﴿۷۲﴾ وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا

 

 

آنها كساني هستند كه شهادت به باطل نمي‏دهند (و در مجالس ‍ باطل شركت نمي‏كنند) و هنگامي كه با لغو و بيهودگي برخورد كنند بزرگوارانه از آن مي‏گذرند. 

در بخش پاياني در آيه 63 فرمود: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمنِ﴾ خداوند فرشته‌ها را عبادالرحمان مي‌داند كه ﴿وَجَعَلُوا الْمَلاَئِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمنِ﴾[1]

سوره ۴۳: الزخرف - جزء ۲۵ - ترجمه مکارم شیرازی

وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿۱۹

آنها فرشتگان را كه بندگان خدايند مؤ نث پنداشتند، آيا به هنگام آفرينش آنها شاهد و حاضر بودند؟ اين گواهي آنها نوشته مي‏شود و از آن بازخواست خواهند شد! (۱۹)

وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۲۰

آنان گفتند اگر خدا مي‏خواست ما آنها را پرستش ‍ نمي‏كرديم، ولي به اين امر يقين ندارند، و جز دروغ چيزي نمي‏گويند. (۲۰)

 

سوال اینجا این است که الرحمن در اینجا از زبان مشرکان است یا خدا, اگر از زبان مشرکان است که با آیات سوره فرقان همخوانی ندارد

 

پس خداوند فرشته‌ها را عبادالرحمان مي‌داند و بندگان خاصّ و خالص خود را هم عبادالرحمان مي‌داند لذا اوصاف مشترك هر دو گروه را ذكر مي‌كند اگر فرشته‌ها را به كرامت وصف مي‌كند كه ﴿بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ٭ كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾[2]

 

سوره ۸۰: عبس - جزء ۳۰ - ترجمه مکارم شیرازی

بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ﴿۱۵

به دست سفيراني است، (۱۵)

كِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿۱۶

والامقام و فرمانبردار و نيكوكار. (۱۶)

 

يا در سورهٴ «انفطار» دارد ﴿إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ٭ كِرَاماً كَاتِبِينَ﴾[3]

 

سوره ۸۲: الإنفطار - جزء ۳۰ - ترجمه مکارم شیرازی

وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ﴿۱۰

و بدون شك نگاهباناني بر شما گمارده شده. (۱۰)

كِرَامًا كَاتِبِينَ ﴿۱۱

والامقام و نويسنده (اعمال نيك و بد شما). (۱۱)

همين كِرام را وصف مؤمنان قرار مي‌دهد همين كرامت را خُلق و خوي عبادالرحمان قرار مي‌دهد كه مي‌فرمايد: ﴿وَالَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً﴾ خب اين وصف فرشته كه  براي عبادالرحمان آمده حالا اينها نسبت به فضايل اخلاقي در چه پايگاهي هستند كه فرشته‌خوي شدند؟ خداوند فضايل اينها را ذكر كرد بعد فرمود اينها دست به گناه نمي‌زنند اما آنها كه دست به گناه زدند راه براي برگشت باز است 

فرمود: ﴿وَالَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً﴾ اينها شاهد زور نيستند يكي از مصاديق روشن شهادت زور اين است كه در محكمه حاضر بشوند شهادت باطل بدهند لكن آيه ناظر به آن نيست ناظر به يك امر جامع و مطلقي است كه آن را هم زير پوشش خود مي‌تواند بگيرد يعني اينها در محفل باطل, كار باطل, حرف لغو حضور ندارند زور يعني باطل اينها آنجا حضور ندارند نه خودشان كار باطل مي‌كنند چون ﴿عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾اند نه در محفل باطل حضور پيدا مي‌كنند ﴿لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ﴾ اگر همايشي كنفرانسي گردهمايي جايي باشد كه فساد باشد اختلاط باشد آهنگهاي حرام باشد اين گونه از محافل آنها حضور ندارند پس مجلس معصيت آنها حضور ندارند عصيانهاي شخصي را هم مرتكب نمي‌شوند نموداري از اين فضيلت در آيه 68 سورهٴ مباركهٴ «انعام» گذشت كه ذات اقدس الهي به وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: ﴿وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ﴾ اگر اينها در كنار كعبه يا جاي ديگر نشستند نسبت به دين اهانت مي‌كنند شما آنجا حضور پيدا نكن البته خطاب به حضرت است لكن مخاطب اصلي‌اش مردم‌اند لذا در بخشهاي ديگر فرمود ما قبلاً به شما گفتيم كه شما در مجلس حرام شركت نكنيد[11]

سوره ۴: النساء - جزء ۵, ۶ - ترجمه مکارم شیرازی

وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴿۱۴۰

خداوند در قرآن (اين حكم را) بر شما فرستاده كه هنگامي كه بشنويد افرادي آيات خدا را انكار و استهزا مي‏نمايند با آنها ننشينيد تا به سخن دگري بپردازند، زيرا در اين صورت شما هم مثل آنان خواهيد بود، خداوند منافقان و كافران را همگي در دوزخ جمع مي‏كند. (۱۴۰)

با اينكه در هيچ جاي قرآن نگفته مگر اينجا و اينجا هم خطاب به پيغمبر است پس اينكه در جاي ديگر به مردم خطاب مي‌كند مي‌فرمايد ما قبلاً به شما گفتيم معلوم مي‌شود آنكه به پيغمبر فرمود, مخاطب اصلي مردم‌اند.

در آغاز سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» هم اين بود كه مردان الهي از لغو گريزان‌اند ﴿وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾[12] در بخشهاي ديگر هم فرمود اينها اگر لغو را بشنوند از آن فاصله مي‌گيرند آيه 55 سورهٴ مباركهٴ «قصص» اين بود ﴿وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لاَ نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ﴾.

 

خب اين «لا يقومون», «لا يقعدون», «لا يجلسون» نيست ﴿لاَ يَشْهَدُونَ﴾ است يك وقت است كسي در نماز يا غير نماز اين خاطرات را به ذهن مي‌آورد اين هم شهود زور است اگر كسي با خاطرات حرام هم سرگرم باشد اين ديگر جزء عبادالرحمان نيست اين ﴿مَرُّوا كِرَاماً﴾ نيست اگر كسي نه در علم نه در عين با زور و باطل و حرام انسي ندارد اين جزء عبادالرحمان است اين قوّه خيال كه آرام نمي‌گيرد خواب هم ندارد چون سهمي از تجرّد براي اوست اين در بيداري بيدار است در خواب هم بيدار است اين خوابهاي ناروا كه انسان مي‌بيند بر اساس فعاليّت همين قوّه خيال است اين خدمتگزار شهوت و غضب است اگر عقل اين را كنترل بكند از بهترين بركات الهي است و اگر اين را كنترل نكند شهوت و غضب اين را مي‌گيرند اينكه مي‌بينيد اگر زيدي با عمرو ناسازگار بود دائماً دارد براي او نقشه مي‌كشد اين قوّه خيال دارد نقشه مي‌كشد كه او را به چاه بيندازد تا قوّه غضبيه خوشش بيايد يا اگر كسي گرفتار شهوت است دائماً اين قوّه خيال دارد صوَري را ترسيم مي‌كند تا قوّه شهويه را ارضاء كند اين آرام نمي‌گيرد چه در خواب چه در بيداري, اگر كسي اين را مهار نكرد هميشه در زحمت است ولي اگر مهار كرد از بهترين بركات الهي است چون هر چه كه عقل دستور داد او تنظيم مي‌كند صورت‌گري مي‌كند صورت‌سازي مي‌كند و مانند آن,

 

 بنابراين شهادت زور يكي از مصاديقش حضور در محكمه قضاست و شهادت باطل دادن اين يكي از زيرمجموعه اين شهادت زور است و اين مقصود نيست مقصود اين است كه اين در كار باطل حضور ندارد آن معناي جامع شهادت زور محكمه را هم در برمي‌گيرد و شهادت زور اعم از شهادت عيني و علمي است آن كه در خارج در محفل گناه شركت مي‌كند شاهد زور است آن كه دائماً مراحل علمي و حضور ذهني و خاطرات تلخ را مي‌گذراند اين هم گرفتار شهادت زور است عبادالرحمان از اين رذائل مصون‌اند ﴿لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ﴾ خب اينها خودشان كه نمي‌روند اگر هم يك وقت عبورشان بيفتد سعي مي‌كنند ﴿مَرُّوا كِراماً﴾;  ﴿وَالَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً﴾ شما مي‌بينيد زنبور عسل اين هرگز به سراغ سطل زباله نمي‌رود اين همه‌اش در بوستان و گلستان مي‌رود بلبلان هم همين طورند هنوز هوا گرم نشده اينها مي‌خوانند و در باغهاي تمييز و پاك روي شاخه‌ها مي‌نشينند جايي كه آلوده باشد زباله باشد اصلاً بلبل راه ندارد آ‌نجا, زنبور عسل آ‌نجا راه ندارد درباره زنبور عسل گفتند كه اگر يك وقت عبورش بيفتد كنار سطل زباله به سرعت مي‌گذرد نحل كارش عسل دادن است عبادالرحمان كارش شيرين‌كام كردن جامعه است اين اصلاً در رذايل راه ندارد بنشيند بد كسي را بگويد كينه كسي را در دل بپروراند نقشه بكشد اين‌چنين نيست مثل زنبور عسل است ﴿وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً﴾.

صاحب مجمع البيان گفته : كلمه (زور) در اصل، به معناى جلوه دادن باطل به صورت حق است. و بنا به گفته وى اين كلمه به وجهى شامل دروغ و هر لهو باطلى از قبيل : غنا و دريدگى و ناسزا نيز مى شود. و نيز صاحب مجمع البيان در معناى كلمه (كراما)گفته است : معناى اينكه بگوييم فلانى از فلان عمل زشت تكرم دارد اين است كه : از چنين عملى منزه است، و نفس خويش را از آلودگى به امثال آن منزه مى دارد.

پس اينكه فرمود: (و الّذين لا يشهدون الزور) اگر مراد از زور، دروغ باشد، تقدير كلام چنين مى شود كه : بندگان رحمان آنهايى هستند كه شهادت به زور نمى دهند، و اگر مراد از زور لهو باطل از قبيل غناء و امثال آن باشد، معنايش اين است كه : بندگان رحمان كسانى هستند كه در مجالس باطل حاضر نمى شوند. از ميان اين دو احتمال، ذيل آيه با احتمال دومى مناسب تر است.

(و اذا مروا باللغو مروا كراما) - كلمه (لغو) به معناى هر عمل و گفتارى است كه مورد اعتنا نباشد، وهيچ فايده اى كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طورى كه گفته اند: شامل تمامى گناهان مى شود. و مراد از (مرور به لغو) گذر كردن به اهل لغو است در حالى كه سر گرم لغو باشند.

و معناى آيه اين است كه : بندگان رحمان چون به اهل لغو مى گذرند و آنان را سرگرم لغو مى بينند، از ايشان روى مى گردانند، و خود را پاكتر و منزه تر از آن مى دانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند