(31) وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً

(۳۱) و هر كس از شما براي خدا و پيامبرش خضوع كند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزي پر ارزشي براي او فراهم ساخته‏ ايم.

 اگر كسي نماز در مسجدالحرام بخواند هيچ نمازي معادل آن نيست بعد از آن، نماز در مسجدالنبي(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است عبادت در مسجدالحرام معادل ندارد بعد عبادت در مسجدالنبي معادل ندارد اينجا هم فرمود اگر شما رعايت بيت را انجام داديد ﴿وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ﴾. اينجا خانه عادي نيست يك سنگ و گِل نيست.

اينكه فرمود اگر كسي از شما كار خوب بكند ما به او دو برابر مي‌دهيم اين منافات ندارد با اينكه فرمود: ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا﴾ [7] يك طايفه، ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ [8] طايفه ديگر، يا اضعاف مضاعف مي‌دهيم كه در بخش‌هايي از سورهٴ مباركهٴ «بقره» آمده اگر كسي يك حسنه انجام بدهد ده برابر پاداش مي‌گيرد نساءالنبي اگر يك حسنه انجام بدهند در حقيقت، دو حسنه است براي هر حسنه «عشرة امثال» است بنابراين اگر آنها يك كار خوب انجام بدهند چون هم حرمت شخصيت حقيقي را رعايت كردند هم حرمت شخصيت حقوقي را رعايت كردند دو كار خير انجام دادند «فلهنّ عشرون ثوابا» نه «عشرة» براي اينكه اينها دو كار خير كردند در برابر هر كار خير هم «عشرة حسنة» است.

 ﴿وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ﴾ قنوت آن نيايش مستمر است نه اينكه انسان دست بلند كند و به اين حالت دعايي كه معروف است به عنوان دعاي دست باشد، اين قنوت منظور نيست قَنَت يعني «و استمرّ علي العمل الصالح» ﴿وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ﴾ چون دو كار كرديد دو عمل حسنه محسوب مي‌شود در برابر هر عمل حسنه هم «عشرة امثال» است مي‌شود بيست برابر، اين با آن آيات مخالف نيست هماهنگ است.

كلمه (قنوت ) به معناى خضوع است و بعضى گفته اند: به معناى اطاعت است، بعضى ديگر به معناى ملازمت و مداومت در اطاعت و خضوع گرفته اند.

 

 پرسش:... فرق بين ﴿مَرَّتَيْنِ﴾ و أجر عظيم در اينجا چيست؟

 پاسخ: غرض اين است كه چه آن ﴿مَرَّتَيْنِ﴾ چه اين ﴿ضِعْفَيْنِ﴾ براي تبيين اين است كه شما يك شخصيت حقيقي داريد يك شخصيت حقوقي چون دو شخصيت داريد اگر يك گناه كرديد در حقيقت دو گناه است اگر يك ثواب كرديد در حقيقت دو ثواب است اين حساب‌هاي اوّلي. اما آنكه ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا﴾ آن سرِ جايش محفوظ است آن ﴿خَيْرٌ مِنْهَا﴾ براي بعضي‌ها رزق كريم است براي بعضي‌ها اجر عظيم است و مانند آن كه ذات اقدس الهي خودش مي‌داند

 جزاي حَسنه ﴿خَيْرٌ مِنْهَا﴾ است :

 ﴿عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾، ﴿كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ﴾ است كه به هفتصد برابر مي‌شود، هزار و چهارصد ﴿وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ﴾، ﴿وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ [11] كه عدد و رقم‌بردار نيست (سه) آنها سر جايش محفوظ است گاهي از آنها به عنوان اجر عظيم ياد مي‌شود گاهي از آنها به عنوان اجر كريم ياد مي‌شود. او هم حكيمانه اجرت عطا مي‌كند.

 

گفتيم گر چه آيات فوق پيرامون همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) سخن مى گويد كه اگر اطاعت خدا كنند پاداشى مضاعف دارند، و اگر گناه آشكارى مرتكب شوند كيفر مضاعف خواهند داشت ، ولى از آنجا كه ملاك و معيار اصلى همان داشتن مقام و شخصيت و موقعيت اجتماعى است ، اين حكم در باره افراد ديگر كه موقعيتى در جامعه دارند نيز صادق است .

اين گونه افراد تنها متعلق به خويشتن نيستند بلكه وجود آنها داراى دو بعد است ، بعدى تعلق به خودشان دارد، و بعدى تعلق به جامعه ، و برنامه زندگى آنها مى تواند جمعى را هدايت يا عده اى را گمراه كند، بنابر اين اعمال آنها دو اثر دارد، يك اثر فردى و ديگر اثر اجتماعى ، و از اين لحاظ هر يك داراى پاداش و كيفرى است .

لذا در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه فرمود: يغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل ان يغفر للعالم ذنب واحد! هفتاد گناه جاهل بخشوده مى شود پيش از آنكه يك گناه از عالم بخشوده شود!.

از اين گذشته همواره رابطه نزديكى ميان سطح علم و معرفت با پاداش و كيفر است ، همانگونه كه در بعضى از احاديث اسلامى مى خوانيم : ان الثواب على قدر العقل : پاداش به اندازه عقل و آگاهى انسان است .

و در حديث ديگرى از امام باقر (عليه السلام ) آمده است انما يداق الله العباد فى الحساب يوم القيامة على قدر ما آتاهم من العقول فى الدنيا: خداوند در روز قيامت در حساب بندگان به اندازه عقلى كه به آنها در دنيا داده دقت و سختگيرى مى كند.

اصولا سلسله مراتب اشخاص و تفاوت آن بر اثر موقعيت اجتماعى و الگو و اسوه بودن نيز ايجاب مى كند كه پاداش و كيفر الهى نيز به همين نسبت باشد.

اين بحث را با حديثى از امام سجاد على بن الحسين (عليهم السلام ) پايان مى دهيم : كسى به امام عرض كرد: انكم اهلبيت مغفور لكم : شما خانوادهاى هستيد كه خداوند شما را مشمول آمرزش خود قرار داده .

امام در غضب شد و فرمود: نحن احرى ان يجرى فينا ما اجرى الله فى ازواج النبى (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) من ان نكون كما تقول ، انا نرى لمحسننا ضعفين من الاجر و لمسيئنا ضعفين من العذاب ، ثم قرء الايتين : ما سزاوارتريم كه آنچه را خدا درباره همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) جارى كرده در مورد ما جارى شود، نه چنانكه تو مى گوئى ، ما براى نيكوكارانمان دو پاداش ، و براى بدكارانمان دو كيفر و عذاب قائل هستيم ، سپس دو آيه فوق را به عنوان شاهد تلاوت فرمود.

 

در اينجا باز به اين نكته بر خورد مى كنيم كه تنها ادعاى ايمان و اطاعت كافى نيست بلكه بايد به مقتضاى و تعمل صالحا آثار آن در عمل نيز هويدا گردد.

 رزق كريم مصداق بارزش بهشت است.

رزق كريم معنى گسترده اى دارد كه تمام مواهب معنوى و مادى را در بر مى گيرد، و تفسير آن به بهشت به خاطر آن است كه بهشت كانون همه اين مواهب است