﴿۴﴾ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ 

كساني كه ايمان به آخرت ندارند اعمال (سوء) آنها را براي آنان زينت مي‏دهيم به طوري كه آنها سرگردان مي‏شوند. 

كلمه يعمهون به معناى تحير و سرگردانى در امرى است. كسانى كه ايمان به آخرت ندارند از آنجايى كه آن روز را كه غايت مسير انسان است قبول ندارند، بناچار آنان مى مانند و دنيا، و معلوم است كه دنيا هم نمى تواند غايت اعمال قرار گيرد، پس اين بينوايان كه دست به دامان اعمال خود مى زنند، در راه زندگى متحير و سرگردانند، زيرا هدفى ندارند تا با اعمال خود به سوى آن هدف بروند.

The description of actions being made to seem fair ( zuyyina ) to people is found throughout the Quran (e.g., 2:212 ; 3:14 ; 6:43 ; 6:108 , 122 , 137 ; 8:48 ; 9:37 ; 10:12 ; 13:33 ; 15:39 ; 16:63 ; 27:24 : 29:38 ; 35:8 ;40:37 ; 41:25 ; 47:14 ; 48:12 ; 49:7 ). In this verse, God is the agent of making worldly things seem fair (i.e., beautiful or good) to human beings; in other passages it is Satan; and in still others the verb is passive, as in 9:37

 

 

﴿إنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ﴾ ما هم به اينها كيفر مي‌دهيم ﴿زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ﴾ ما اولاً انسان را طوري خلق كرديم كه زيباپسند است و جهان را زيبا قرار داديم زمينِ زير پاي او را زيبا قرار داديم ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا﴾[39] نه «لكم» كه در سورهٴ «كهف» گذشت آنچه روي زمين است اينها جامه پرنياني و زيباي زمين است سقفي دارد به نام آسمان كه ﴿وَزَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ﴾[40] يا ﴿بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴾[41] سقف خانه او را مزيّن كرديم كفِ خانه او را مزيّن كرديم گفتيم اين زندگي خوب داشته باشد اما به او گفتيم سر بالا كني آنها براي تو نيست سر پايين بياوري اينها براي تو نيست تو از زميني كه روي آن پا گذاشتي بزرگ‌تري از آسماني كه بالاي سرت قرار دارد تو بالاتري تو يك زينت ديگري داري آن را در سورهٴ مباركهٴ «حجرات» مشخص كرد فرمود: ﴿حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده، و آنرا در دلهايتان زينت بخشيده﴾[42] زينتت آن است خب حالا اگر كسي زينت خودش يعني زينت انسان را فراموش كرد زينت الأرض را به حساب خود آورد زينت السماء را به حساب خود آورد حرف انبيا را گوش نداد حرف اوليا را گوش نداد «نَبذوا كِتَابَ اللّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ اما آنها آنرا پشت سر افكندند، و به بهاي كمي مبادله كردند»[43] از اين به بعد ما او را گرفتار كيفر مي‌كنيم چه كار مي‌كنيم؟ ما همين تلخيها, كج‌فهميها, كج‌رويهاي او را نزد او زيبا نشان مي‌دهيم اين تزيين كيفري است نه تزيين ابتدايي.

 

 شيطان كاري در عالم نمي‌تواند بكند شيطان كاري كه انجام مي‌دهد وسوسه است هيچ كسي در برابر شيطان نمي‌تواند اعتراض كند كه تو باعث شدي شيطان مي‌گويد مأموريت من وسوسه است نامه دعوت نوشتن است كاري بيش از اين از من برنمي‌آيد خب انبيا نامه دعوت نوشتند اوليا نامه دعوت نوشتند فطرت و عقلت از درون نامه دعوت نوشتند مي‌خواستي آنها را گوش بدهي. در سورهٴ مباركهٴ «ابراهيم» اين مناظره بين شياطين و افراد در قيامت گذشت كه شيطان مي‌گويد: ﴿فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنفُسَكُم﴾[46] من را سرزنش نكنيد خودتان را سرزنش بكنيد من دعوت كردم مي‌خواستيد نياييد خب انبيا هم دعوت كردند ديگر, كتاب انبيا دعوت‌نامه است فطرت و عقل دعوت‌نامه است چرا مرا ملامت مي‌كنيد اين كار شيطان است. شيطان در اين نظام مثل كلب معلّم است هيچ كسي را گاز نمي‌گيرد و نمي‌گزد ولي كفار و منافقين كه بيراهه رفتند و «نَبذوا كِتَابَ اللّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ»[47] از آن به بعد به عنوان اِضلال كيفري نه اضلال ابتدايي فرمود: ﴿أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَي الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزّاً  آيا ندانسته‏اى كه ما شياطين را به سراغ كافران مى‏فرستيم كه از راه به درشان برند﴾[48] ما اغراء كرديم اين شياطين را به جان كفار فرستاديم كه گاز بگيرند و بگزند ﴿إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ﴾[49] هم ولايت جعل كرده هم گزيدن و گاز گرفتن را فرموده, فرمود ما گفتيم گاز بگير اما طوري گاز بگير كه اختيارشان همچنان محفوظ باشد همان حال هم بگويند «أعوذ بالله» من نجاتشان مي‌دهم اين‌چنين نيست كه اسناد تزيين به ذات اقدس الهي مجاز باشد منتها مشكل اين بزرگواران اين است كه اينها بين تزيين ابتدايي و تزيين كيفري خلط كردند هرگز ذات اقدس الهي تزيين ابتدايي ندارد. تزيين ابتدايي غلط است هرگز خدا چنين كاري نكرده فرمود من سه كار كردم يك: زينت زمين مشخص; دو: زينت آسمان مشخص; سه: زينت انسان هم مشخص ﴿حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾[50] من هرگز آسمان و زمين را براي شما زينت قرار ندادم گرايش هم ندادم به شما خودتان بيراهه رفتيد

مطلب بعدي آن است كه اضلال كيفري يك امر وجودي نيست چيزي به نام ضلالت باشد كه خدا در قلب كسي القا كند اين نيست كيفرهاي الهي در اين بخشهاي دنيا به امر عدم ملكه برمي‌گردد آنچه در سورهٴ مباركهٴ «فاطر» خواهد آمد، در آنجا فرمود: ﴿مَّا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلاَ مُرْسِلَ هر رحمتى را كه خدا براى مردم گشايد بازدارنده‏ اى براى آن نيست و آنچه را كه باز دارد پس از [باز گرفتن] گشاينده‏ اى ندارد﴾[51] (مثل روشنایی و تاریکی که دو امر مجزا نیست تاریکی یعنی عدم  روشنایی) اين جزء محكم‌ترين محكمات آيات قرآني است در اين بخشها، فرمود ما درِ رحمت را يا باز مي‌كنيم يا باز نمي‌كنيم آن رحمة للعالمين را كه هميشه باز كرديم به روي همه گفتيم بياييد اما اين رحمت خاصّه را براي بعضيها باز مي‌كنيم براي بعضي باز نمي‌كنيم براي بعضيها كه ذات اقدس الهي فرمود آنها كه حرف ما را گوش دادند ﴿يَهْدِي مَن يَشَاءُ﴾[52] چند قدم رفتند آمدند تلاش كردند كوشش كردند ما هم پاداشي به اينها مي‌دهيم اما عدّه‌اي كه صريحاً مي‌گويند: ﴿سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ﴾[53] با انبيايشان در كمال بي‌اعتنايي برخورد مي‌كنند ما اين در را نسبت به آنها باز نمي‌كنيم همين! سخن از ارسال عذاب نيست فرمود: ﴿مَّا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا﴾ دري را كه خدا بر اساس رحمت به روي امّتي بگشايد كسي نمي‌تواند ببندد اما ﴿وَمَا يُمْسِكْ﴾ يعني اگر اين در را ببندد باز نكند ﴿فَلاَ مُرْسِلَ﴾ نه اينكه چيزي است به نام اِضلال چيزي است به نام تزيين كيفري نه, لطف خودش را برمي‌دارد اين همان است كه «اللهمّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ»[54] اگر ـ معاذ الله ـ يك لحظه ما را به حال خودمان بگذارد ماييم و فقرِ ما ديگر فرمود ما او را به حال خودش رها كرديم او كه ديدش اين است ما هم كه لطفمان را گرفتيم البته او سقوط مي‌كند.

عدم  ایمان به آخرت به تعبیر علامه طباطبایی یعنی عدم وجود غایت یعنی به تعبیر آقای مصباح یزدی به مثابه راننده ای است که بدون هدف در حال رانندگی است تا به پمپ بنزین بعدی برسد وقتی هدف رانندگی را از وی می پرسیم میگوید رانندگی میکنم  تا به پمپ بنزین بعدی  برسم و وقتی هدف از بنزین زدن را از وی می پرسیم میگوید تا بتوانم رانندگی کنم. برای کسانی که به آخرت ایمان ندارند یا ارزشی قائل نیستند زندگی اینگونه است که کار میکنند تا بتوانند خوب  استراحت و تفریح  بکنند و تفریح  و استراحت میکنند که بتواند خوب کار کنند یعنی یک راننده  سرگردان در این  دنیا