بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ ﴿۴۶﴾

شرابي كه سفيد و درخشنده و لذتبخش براي نوشندگان است. (۴۶)

يـعـنـى شـرابـى صـاف و زلال كـه صفا و زلالى اش براى نوشندگان لذت بخش است…

بـعـضـى از مـفـسـران بـيـضاء را صفت ظروف اين شراب گرفته اند و بعضى توصيفى بـراى خـود شـراب طهور يعنى اين شراب همچون شرابهاى خوشرنگ دنيا نيست، شرابى است پاك، خالى از رنگهاى شيطانى …

البته معنى دوم با جمله لذة للشاربين مناسبتر است!

اين آب شفاف است، ﴿بَيْضاءَ﴾؛ يعني اين «ماء معين» ﴿لَذَّةٍ﴾ گواراست براي هر كه بچشد و آنها غير از مؤمنين نخواهند بود.

… ﴿بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾، اين ﴿لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾ در سوره مباركه‌اي كه به نام وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است؛ يعنی سوره 47 در آيه پانزده اين «انهار» چهارگانه آمده است که فرمود:

سوره ۴۷: محمد

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ﴿۱۵﴾

توصيف بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده چنين است كه در آن نهرهائي از آب صاف و خالص است كه بدبو نشده. و نهرهائي از شير كه طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهائي از شراب (طهور) كه مايه لذت نوشندگان است، و نهرهائي از عسل مصفي، و براي آنها در آن از تمام انواع ميوه‏ ها وجود دارد آمرزشي است از سوي پروردگارشان، آيا چنين كساني همانند كساني هستند كه هميشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مي‏شوند كه امعاء آنها را از هم متلاشي مي‏كند؟! (۱۵)

… نهرهايي از آبي كه هرگز «آسن», متغيّر و مانده نيستند، چون روان هستند …؛ نهرهايي از شيري كه هرگز رنگ آنها عوض نخواهد شد ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ﴾ كه ﴿لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾، اين ﴿لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾ كه در سوره «صافات» محلّ بحث است؛ يعني آيه 46 سوره «صافات»، در همان سوره 47 هم مطرح است که مي‌فرمايد: ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ﴾… اگر قرآن از اين شراب به عظمت ياد مي‌كند، تعبيرش همان شراب طهور است ﴿شَراباً طَهُوراً﴾[7] كه نه تنها خودش طاهر است، پاك‌كننده هم است.

سوره ۷۶: الإنسان

وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا ﴿۱۹﴾

و بر گرد آنها نوجواناني جاوداني (براي پذيرائي) مي‏گردند كه هر گاه آنها را ببيني گمان مي‏كني مرواريد پراكنده‏ اند! (۱۹)

وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا ﴿۲۰﴾

و هنگامي كه آنجا را ببيني نعمتها و ملك عظيمي را مي‏بيني! (۲۰)

عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ﴿۲۱﴾

بر اندام آنها (بهشتيان) لباسهائي است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباي ضخيم و با دستبندهایی از نقره تزيين شده‏ اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنها می ‏نوشاند! (۲۱)

«نهرهای» چهارمي كه در بهشت هست اين است كه ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّي﴾ بعد فرمود تنها اين چهار «نهر» نيست ﴿لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ﴾؛[8]