(39) قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِن شَيْ‌ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ

(۳۹) بگو: پروردگارم روزي را براي هر كس بخواهد توسعه ميدهد و براي هر كس بخواهد تنگ (و محدود) مي‏سازد، و هر چيزي را (در راه او) انفاق كنيد جاي آن را پر ميكند و او بهترين روزي دهندگان است.

آيه گذشته كه مفهومش همين مفهوم بود بيشتر ناظر به اموال و اولاد كفار بود در حالى كه تعبير به (عباد) (بندگان ) در آيه مورد بحث نشان ميدهد كه ناظر به مومنان است ، يعنى حتى در مورد مؤمنان گاه روزى را گسترده ميكند - آنجا كه صلاح مومن باشد (یا امتحان باشد) - و گاه روزى را تنگ و محدود ميسازد - آنجا كه مصلحتش ايجاب كند (یا امتحان باشد)، و به هر حال وسعت و تنگى معيشت دليل بر هيچ چيزى نميتواند باشد.

به علاوه آنچه در آغاز اين آيه آمده در حقيقت مقدمه اى است براى آنچه در پايان آيه است و آن تشويق به انفاق در راه خدا است .

مشابه این مطلب را در سوره روم داریم :

سوره ۳۰: الروم

أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳۷﴾

آيا نديدند كه خداوند روزي را براي هر كس بخواهد گسترده يا تنگ مي‏سازد در اين نشانه‏ هائي است براي جمعيتي كه ايمان مي ‏آورند. (۳۷)

فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۳۸﴾

چون چنين است حق نزديكان و مسكينان و ابن سبيل را ادا كن اين براي آنها كه رضاي خدا را مي‏طلبند بهتر است و چنين كساني رستگارانند. (۳۸)

جمله (فهو يخلفه ): (او جايش را پر ميكند) تعبير جالبى است كه نشان ميدهد آنچه در راه خدا انفاق گردد در حقيقت يك تجارت پر سود است ، چرا كه خداوند عوض آنرا بر عهده گرفته ، و ميدانيم هنگامى كه شخص كريمى عوض چيزى را بر عهده ميگيرد رعايت برابرى و مساوات نميكند بلكه چند برابر و گاه صد چندان ميكند.

البته اين وعده الهى منحصر به آخرت و سراى ديگر نيست ، آن كه در جاى خود مسلم است ، در دنيا نيز با انواع بركات جاى انفاقها را به نحو احسن پر ميكند.

جمله (هو خير الرازقين ) (او بهترين روزى دهندگان است ) معناى گسترده اى دارد و از ابعاد مختلف قابل دقت است .

او از همه روزى دهندگان بهتر است به خاطر اينكه ميداند چه چيز ببخشد و چه اندازه روزى دهد كه مايه فساد و تباهى نگردد، چرا كه به همه چيز عالم است .

او هر چه بخواهد ميتواند اعطاء كند چرا كه به هر چيز قادر است .

او در برابر آنچه ميبخشد پاداش و جزائى نمي خواهد چرا كه غنى بالذات است .

او حتى بدون درخواست ميدهد چرا كه از همه چيز با خبر است و حكيم است .

بلكه در حقيقت هيچكس جز او روزى دهنده نيست ، چرا كه هر كس هر چه دارد از او است و هر كس چيزى به ديگرى ميدهد واسطه انتقال روزى است ، نه روزى دهنده .

اين نكته نيز قابل دقت است كه او در برابر اموال فانى , نعمتهاى باقى ميدهد، و در مقابل قليل, كثير ميبخشد (يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ).

﴿قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ﴾ از بت‌ها كاري ساخته نيست از شما هم كاري ساخته نيست سِعه و ضيق (ضَ) رزق به دست ديگري است ﴿وَمَا أَنفَقْتُم مِن شَيْ‌ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ﴾ اگر چيزي را در راه خدا انفاق كرديد خداي سبحان فوراً جايش را پر مي‌كند.

يك بيان نوراني امام(سلام الله عليه) دارد (حکمت 138 نهج البلاغه) از همين آيه گرفته شده فرمود: مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ، جَادَ بِالْعَطِيَّةِ.»(كسيكه به گرفتن عوض يقين و باور داشته باشد ببخشيدن سخىّ و جوانمرد است (چون باور دارد كه از جانب خداوند عوض مى گيرد در بخشيدن بخل نمى كند) [18]

اين نظير آن نيست كه سنگي كه در جايي مستقر است اين سنگ را اگر از اينجا بِكَني جايش خالي است مدت‌ها بايد صبر بشود باراني بيايد تا آنجا پر بشود. انسانِ سرمايه‌دار مثل كسي است كه يك نهر رواني دارد اين بايد بداند كه اگر مقداري از مالش را در راه خدا صرف بكند مانند این است که يك سطل آب از نهر روان بگيرد اين‌طور نيست كه مدت‌ها صبر بكند تا جايش پر بشود همان لحظه جايش پر مي‌شود مي‌فرمايد: «مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ، جَادَ بِالْعَطِيَّةِ» اگر كسي باور كرد كه صدقه دادن يا انجام وظيفه در راه خدا. كار خير انجام دادن همان لحظه خدا جايش را پر مي‌كند اين دستش در جود و بخشش باز است براي اينكه كم نمي‌آورد. ديگر جاي نگراني نيست منتها ممكن است انسان بعدها بفهمد.

اين تعبير لطيف قرآني كه فرمود: ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾ نه «إنّ بعد العسر يسرا» كه قبلاً هم اشاره شد همين است

سوره ۹۴: الشرح

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾

پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است (۵)

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾

آرى با دشوارى آسانى است (۶)

[20] اين هم قبلاً گذشت كه اين ﴿الْعُسر﴾ با الف و لام است و تكرار شده «يُسر» بي الف و لام است و تكرار شده، اين «يُسر»ها نكره است دوّمي غير از اوّلي است آن «عُسر»ها معرفه است دومي عين اوّلي است يعني يك عُسر، دو يُسر در درونش است [21] منتها ما حالا يا باور نكرديم يا سختمان است اين را تحمل كنيم.

آنكه در سوره «طلاق» دارد كه ﴿سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مى ‏كند [19] آن ناظر به مقام كشف است يعني بعدها روشن مي‌شود ولي در حقيقت در درون هر سختي، آساني نهفته است.

او ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ است براي اينكه مي‌داند به چه كسي چه چيزي بدهد چقدر بدهد، چه وقت بدهد، چطور بدهد و با چه حالتي بدهد همه كمالات را چون داراست مي‌شود خيرالرازقين. ديگري يا ندارد يا اگر دارد بخيل است يا اگر بخيل نباشد نمي‌داند چقدر بدهد، چه وقت بدهد، چگونه بدهد اما او ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ است بالقول المطلق، چون ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ است بالقول المطلق بايد او معبود باشد از ديگران كاري ساخته نيست.

در بحث‌هاي قبلي براي اثبات توحيد آنجا روشن شد كه برخي از كمالات را ذات اقدس الهي هم به خود اسناد مي‌دهد هم به ديگري مثل ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾، [29] ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾، ﴿خَيْرُ الْفَاصِلِينَ﴾، [30] ﴿خَيْرُ الْحَاكِمِينَ﴾، [31] ﴿أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ﴾ [32] و مانند آن، بعد براي اثبات توحيد همه اينها را يكجا به خدا اسناد مي‌دهد و از غير خدا نفي مي‌كند.

درباره عزّت اين‌طور است يك‌جا مي‌فرمايد: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ﴾ [33] بعد مي‌فرمايد: ﴿فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً﴾ [34] اين براي آن است كه اگر عزّت را به پيامبر و مؤمنين اسناد دادند اين يا بالعرض است يا بالتّبع است يا بالمجاز.

پس هيچ كمالي در قرآن كريم به غير خدا اسناد داده نشد مگر اينكه در يك آيه ديگر آن كمال بالقول المطلق و بالانحصار به خدا اسناد داده شد.

اگر ديگران سهمي از رزق دارند, كسي كه رازق فرزند است، سيّدي كه رازق عبد است، مالكي كه به حسب ظاهر رازق كارگران و كارمندان است اينها مجاري رزق الهي‌اند وگرنه مطابق سوره مباركه «ذاريات» كه با الف و لام آوردن روي خبر و ضمير فصل آوردن، جمله را منحصراً بيان مي‌كند تنها رازق خداست كه ﴿إنَّ الله هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت است [39] اين ﴿هُوَ﴾ با الف و لام روي خبر، مفيد حصر است كه ﴿إنّ الله هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ﴾ پس اگر ﴿خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ گفته شد، مطلب ديگر است.

(و ما انفقتم من شى ء)، هر چه انفاق كنيد، چه كم و چه زياد و آن مال هر چه باشد، (فهو يخلفه ) خدا جانشين كننده و جا پركن آن است، و عوض آن را به شما مى دهد، يا در دنيا، و يا در آخرت، (و هو خير الرازقين )، و او بهترين روزى رسان است، براى اينكه او اگر روزى مى دهد، بلا عوض و صرفا از در جود و سخا مى دهد، ولى ديگران اگر روزى مى دهند، به عنوان قرض و معامله مى دهند، آرى مى دهند تا روزى پس بگيرند (چه از آن شخص چه از خدا)، علاوه بر اينكه او رازق حقيقى است، و ديگران واسطه وصول رزق اويند.

https://tanzil.net/#search/quran/%D9%8A%D9%8E%D8%A8%D9%92%D8%B3%D9%8F%D8%B7%D9%8F%20%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%91%D9%90%D8%B2%D9%92%D9%82%D9%8E

نكته ها:

1 - انفاق مايه فزونى است نه كمبود تعبيرى كه در آيات فوق در مورد انفاق خوانديم كه فرمود هر چيزى را كه در راه خدا انفاق كنيد خداوند جاى آن را پر ميكند تعبيرى است بسيار پر معنى .

اولا: از اين نظر كه (شى ء) به معنى وسيع كلمه ، تمام انواع انفاقها را اعم از مادى و معنوى ، كوچك و بزرگ ، به هر انسان نيازمند اعم از صغير و كبير، همه را شامل ميشود، مهم اينست كه انسان از سرمايه هاى موجود خود در راه خدا ببخشد به هر كيفيت و به هر كميت باشد.

پيغمبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: كل معروف صدقه ، و ما انفق الرجل على نفسه و اهله كتب له صدقة ، و ما وقى به الرجل عرضه فهو صدقة ، و ما انفق الرجل من نفقة فعلى الله خلفها، الا ما كان من نفقه فى بنيان او معصية :

(هر كار نيكى به هر صورت باشد صدقه و انفاق در راه خدا محسوب ميشود) (و منحصر به انفاقهاى مالى نيست ).

ثانيا: انفاق را از مفهوم فنا بيرون مى آورد، و رنگ بقا به آن ميدهد، چرا كه خداوند تضمين كرده با مواهب مادى و معنوى خود كه چندين برابر و گاه هزاران برابر - و حداقل ده برابر است - جاى آن را پر كند، و به اين ترتيب شخص انفاق كننده هنگامى كه با اين روحيه و اين عقيده به ميدان مى آيد دست و دلبازترى خواهد داشت ، او هرگز احساس كمبود و فكر فقر به مغز خود راه نمى دهد، بلكه خدا را شكر مى گويد كه او را موفق به چنين تجارت پرسودى كرده است .

همان تعبيرى كه قرآن مجيد در آيه 10 و 11 سوره صف فرموده است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۱۰﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد آيا شما را بر تجارتى راهنمایی کنم كه شما را از عذابى دردناك مى ‏رهاند (۱۰)

تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱﴾

به خدا و رسول او ايمان بياوريد، و در راه خداوند با اموال و جانهايتان جهاد كنيد، اين براي شما از هر چيز بهتر است بدانيد. (۱۱)

در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام ميخوانيم :

مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَةِ !:

(كسى كه يقين به عوض و جانشين داشته باشد در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود).

همين معنى از امام باقر (عليهالسلام ) و امام صادق (عليهالسلام ) نيز نقل شده است .

اما مساله مهم اينست كه انفاق از اموال حلال و مشروع باشد كه خدا غير آن را قبول نميكند و بركت نمى دهد.

لذا در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) ميخوانيم : شخصى خدمتش عرض كرد آيه در قرآن است كه هر چه من به سراغ آن ميروم آن را نمى يابم (و به محتواى آن نميرسم ). امام فرمود كدام آيه است .

عرض كرد: اين آيه است كه ميفرمايد: و ما انفقتم من شى ء فهو يخلفه و هو خير الرازقين اما من در راه خدا انفاق ميكنم ولى چيزى كه جاى آن را پر كند عائد من نمى شود!

امام (عليه السلام ) فرمود: فكر ميكنى خداوند از وعده خود تخلف كرده ؟!

عرض كرد: نه .

فرمود: پس چرا چنين است ؟

عرض كرد نميدانم .

فرمود: لو ان احدكم اكتسب المال من حله ، و انفقه فى حله ، لم ينفق درهما الا اخلف عليه : اگر كسى از شما مال حلالى به دست آورد و در راه حلال انفاق كند هيچ درهمى را انفاق نميكند مگر اينكه خدا عوضش را به او ميدهد.