود ناظر به جهاد نظامي باشد بنابراين طبق اين دو قرينه‌اي كه هست يكي اينكه مناسب با آن آيه ﴿لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَّذِيراً﴾ است (يك) و از طرفي هم در مكه جا براي جهاد نظامي نبود (دو) معلوم مي‌شود كه منظور از اين جهادِ كبير, تحمّل تبليغ دشوار تعليم دشوار و تزكيه دشوار است ﴿وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً

 ضمير (به ) به شهادت سياق آيات، به قرآن بر مى گردد و كلمه (مجاهده ) و نيز (جهاد) به معناى جد و جهد و به كار بردن نهايت نيرو در دفع دشمن است. و چون گفتيم ضمير به قرآن بر مى گردد معنا اين مى شود كه : با قرآن با دشمنان جهاد كن، يعنى قرآن را بر آنان بخوان و معارف و حقايق آن را بر ايشان بيان كن و حجت را بر ايشان تمام نما.

پس حاصل معنا و مضمون آيه اين شد كه : وقتى مثل رسالت الهى در بر طرف كردن حجاب جهل و غفلت از دلهاى مردم به وسيله اظهار حق و اتمام حجت مثل آفتاب بود در دلالت بر سايه گسترده و برداشتن آن سايه به امر خدا، و نيز مثل روز بود نسبت به شب و تعطيلى كار در آن و نيز، مثل باران بود نسبت به زمين مرده و چارپايان و انسانهاى تشنه، ناچار، حالا كه تو حامل اين رسالت شده اى، و به سوى همه اهل قريه ها مبعوث گشته اى، ديگر جا ندارد كه از كافران اطاعت كنى، چون اطاعت ايشان تباه گر اين ناموس عمومى است كه براى هدايت قرار داده ايم پس بايد كه در تبليغ رسالت خود و اتمام حجت بر مردم به وسيله قرآن كه مشتمل بر دعوت حقه است نهايت كوشش و جهد خود را مبذول دارى و جهاد كنى با آنان جهادى بس ‍ بزرگ