ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ ﴿۶۸﴾

ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ ﴿۶۸﴾

سپس بازگشت آنها به سوي جهنم است. (۶۸)

اما بعد از اين پذيرائى به كجا مى روند قرآن مى گويد: سپس بازگشت آنها به سوى جهنم است ! (ثم ان مرجعهم لالى الجحيم ).

بـعـضـى از مـفسران از اين تعبير چنين استفاده كرده اند كه اين آب داغ آلوده از چشمه اى در بـيرون دوزخ است، دوزخيان را قبلا براى نوشيدن آن همچون حيواناتى كه به آبگاه مى بـرنـد بـه آنـجـا مـى خـوانـند، و بعد از نوشيدن از آن بار ديگر بازگشتشان به سوى دوزخ است .

بـعـضـى ديـگر گفته اند اين اشاره به مواقف و جايگاههاى مختلف دوزخ است كه ظالمان و مجرمان را از منطقه اى به منطقه ديگر مى برند تا از آن آب سوزان بـنـوشـنـد و بـعـد آنـهـا را بـه جـايـگـاه اصـليـشـان بـاز مـى گـردانـنـد، امـا تـفـسـيـر اول مناسبتر به نظر مى رسد.

هـمـانـگـونـه كه قبلا نيز اشاره كرديم نه ترسيم نعمتهاى بهشتى آنچنان كه هست در اين دنـيـا بـراى ما ممكن است و نه عذابهاى دوزخيان . تنها شبحى از دور با عباراتى كوتاه از آن در ذهن ما ترسيم مى شود …

(ثم ان مرجعهم لالى الجحيم ) - يعنى تازه بعد از آنكه شكمها را از درخت زقوم و آب حميم پر كردند، به سوى دوزخ برمى گردند، و در آنجا مى مانند تا عذاب ببينند. در اين آيه اشاره است به اينكه: حميم مذكور در داخل جهنم نيست.

فرمود اين تازه «نُزُل»شان است؛ قبل از اينكه اينها را ببريم در اتاق پذيرايي و سفره پهن كنيم اين «نُزُل»شان است. اين صحنه را كه گذراندند ﴿ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحيمِ﴾؛ اين‌جا جهنم نيست، اين بيرونيِ جهنم است که اين را مي‌گويند «نُزُل»؛ «نُزُل» وقتي مهمان تازه از راه رسيد از اتومبيل بيرون آمد يا از اسب پياده شده همين كه شربت و ميوه‌اي مي‌آورند اين را مي‌گويند «نُزُل»، بعد وقتي غذا آماده شد, در اتاق پذيرايي مي‌برند. فرمود «نُزُل» اينها شجره زقّوم است و ﴿لَشَوْباً مِنْ حَميمٍ﴾؛اين مراحل را كه گذراندند، بعد مي‌بريم به اتاق پذيرايي, اتاق پذيرايي‌شان چيست؟ ﴿ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَي الْجَحيمِ﴾.

أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾

أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿۶۲﴾

آيا اين (نعمتهاي جاويدان بهشت) بهتر است يا درخت (نفرت انگيز) زقوم؟! (۶۲)

بـعد از بيان نعمتهاى روح بخش و پر ارزش بهشتی، در آيات مورد بحث به بيان عذابهاى دردنـاك و غـم انـگـيز دوزخى مى پردازد و آنچنان ترسيمى از آن مى كند كه در مقايسه با نـعـمـتـهـاى پـيـشـيـن در نـفـوس مـسـتعد عميقا اثر مى گذارد و آنها را از هر گونه زشتى و ناپاكى باز مى دارد.

نخست مى فرمايد: آيا اين نعمتهاى جاويدان و لذتبخش كه بهشتيان را با آن پذيرائى مى كنند بهتر است يا درخت نفرت انگيز زقوم ؟!(اذلك خير نزلا ام شجرة الزقوم).

تـعـبـيـر بـه نـزل بـا تـوجه به مفهوم آن به چيزى گفته مى شود كه براى پذيرائى مـيـهـمـان آماده مى كنند، و بعضى گفته اند نخستين چيزى است كه با آن از ميهمان تازه وارد پذيرائى مى كنند نشان مى دهد كه بهشتيان همچون ميهمانهاى عزيز و محترم پذيرائى مى شوند.

قرآن مى گويد: آيا اين بهتر است يا درخت زقوم ؟!

تعبير به بهتر دليل بر اين نيست كه درخت زقوم چيز خوبى است، و نعمت بهشتيان از آن بهتر است، چرا كه اين تعبيرات در لغت عرب گاه در مواردى به كار مى رود كه در يكسو هـيـچـگونه خوبى اصلا وجود ندارد، ولى اين احتمال وجود دارد كه اين يكنوع كنايه است …

و اما زقوم به گفته اهل لغت اسم گياهى است تلخ و بد بو و بد طعم .

و به گفته بعضى از مفسران, اسم گياهى است كه داراى برگهاى كوچك و تلخ و بد بو است و در سرزمين تهامه مى رويد و مشركان با آن آشنا بودند.

و در تفسير روح المعانى اضافه مى كند اين گياه شيره اى دارد كه وقتى به بدن انسان مى رسد ورم مى كند.

راغب در مفردات مى گويد: زقوم هر نوع غذاى تنفرآميز دوزخيان است .

… واژه شجرة هميشه به معنى درخت نيست گاه به معنى گياه نيز مى آيد، و قرائن نشان مى دهد كه منظور از آن در اينجا گياه است .

زقوم:

… بـعـضـى گـفـته اند: قريش اصلا چنين درختى را نمى شناخت كه در بحث روايتى روايتش خواهد آمد.

و كـلمـه (خـيـر) در آيـه شـريـفه به معناى وصف است، نه به معناى لغوى اش (كه در فارسى به معنى بهتر است)؛…. همچنان كه در آيه (ما عند اللّه خير من اللهو) نيز به همين معنا اسـت ؛ چـون (لهـو) اصلا خوب نيست، تا ثوابهاى خدايى از آن بهتر باشد

سوره ۶۲: الجمعة

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۱۱﴾

هنگامي كه تجارت يا سرگرمي و لهوي را ببينند پراكنده مي‏شوند و به سوي آن مي‏روند، و تو را ايستاده به حال خود رها مي‏كنند، بگو آنچه نزد خدا است بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترين روزي دهندگان است. (۱۱)

و اين آيه شـريـفه - به طورى كه از سياق برمى آيد - كلام خداست، نه تتمه كلام آن گوينده كه آيات قبل آن را حكايت مى كرد.

و در مـجـمـع البيان در ذيل جمله (شجرة الزقوم ) گفته: و روايت شده كه قريش وقتى ايـن آيـه را شـنـيدند گفتند: ما تاكنون چنين اسمى را نشنيده بوديم، و چنين درختى را نمى شـنـاسـيـم. ابن زبعرى گفت: زقوم به زبان بربرها نام طعامى است كه از خرما و كره درسـت مـى شـود، و در روايـتـى بـه لغـت اهـل يـمـن آمـده كـه ابـو جـهـل بـه كـنـيـز خـود گـفـت: (زقـمـينا زقوم برايمان بياور) كنيز هم خرما و كره آورد، ابوجهل به رفقايش گفت: (تزقموا بهذا الّذى يخوفكم به محمّد, از همين زقوم كه محمّد شـمـا را از آن مـى تـرساند بخوريد) محمّد پنداشته كه در آتش، درخت سبز مى شود و حـال آنـكـه آتـش درخـت را مـى سـوزانـد. پـس در پاسخ وى اين آيه آمد: (انا جعلناها فتنة للظالمين) ما اين درخت را مايه آزمايش ستمكاران كرديم.

﴿أَذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ﴾ … فرمود كدام يك از اينها خِير و بهتر است؟ مستحضريد كه خِير گاهي كار «أفعل تعيين» را دارد گاهي كار «أفعل تفضيل» را دارد؛ اين ﴿أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلي‌ بِبَعْضٍ خويشاوندان نسبت به يكديگر (از ديگران) سزوارترند[16] «أفعل تعييني» است و نه «أفعل تفضيلي» و ﴿النَّبِيُّ أَوْلي‌ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ پیامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است[17] «أفعل تعييني» است «أفعل تفضيلي» نيست. اين‌جا كه فرمود كدام يك خِير است; يعني خِير تعييني نه خِير به معني بهتر.

فرمود ما دو پذيرايي داريم: يك پذيرايي ابتدايي كه وقتی مهمان مي‌آيد جلوي او غذا و ميوه مي‌آورند، بعد در پذيرايي رسمي‌ سفره پهن مي‌كنند و او را به اتاق ديگر دعوت مي‌كنند. وقتي مهمان آمد، شربتي و ميوه تازه‌اي به او مي‌دهند اين را مي‌گويند «نُزُل»؛[18]يعني اوّلين پذيرايي مهمان، اين «نُزُل» است؛ اين هم درباره دوزخيان است و هم درباره بهشتيان, هم دوزخيان «نُزُل» دارند و هم بهشتيان «نُزُل» دارند. فرمود آنچه تا الآن شما شنيديد و مي‌شنويد اين «نُزُل» بهشتي‌هاست، شما هم «نُزُل»ی داريد؛ بعد از اين «نُزُل» اتاق پذيرايي شما هم مشخص است كه كجاست، تا حال آنچه را ما به شما گفتيم درباره «مخلَصين» بود که «نُزُل» آنها و جاي آنها مشخص بود، اما «نُزُل» شما هم مشخص است و جاي شما هم مشخص, كدام يك از اينها خوب‌ هستند؟ ﴿أَذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً﴾اينكه بهشتي‌ها دارند بهتر است يا «نُزُل» شما؟ «نُزُل» شما چيست؟ ﴿أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ﴾؛

﴿شَجَرَةُ الزَّقُّوم﴾ براي قريش قابل شناخت نبود. اينكه گفته مي‌شود قرآن به زبان همان مردم محلّي آمده، چيزي كه آنها مي‌فهمند گفته و چيزي كه آنها نمي‌فهمند نگفته، اين ناتمام است؛ براي اينكه درخت «زقّوم» در مكه و اينها نبود و قريش مي‌گفتند ما ﴿شَجَرَةُ الزَّقُّوم﴾ نشنيديم؛ البته در منطقه دوردست مكه بود، اما در خود مكه و اطراف مكه كه براي قريش شناخته‌شده باشد نبود؛ قريش مي‌گفتند ما ﴿شَجَرَةُ الزَّقُّوم﴾ را نمي‌دانيم چيست. اين درخت «زقّوم» برگ‌هايش بسيار بدبوست …و شيره‌اي هم دارد كه اين شيره اگر به بدن برسد بدن را متورّم مي‌كند … چنين درخت نحسي است.

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=44&ayat=43&user=far&lang=far&tran=2

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=56&ayat=51&user=far&lang=far&tran=2

https://www.aparat.com/v/i948d08

https://www.facebook.com/watch/?v=947122327139970

در جريان ترسيم دوزخ و عذاب‌هاي دوزخ فرمود: ﴿أَذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ﴾؛ از اول سخن از رزق معلوم نيست سخن از «شجر زقّوم» است. در تعبير خيلي فرق است، وقتي از بهشتي‌ها و نعمت‌هاي بهشت ياد مي‌شود، از پذيرايي بهشتي‌ها ياد مي‌شود از ميوه سخن به ميان مي‌آيد و وقتي از جهنمي‌ها سخن به ميان مي‌آيد، سخن از ميوه نيست سخن از «شجر» است. خدا بسياري از بزرگان مخصوصاً شيخ طوسي را غريق رحمت كند! فرمودند اينكه مي‌گويند بين اين دو طايفه و بين اين دو گروه مشاجره هست؛ يعني اينها مثل «شجر» شدند كه شاخه‌هايشان داخل هم رفته است.[15] شما وقتي وارد باغ مي‌شويد مي‌بينيد شاخه‌هاي اين درخت داخل هم رفته اصلاً مشاجره را مشاجره گفتند برای همين است كه افكار اين در آ‌ن مي‌رود و افكار او در اين مي‌رود؛ يعني زد و خوردي انجام مي‌دهند. «شجر» همين است که كارش «تشاجر» است و تنازع است و درگيري است. در جريان دوزخ سخن از ميوه نيست سخن از «شجر» و «تشاجر» و تنازع و اختلاف است كه ﴿كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾؛[16]

در آن‌جا در تبيين لذايذ بهشتي‌ها از ميوه شروع كردند، فرمود: ﴿فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ﴾،[17] اما اين‌جا فرمود «نُزُل»[18] آنها؛ يعنی اوّلين چيزي كه به دوزخيان مي‌دهند و از آنها پذيرايي مي‌كنند «شجر زقّوم» است، «تشاجر» است كه محصول تنازع و درگيري و اختلاف دنيايي آنهاست ﴿إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ في‏ أَصْلِ الْجَحيمِ﴾ كه قرارگاهش اصلِ جهنم است.