﴿۲۱۱﴾ وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ 

و براي آنها سزاوار نيست، و قدرت ندارند. 

اين گونه از معارف بُغيه و مطلوب و هدف شيطان نيست چون قرآن به عقل و عدل و خير و حسن دعوت مي‌كند شيطان به شرّ و قبيح و ظلم و زشتي دعوت مي‌كند.

شيطان حرفش اين است كه ﴿أَنَا خَيْرٌ مِنْه﴾[4] در برابر خدا مي‌ايستد مي‌گويد شما گفتيد بايد سجده كرد ولي به نظر من نبايد سجده كرد هر جا سخن از ﴿أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ﴾ است معلوم مي‌شود حرف شيطنت است ديگر.  مهمترين مشكل شيطنت همان استكبار است مستكبر در برابر ذات اقدس الهي مي‌ايستد مي‌گويد شما گفتيد كه بايد سجده كرد ولي به نظر من نه ﴿أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ﴾ هر جا سخن از ﴿أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ﴾ است نظير آنچه در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ «بقره» گذشت كه ﴿نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ﴾[5] يا «أنا اعلم منه» «أنا اعدل منه» «أنا افقه منه» هر جا اين‌ترّهات است اين حرف شيطان است امّا هر جا﴿مَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ﴾[6] هست حرف رحمان است.

 

 بنابراين تحليلي كه فرمود، فرمود خود قرآن مبدأ نزولي دارد كه با مبدأ نزول آنچه نزد شياطين است فرق مي‌كند يك مهبط نزول دارد كه با آنچه نزد شياطين است فرق مي‌كند يك مطلب دقيق دارد كه حكمت و مجد و كرامت دارد مي‌شود، قرآن كريم قرآن مجيد قرآن حكيم كه حرفهاي آنها اين‌چنين نيست حكمت و مجد و كرامت ندارد پس از سه نظر قرآن با حرفهايي كه شما مي‌گوييد اين كهانت است يا حرفهاي جن است و مانند اينها فرق مي‌كند خيلي فرق مي‌كند.

 

و وجه اينكه در آيه مورد بحث فرموده : (سزاوار ايشان نيست كه قرآن را نازل كنند)، اين است كه ايشان خلق شريرى هستند و جز به شر و فساد و جلوه دادن باطل در صورت حق و از اين راه مردم را از راه خدا گمراه كردن، همتى ندارند و قرآن كريم، كلام سراپا حق است و باطل بدان راه ندارد پس طبيعت آنها مناسبت ندارد كه قرآن را به كسى نازل كنند.

 

و معناى اينكه فرمود: (و ما يستطيعون ) اين است كه نمى توانند قرآن را نازل كنند، چون قرآن كلامى است آسمانى، كه ملائكه آن را از رب العزه مى گيرند و به امر او و در حفظ و حراست او نازلش مى كنند، همچنان كه خودش فرمود: (فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم و احاط بما لديهم ) جمله (انهم عن السمع...) نيز، به همين معنا اشاره مى كند.

 

سوره ۷۲: الجن

 إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴿۲۷﴾

مگر رسولاني كه آنها را برگزيده است و مراقبيني از پيش رو و پشت سر براي آنها قرار مي‏دهد. (۲۷)

 

لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ﴿۲۸﴾

تا بداند پيامبرانش رسالتهاي پروردگارشان را ابلاغ كرده‏ اند، و او به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چيزي را احصا كرده است. (۲۸)