قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ (18) فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ (19)

بگو آري، همه شما زنده مي‏شويد، در حالي كه خوار و كوچك خواهيد بود. (۱۸)

تنها يك صيحه عظيم واقع مي‏شود ناگهان همه (از قبرها بر مي‏خيزند و) نگاه مي‏كنند. (۱۹)

در اين آيه خداى تعالى پيامبر عزيز خود را دستور مى دهد كه در پاسخشان بگويد: بله همه شان زنده خواهند شد.

(و انـتـم داخـرون ) - يـعـنـى زنـده مـى شـويـد در حـالى كـه خـوار و بـى مـقـدار و ذليـل بـاشـيد…

آرى (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ دستور او وقتى اراده چيزى كند هـمـيـن اسـت كـه بـگـويـد بـاش و پـس او مـوجـود مـى شـود). و بـه هـمـيـن جـهـت بـه دنبال آن فرمود: (فانّما هى زجرة واحدة فاذا هم ينظرون مسأله بعث يك زجره و نهيب بيش نـيـست كه وقتى صادر شد، مردم ناگهان زنده شده و مبهوت نظر مى كنند) همچنان كه در جـاى ديـگر فرموده: (وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ غيب آسمانها و زمين از آن خداست (و او همه را ميداند) و امر قيامت (به قدري آسان است) درست همانند چشم بر هم زدن، و يا از آن هم نزديكتر است (چرا كه خدا بر هر چيزي توانا است).

… به پيغمبر اكرم (صلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم) مـى فرمايد به آنها بگو: آرى همه شما، و نياكانتان مبعوث مى شـويـد در حـالى كـه ذليـل و خـوار و كـوچـك خـواهـيـد بـود؟! (قل نعم و انتم داخرون ).

گـمان مى كنيد زنده كردن شما و همه پيشينيان براى خداوند قادر و توانا كار مشكلى است ، و عمل مهم سنگينى مى باشد؟ نه, تنها يك صيحه و بانگ عظيم از ناحيه مامور پروردگار زده مى شود، ناگهان همه از قبرها بر مى خيزند، و جان مى گيرند و با چشم خود صحنه مـحـشـر را كـه تـا آنـروز تـكـذيـب مى كردند نگاه مى كنند! (فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ).

زجـرة از مـاده زجـر چـنـانكه قبلا هم اشاره كرديم گاه به معنى طرد است، و گاه به معنى فـريـاد، و در ايـنـجـا مـنـظـور مـعـنـى دوم اسـت ، و اشـاره بـه نـفـخـه دوم و صـيـحه ثانى اسـرافـيـل مـى بـاشـد…

جمله ينظرون (نگاه مى كنند) اشاره به نگاه كردن خيره خيره آنها به عرصه محشر يا نگاه كـردن بـه عـنـوان انـتـظار عذاب است و در هر صورت منظور اين است كه نه تنها زنده مى شوند بلكه درك و ديد خود را با همان يك صيحه باز مى يابند!

تـعـبـيـر بـه زجـرة واحـدة بـا توجه به محتواى اين دو كلمه اشاره به سرعت و ناگهانى بـودن رستاخيز و سهولت آن در برابر قدرت خدا است كه با يك فرياد آمرانه فرشته رستاخيز همه چيز روبراه مى شود!

… چطور بعد از مرگ محشور مي‌شويد؟ با يك تشر؛ همان‌طوري كه ما با يك تشر همه را خاموش كرديم، با يك تشر و با يک «ضجره» كه نفخه دوم است همه را زنده مي‌كنيم. در سوره مباركه «يس» به هر دو قسم آن اشاره فرمود، در آيه ۴۸ به بعد فرمود: ﴿وَ يَقُولُونَ مَتي‌ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ ٭ ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ ٭ فَلا يَسْتَطيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلي‌ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ ٭ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلي‌ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ﴾[34]

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=36&ayat=48&user=far&lang=far&tran=2

كه نفخه دوم است. همين دو نفخه را در بعضي از سوَر مثل سوره مباركه «زمر» آيه 68 به بعد به اين صورت فرمود,

وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ ﴿۶۸﴾

و در صور دميده مي‏شود، و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند مي ‏ميرند مگر كساني كه خدا بخواهد، سپس بار ديگر در صور دميده مي‏شود، ناگهان همگي بپا مي‏خيزند، و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (۶۸)

…. اين ﴿فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ﴾ كه در آيه 68 سوره «زمر» آمده، در همين سوره مباركه «صافات» آيه نوزده آمده که فرمود: ﴿فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ﴾ اين نفخ دوم است كه همه برمي‌خيزند؛

﴿فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ﴾؛[5] :اصلاً قيامت از اين جهت قيامت ناميده شد كه ﴿يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمينَ روزي كه مردم در پيشگاه رب العالمين (برای حساب) مي‏ايستند[6]است از قبر برمي‌خيزند و قيامشان «لله» است … از اين جهت آن را رستاخيز, رستخيز و راستخيز نام گذاري كردند ...

… در سوره مباركه «يس» به اين صورت آمد که فرمود: ﴿مَا يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً جز يك فرياد را انتظار نخواهند كشيد﴾؛ [34]كار خدا يكي است که اين يكي گسترده است، مراتب و درجاتي دارد.

«كار خدا يكي است که اين يكي گسترده است، مراتب و درجاتي دارد» به ظاهر پارادوکسی را بیان می‌کند. در این‌جا منظور این است:

«کار خدا یکی است»: یعنی فعل و اراده خداوند برای تحقق هر چیزی نیاز به تکرار، زمان یا تدریج ندارد؛ او هرچه را بخواهد، با یک اراده واحد محقق می‌سازد:

﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ (یس: 82)

«که این یکی گسترده است»: این فعل واحد الهی، اگرچه در اصل یکی است، اما آثار و جلوه‌های آن در عالم ماده و محسوس، مراتب، درجات، و تدریج دارد. یعنی از دید انسان، تحقق آن کار ممکن است دارای مراحل، زمان یا پیچیدگی باشد، ولی در ذات الهی، آن فقط یک فرمان است.

مثال‌:

در معاد: خداوند با یک فرمان، همه مردگان را زنده می‌کند. این از منظر او لحظه‌ای بیش نیست (﴿كَلَمْحِ الْبَصَرِ﴾)، ولی از دید ما رویدادی بسیار عظیم و دارای مراتب است (جمع اجساد، بازگرداندن روح، حسابرسی و...).

در خلقت: خلقت آسمان‌ها و زمین نیز در شش روز توصیف شده، اما همه تحت امر واحد خداست که اگر بخواهد، یکباره می‌تواند تحقق یابد.

نتیجه: امر خداوند از سادگی و وحدت محض برخوردار است، اما در عرصه ظهور و تجلی، دارای مراتب، سطوح، و مراحل است. (که این هم میتوانیم بگویم که خواست خداوند است)

﴿وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ و فرمان ما يك امر بيش نيست، همچون يك چشم بر هم زدن![35]در سوره مباركه «قمر» هست و خداي سبحان در آيه 77 سوره مباركه «نحل» مي‌فرمايد: ﴿وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و كار قيامت جز مانند يك چشم بر هم زدن يا نزديكتر [از آن] نيست زيرا خدا بر هر چيزى تواناست﴾؛ چه در مسئله توحيد و چه در مسئله معاد, زمان كم مي‌آيد، لفظ كم مي‌آيد, كلمات و واژه كم مي‌آيد. در جريان قُرب الهي مي‌فرمايد: ﴿فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْني تا آنكه فاصله او به اندازه دو كمان يا كمتر بود﴾؛[36] يعني از آن به بعد ما لفظي نداريم که بگوييم. در جريان معاد كه كلّ عالم را مي‌خواهد عوض كند، مي‌فرمايد: ﴿وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ﴾ اين «لَمْحِ الْبَصَرِ» را ممكن است انسان بگويد يك ميلياردم ثانيه و امثال ذلك است، اما ﴿أَوْ هُوَ أَقْرَبُ﴾ ديگر انسان لفظ ندارد، اين به «لا زمان» برمی گردد. در بخش پاياني سوره مباركه «قمر» آيه پنجاه آن جا فرمود: ﴿وَ مَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ﴾ [37]اين امر, اختصاصي به معاد ندارد؛ ولي امر الهي اگر بخواهد جاری شود سريع است ﴿كُنْ فَيَكُونُ﴾، [38]چنين است.

احياي مجدد همه انسان ها با يک زَجره فرشتگان زاجر

در صدر اين سوره فرمود: ﴿فَالزَّاجِراتِ زَجْراً﴾[4]در اين آيه هم مي‌فرمايد: ﴿فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ﴾ فرشتگاني كه اهل «زجر» هستند سِمت‌هاي آنها مشخص است. در مواردي متنوع سِمت‌هاي آنها بازگو مي‌شود؛ يكي از سمت‌هاي آن فرشتگان «زاجر» همين است كه ﴿فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ﴾ آنها با يك صيحه, با يك تشر همه را مي‌خوابانند و با يك صيحه و تشر كه نفخ دوم است همه را بيدار مي‌كنند؛ اين‌جا «زجرة», نفخه دوم است كه فرمود: ﴿فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ﴾. مستحضريد كه «زجر» و «زجرة»، مثل «تَمْر(خرما)» و «تَمْرَة», يكي براي جنس (نوع یا کلیت یک چیز) است و يكي براي فرد, «زجرة» اين «تاء» علامت فرد است و براي تأكيد اين وحدت, كلمه «واحدة» را كنارش ذکر فرمود که فرمود: ﴿فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ﴾؛ بيش از يك تَشَر لازم نيست و اين «زاجرات» همين كار را مي‌كنند؛ فرشتگاني هستند كه با يك تَشَر و با يك صيحه, «مُت» همه مي‌ميرند و «حَي» همه زنده مي‌شوند.