﴿۶۲﴾ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَا
او كسي است كه شب و روز را جانشين يكديگر قرار داد براي آنها كه بخواهند متذكر شوند يا شكرگزاري كنند.
و از مقابله اى كه بين تذكر و شكر هست به دست مى آيد كه مراد از تذكر، رجوع و به ياد آوردن آن حقايقى است كه در فطرت انسان نهفته است و آن عبارت است از ادله اى كه همه دلالت بر توحيد خداوندى و نيز بر صفات و اسماى او مى كند كه لايق مقام ربوبى است، و نتيجه اين يادآورى هم، ايمان به خداست.
و نيزبه دست مى آيد كه منظور از (شكور) آن عمل و قولى است كه ثناى بر خدا را برساند، ثناى بر آن نعمت هاى جميلى كه ارزانى داشته و اين عمل و قول، قهرا بر عبادت و اعمال صالح او منطبق مى شود. (چون عمل و قولى كه حمد و ثناى خدا باشد جز عبادت و اعمال صالح نمى تواند چيز ديگرى باشد).
بعضى از مفسرين (تذكر) در آيه مورد بحث را به نمازهاى واجب، و (شكور) را به نمازهاى مستحبى تفسير كرده اند و آيه شريفه قابل انطباق بر اين دو معنا هست هر چند كه متعين در آن دو به تنهايى نيست
جريان آفرينش شب و روز را قرآن كريم از چند منظر در آيات گوناگون مطرح فرمود يكي بهرههاي كلامي و عقلي ميخواهد ببرد كه اينها نظم دقيق رياضي دارند اين نظم دقيق حكايت ميكند از وجود ناظم حكيم و مدبّر پس الله موجودٌ اين بخشي از آياتي است كه خلقت آسمان و زمين و شب و روز را تأمين ميكند كه اينها را به عنوان آيات ميشمارند.
بخش ديگر براي منافع و بهرهبرداري بشر است كه شب براي استراحت است روز براي كار است اگر هميشه شب بود كار مشكل بود اگر هميشه روز بود كار مشكل بود اين منفعتِ توزيع وقت به شب و روز است.
بخش سوم از آيات كه روايات ضمن آن تأييد ميكند آن است كه عبادتهاي شب و عبادتهاي روز موظّف است و اگر كسي در شب به آن اعمالش نرسيد روز ميتواند جبران كند يا اگر اعمال مستحبّي روز را نتوانست انجام بدهد شب مي تواند تدارك كند اينكه فرمود: ﴿جَعَلَ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً﴾ اين كلمه ﴿خِلْفَةً﴾ يك جا در قرآن ذكر شد و آن همينجاست در ذيل اين, آن روايت نوراني امام(سلام الله عليه) است كه فرمود اگر نماز شبي در شب قضا شد بالأخره روز انجام بدهيد دريابيد اين طور نيست كه حالا كه شب گذشت بگوييد گذشت ميشود آن ذكر و عبادت و تسبيح و سجود شب را در روز انجام داد و بالعكس .
خِلْفه يعني جانشين ديگر, اين جانشين اوست
اختلاف ليل و النهار كه در سورهٴ مباركهٴ <بقره> بحث شد آن هم همين است در سورهٴ مباركهٴ <بقره> آيه 164 آنجا مشخص شد كه ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ﴾ اين يعني چه؟ اختلاف يعني رفت و آمد اينكه دارد «السلام عليكم يا مختلَف الملائكة »[20] مختلف ملائكهاند يا حرم مختلف ملائكه است يعني مكان اختلاف فرشتهها ، اختلاف يعني يك گروه ميروند يك گروه ديگر ميآيند اينكه فرمود: «اختلاف امّتي رحمة»[21] يعني رفت و آمد
واژه "اختلاف" به جهتاشتراکهایلفظی زبانعربی،دارای معانیمتعددیاست ازجمله: جانشینشدن،درپسچیزییاکسیقرارگرفتن،کسیراازپشتسرگرفتن،اختلافوناسازگاریکردن،آمدوشد(ورفتوآمد) کردن.
روایتی را مکرر به نقل از پیامبر اکرم(ص) شنیده ایم : "اِختِلافُاُمَّتیرَحمَةٌ" (اختلاف امّت من، رحمت است).
عبدالمؤمن انصاری می گوید: به امام صادق - علیه صلوات الله - عرض کردم قومی روایت می کنند که حضرت رسول صلی الله علیه وآله و سلم فرموده: «اِختِلافُ اُمَّتی رَحمَةٌ»(3) آیا این روایت درست است؟
امام صادق علیه السلام در پاسخ فرمود: آری، راست می گویند.
عرض کردم: بنابراین اگر اختلاف امّت، رحمت باشد سپس اتّفاق و اجتماع آنان عذاب است؟!
فرمود: آن گونه که تو و آنها تصور می کنید نیست، بلکه منظور از سخن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم همان سخن خداوند در قرآن کریم است که می فرماید:
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ(التوبة/122)
شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند (و طایفهای در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداری کنند!
خداوند به مسلمانان دستور داده که به حضور رسول خدا کوچ کنند و معارف اسلامی را از آن حضرت بیاموزند و سپس به سوی قوم خود باز گردند و آن معارف را به آنان یاد دهند. منظورازاختلافامت،رفتوآمدمسلماناناز شهرهایخودبهنزدرسولخداو جانشینهای آنحضرتاستبراییادگرفتندیننهاختلافدردین. سپس دوباره با تاکید فرمود: جز این نیست که دین، یکی است.
آيه به اين جهت خليفه بودن و خلفه بودن و رفت و آمد نظر دارد فرمود آن جانشين اين است اگر نماز شبتان در شب فوت شده است روز ميتواني انجام بدهي به قرينه ﴿لِمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُوراً﴾ آن روايت را در ذيل اين حتماً ملاحظه ميفرماييد.
كه اين روايتي كه از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) رسيده است يك تطبيق خوبي است كه اگر كسي عبادتهاي شب از دستش رفته قضا شده ميتواند در روز انجام بدهد كه اگر كسي به نماز شب نرسيده لااقل روز همانها را قضا به جا بياورد[24] كه ليل خِلْفه روز است روز خلفه شب است برخيها به فكر مشغولاند بعضيها به ذكر مشغولاند بعضيها به شكر مشغولاند و انسان موحّد تام به هر سه مشغول است آنچه در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ «آلعمران» گذشت اين بود ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَي جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً﴾[25] بعد سخن از عبادت آنهاست.