﴿۲۲﴾ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا

(آنها به آرزوي خود مي‏رسند) اما روزي كه فرشتگان را مي‏بينند روز بشارت مجرمان نخواهد بود! (بلكه روز مجازات و كيفر آنان است) و مي‏گويند ما را امان دهيد ما را معاف داريد. 

كلمه (حجرا محجورا) اصطلاحى بود از مشركين كه هنگام ديدن كسى كه از او ترسى داشتند به زبان مى آوردند، و قرآن كريم در اين آيه مى فرمايد كفار وقتى ملائكه را ببينند آن وقت هم اين كلمه را مى گويند،

و از خليل نقل شده كه گفته در جاهليت وقتى شخصى كسى را كه از او مى ترسيد مى ديد اگر در ماههاى حرام بود، براى اينكه او را نكشد مى گفت : (حجرا محجورا)يعنى بر تو حرام است كه متعرض من شوى، چون ماه، ماه حرام است آن شخص هم متعرضش نمى شد و از ابى عبيده نقل شده كه گفته است اين يك افسونى بود براى عرب، كه هر وقت از كسى مى ترسيد، چون در حرم و يا شهر حرام به او بر مى خورد، اين كلمه را مى گفت، و اين در وقتى بود كه خونى در ميان آنان بود.

**************

و آن روز از ترس، (حجرا محجورا) مى گويند، و فاعل (يقولون ) همان مشركينند يعنى مشركين آن روز به ملائكه اى كه قصد عذاب ايشان را دارند (حجرا محجورا) مى گويند، و مقصودشان اين است كه ما را پناه دهيد. بعضى از مفسرين گفته اند ضمير جمع(مى گويند) به ملائكه بر مى گردد، و معنايش اين است كه ملائكه به مشركين مى گويند: (حراما محرما عليكم سماع البشرى )، يعنى حرام و محرم است بر شما شنيدن بشارت و يا داخل شدن به بهشت، يا پناه بردن از عذاب به چيزى پس امروز براى شما هيچ پناهى نيست. ولى معناى اول به سياق آيات نزديكتر است.

*****

اما اينكه اين روزى كه آيه (يوم يرون الملائكة ) بدان اشاره دارد چه روزى است ؟ مفسرين گفته اند: روز قيامت است، و ليكن آنچه از سياق به كمك ساير آيات راجع به اوصاف روز مرگ، و بعد از مرگ بر مى آيد، اين است كه مراد روز مرگ است.

*******************

در آيات قرآنى دلالت قطعى هست بر اينكه بعد از مرگ و قبل از قيامت ملائكه را مى بينند و با آنان گفتگو مى كنند.

روزي فرشته را مي‌بينيد كه به شما سخت مي‌گذرد در هنگام مرگ فرشته مرگ را مي‌بينيد البته خيليها عزرائيل(سلام الله عليه) را نمي‌بينند آن ملائكه زيردست او(عليهم السلام) را مي‌بينند كه آنها با قهر و غضب جان اينها را مي‌گيرند

 

سوره ۴۷: محمد - جزء ۲۶ - ترجمه فولادوند

 

فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ﴿۲۷﴾

پس چگونه [تاب مى ‏آورند] وقتى كه فرشتگان [عذاب] جانشان را مى‏ ستانند و بر چهره و پشت آنان تازيانه مى ‏نوازند (۲۷)

 

سوره ۶: الأنعام - جزء ۷ - ترجمه مکارم شیرازی

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾

چه كسي ستمكارتر است از كسي كه دروغي به خدا ببندد يا بگويد وحي بمن فرستاده شده در حالي كه وحي به او نشده باشد، و كسي كه بگويد من هم همانند آنچه خدا نازل كرده نازل ميكنم، و اگر ببيني هنگامي كه (اين) ظالمان در شدايد مرگ فرو رفته‏ اند و فرشتگان دستها را گشوده به آنان مي‏گويند جان خود را خارج سازيد امروز مجازات خوار كنندهاي در برابر دروغهائي كه به خدا بستيد و در برابر آيات او تكبر ورزيديد، خواهيد ديد، (در آن روز به حال آنها تاسف خواهي خورد (۹۳)

 

 

سوره ۴: النساء - جزء ۵ - ترجمه فولادوند

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۹۷﴾

كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‏ اند [وقتى] فرشتگان جانشان را مى‏ گيرند مى‏ گويند در چه [حال] بوديد پاسخ مى‏ دهند ما در زمين از مستضعفان بوديم مى‏ گويند مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد پس آنان جايگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامى است (۹۷)

در تفسير برهان از كتاب (الجنة و النار) به سند خود از جابر بن يزيد جعفى از امام باقر (عليه السلام) روايت كرده كه در ضمن حديثى كه در آن مساله قبض روح كفار را ذكر مى كند، فرموده است : پس وقتى جان به گلوگاه مى رسد، ملائكه به پشت و روى او مى كوبند، و گفته مى شود: (در آريد جانهاى خود را، امروز به خاطر سخنانى كه درباره خدا مى گفتيد، و به ناحق، نسبت ها مى داديد، و به خاطر اينكه از آيات او استكبار مى ورزيديد به عذاب خوارى گرفتار و كيفر مى شويد) و اين همان است كه آيه شريفه (يوم يرون الملائكة لا بشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرا محجورا)متعرض آن است، پس ملائكه مى گويند بهشت بر شما حرام و محرم است.

 

هنگام مرگ فرشته‌ها با شدّت مي‌گويند جان را بدهيد اينها هم تسليم مي‌‌شوند روح را با شدّت مي‌گيرند سابقاً كه تخدير اعضا در كار نبود اين دندان كشيدن خيلي صعب و دشوار بود چرا دندان كشيدن يا قطع كردن يك عضو سخت است براي اينكه اين عضو اين پوست اين گوشت زنده است اين دندان زنده است اين زنده زنده را كسي مي‌خواهد اماته كند بميراند ديگر, مرگ اين طور است تمام بدن را مي‌ميرانند آنجا ديگر تزريق نمي‌كنند انسان را بيهوش نمي‌كنند انسان را تخدير نمي‌كنند اين روح را از تمام اجزاي بدن مي‌گيرند حالا حساب كنيد چقدر سخت مي‌گذرد ولي اگر كسي قطع علاقه كند حواسش به جاي ديگر باشد او مدهوش است نه بيهوش اين مدهوش چيز ديگر است و هيچ احساس نمي‌كند غرض اين است كه اگر كشيدن دندان دردآور است براي اينكه يك موجود زنده‌اي را مي‌خواهند بي‌روح كنند بريدن يك مقدار گوشت دست دردآور است براي اينكه يك موجود زنده‌اي را مي‌خواهند بي‌روح كنند در هنگام مرگ همين طور است اين روح را از تمام اجزاي بدن مي‌كشند بيرون, اگر كسي مدهوش باشد (نه بيهوش) و حواسش جاي ديگر باشد اين هيچ دردي را احساس نمي‌كند.

ولي اگر كسي مدهوش حق باشد فرشته‌ها مي‌آيند گُلي به او مي‌دهند او بو مي‌كند و همه خاطرات را همه تعلّقات را از دست مي‌دهد و هيچ علاقه‌اي ندارد و مشتاقانه سفر مي‌كند كه مرحوم كليني و ديگران از ائمه(عليهم السلام) نقل كردند كه هيچ لذّتي براي مؤمن به اندازه لذّت موت نيست

 

سوره ۱۶: النحل - جزء ۱۴ - ترجمه فولادوند

الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۲﴾

همان كسانى كه فرشتگان جانشان را در حالى كه پاكند مى‏ ستانند [و به آنان] مى‏ گويند درود بر شما باد به [پاداش] آنچه انجام مى‏ داديد به بهشت درآييد (۳۲)

 

******

 

درباره ربّ هيچ پاسخي خداي سبحان به آنها نداد براي اينكه اين ممنوع بود و محال بود

﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ﴾[13] و اگر �تُدركه القلوب بحقائق الإيمان�[14] شما كه حقايق ايمان را نداريد اين گروه نه در دنيا نه در برزخ نه در قيامت از شهود حق طرْفي نمي‌بندند ﴿إِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾[15]. 

 

سوره ۲۲: الحج -

﴿إِنَّهَا لاَ تَعْمَي الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور﴾.[3]

) این چشم کور نیست، بلکه قلب کور در سینه است. 

همه به لقاء خدا مي‌روند ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ﴾[7] هيچ كس نيست كه به لقاءالله نرود بعدالموت براي همه حق روشن مي‌شود لكن تبهكاران, مشركان, منافقان, كافران و امثال ذلك قهر الهي را مي‌بينند خدا را با اسماي جلاليّه مي‌بينند ﴿إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ﴾[8] را مي‌بينند و مؤمنان خدا را با رحمت و عنايت و لطف مشاهده مي‌كنند با اين تفاوت كه گرچه براي ايمان, درجات هست و براي كفر, دركات لكن مؤمنان اسماي حسنا را مي‌بينند برخي از آنها اسم اعظم را هم مشاهده مي‌كنند ولي كافران فقط قهر الهي را مي‌بينند 

همه خدا را ملاقات مي‌كنند منتها بعضي جمال الهي را بعضي جلال الهي را

******

فرمودند اين شبهات در اثر آن است كه اينها معناي وحي و نبوّت و رسالت و امثال ذلك را بررسي نكردند مي‌ماند جريان فرشته كه گفتند كه همان طور كه فرشته بر شما نازل مي‌شود ما هم بايد فرشته را ببينيم يك بلندپروازي بي‌جا هم كردند كه ما بايد ربّمان را ببينيم اينها درباره ذات اقدس الهي به عنوان اينكه الله واجب‌الوجود است خالق كل است ربّ‌الأرباب است اله الآلهه است همه را قبول دارند منتها كسي كه ربّ ماست ما در برابر او مسئوليم شفاي ما, رزق ما, سلامت ما, امنيت ما به دست اوست اينها به دست ارباب متفرّقون است اينها واسطه‌اند كه مشكلات ما را حل كنند

*****

 اينها به بركت آن دو پيامبر, متمثّل شدند و بعضيها هم ديدند بر بشر كه نازل نشدند اينها مهمانان اين دو پيغمبر بودند بر اين پيغمبرها وارد شدند نه براي آنها, آنها هم به بركت معجزه اين دو پيامبر اين وجودات مثالي را مشاهده مي‌كردند شاهد اينكه اينها وجودشان وجود مثالي بود اين بود كه وقتي وجود مبارك ابراهيم(سلام الله عليه) مهماني كرد و براي اينها غذا آورد ﴿جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ﴾[4] ديد دست آنها به طرف طعام دراز نمي‌شود اهل غذا نيستند معلوم مي‌شود كه جسم و ماده و غذاخور و امثال ذلك نبودند پس براي آن دو پيغمبر نازل شدند (يك) و در اثر معجزه آن دو پيغمبر چشم مثالي عدّه‌اي باز شد (دو) آنها چند لحظه‌اي ديدند (سه) نظير جريان دحيه كلبي. 

***

پس ظاهر امر اين است كه اين آيه و دو آيه بعدش نظر به حال برزخ دارد، و رويت كفار ملائكه را در آن روز خاطرنشان مى سازد، و همچنين احباط اعمال ايشان و حال اهل بهشت را در عالم برزخ خاطر نشان مى سازد