(12) وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَي فِ
(12) وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَي فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ
و دستت را در گريبانت داخل کن؛ هنگامي که خارج مي شود، سفيد و درخشنده است بي آنکه عيبي در آن باشد؛ اين در زمره معجزات نُه گانه اي است که تو با آنها بسوي فرعون و قومش فرستاده مي شوي؛ آنان قومي فاسق و طغيانگرند! (۱۲)
عصا و يد بيضاء و طوفان و ملخ و قورباغه و سوسمار و خون و قحطي و كمبود ميوه ها ظاهرا مقصود از معجزات نه گانه در آيه همين ها باشد.
سوره ۷: الأعراف
وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۳۰﴾
و ما نزديكان فرعون (و قوم او) را به خشكسالي و كمبود ميوه ها گرفتار كرديم شايد متذكر گردند. (۱۳۰)
سوره ۷: الأعراف
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۱۳۳﴾
سپس (بلاها را پشت سرهم بر آنها نازل كرديم) طوفان و ملخ و آفت گياهي و قورباغه ها و خون را كه نشانه هائي از هم جدا بودند بر آنها فرستاديم (ولي باز بيدار نشدند) و تكبر ورزيدند و جمعيت گنهكاري بودند. (۱۳۳)
و اما ساير معجزاتي كه آن جناب داشته، مانند شكافتن دريا و جريان آب از سنگ و زنده كردن كشته اى به وسيله گاو و زنده كردن آنان كه با صاعقه هلاك شدند و سايه كردن كوه بر بالاى سر ايشان و امثال آن، همه خارج از معجزات نه گانه است، و معجزاتى است كه براى امت خود آورده نه براى فرعون.
در تورات معجزات نه گانه مزبور عبارتند از: عصا و خون و سوسمار و قورباغه و مرگ چارپايان و سرمايى سوزان چون آتش كه از هر جا عبور كرد نباتات و حيوانات را نابود ساخت و ملخ و ظلمت و مرگ عمومى بزرگسالان و همه حيوانات.
گاهي ممكن است دست آدم سفيد بشود به سبب بيماري برص و مانند آن ولي فرمود از اين قبيل نيست در جريان حضرت زكريا وقتي آن حضرت عرض كرد كه من چه علامتي چه نشاني مييابم بر حقانيّت اين بشارتي كه دادي فرمود: ﴿أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَ لَيَالٍ﴾ اما ﴿سَوِيّاً﴾[10] سه روز زبانت بند ميآيد اينكه سه روز زبانت بند ميآيد اين كلمه ﴿سَوِيّاً﴾ براي آن است كه روشن بشود شما به بيماري مبتلا نميشوي نماز ميخواني ذكر ميگويي مناجات ميكني ندا داري زمزمه داري دعا داري همهاش زبانت باز است اما بخواهي با مردم حرف بزني نميتواني فرمود: ﴿أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ﴾ نه «تكلّم الله» سه روز زبانت بند ميآيد بخواهي با مردم يك كلمه حرف بزني زبانت بند ميآيد اما نقصي در زبانت نيست ﴿سَوِيّاً﴾ مستويالخِلقه هستي سالمي به دليل اينكه اين همه مناجات و ذكر و دعا و اينها را ميتواني انجام بدهي خب اين كلمه ﴿سَوِيّاً﴾ در آنجا به جهت اين نكته است كلمه ﴿مِنْ غَيْرِ سُوءٍ﴾ در جريان يد بيضاء كه در غالب موارد تكرار ميشود بر اساس اين نكته است
اين معجزات را بگير و به طرف فرعون و قومش برو ﴿فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَي فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ﴾ براي اينكه اينها از راه راست منحرف شدند «فَسَق» يعني «خَرج عن الطريق السويّ» برو اينها را هدايت كن.
By the way his every miracle can be counted two miracles, because when his Rod became a serpent, it was one miracle, and when the serpent changed back into Rod, it was another miracle, but the Qur’an has considered one side of it a miracle.