(32) قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَي
(32) قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَي بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ
(۳۲) (اما) مستكبران به مستضعفان پاسخ ميدهند: آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعد از آن كه به سراغ شما آمد (و آنرا به خوبي در يافتيد) بلكه شما خود مجرم بوديد!
مستكبرين جواب دادند بهترين دليل بر اينكه ما شما را مجبور نكرديم، و بين شما و ايمان حائل نشديم، اين است كه شما در ايمان و كفر مختار بوديد، (بل كنتم مجرمين ) بلكه خودتان مجرم بوديد، و مى خواستيد جرم خود را ادامه دهيد، و به همين جهت جرم خود را تا مرز كفر كشانديد، و با اينكه هدايت الهى در اختيارتان قرار گرفت، زير بار نرفتيد، بدون اينكه از ناحيه ما مجبور شده باشيد.
در آيه 32 همه اينها به صورت فعل ماضي است تعبير از آن به فعل ماضي براي اينكه مستقبل [ م ُ ت َ ب ِ] محقّقالوقوع در حكم ماضي است آن وقت به جاي اينكه بفرمايد: «يقول الذين» ميفرمايد: ﴿قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَي بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم﴾.
اين صحيفههاي الهي، دعوتنامه است آن ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا فجور و تقوا (شر و خير) را به او ( نفس آدمي) الهام كرده است﴾ دعوتنامه است، براي شما حق آمده است ﴿قَد تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است﴾ شده است خب ميخواستيد حرف ما را گوش ندهيد.
﴿بَعْدَ إِذْ جَاءَكُم﴾ يك وقت است كسي در اثر جهل به موضوع، جهل به حكم، خطا، سهو، نسيان، اضطرار، الجا، اجبار به گناه تن در داد كه بر اساس حديث رفع گناه نيست «رفع عن امّتي تسع [مسئولیت] نُه چیز، از امّت من برداشته شده است» [14] اينها كه گناه نيست اما اگر كسي عالماً عامداً به طرف گناه رفته است كيفر ميبيند مستكبران به مستضعفان ميگويند حق به طرف شما آمد، نصاب بلوغ را گذراند بنابراين ﴿بَلْ كُنتُم مُّجْرِمِينَ﴾.