(37) وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ (ادامه دارد)
(37) وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مِبْدِيهِ وَتَخْشَي النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَي زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لاَ يَكُونَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً
(۳۷)به خاطر بياور زماني را كه به كسي كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودي ميگفتي همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهيز (و پيوسته اين امر را تكرار مينمودي) و تو در دل چيزي را پنهان ميداشتي كه خداوند آن را آشكار ميكند، و از مردم ميترسيدي در حالي كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسي، هنگامي كه زيد از همسرش جدا شد ما او را به همسري تو در آورديم تا مشكلي براي مؤ منان در ازدواج با همسران پسرخوانده هاي آنها هنگامي كه از آنان طلاق گيرند نباشد، و فرمان خدا انجام شدني است.
https://fa.wikishia.net/view/%D8%B2%DB%8C%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D8%AB%D9%87
ضريح زيد بن حارثة
مولوی در مثنوی خود داستانی را به زید نسبت میدهد
https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh158
معرفت بالای صحابی حضرت محمد (زید بن حارثه)
https://www.aparat.com/v/CNp6W/
وقتي وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) وارد مدينه شدند هم مسائل رهبري و سياسي و تحكيم نظام را پيريزي كردند هم بسياري از احكام فقهي را بيان كردند و هم آن سنّتهاي جاهلي را ابطال كردند ابطال سنّتهاي جاهلي كار آساني نبود ابداع دستورهاي شرعي خيلي دشوار نبود كه نماز بخوانيد روزه بگيريد اما آن كارهايي كه در جاهليت انجام ميدادند و براي آنها مَلكه شد ترك آنها بسيار سخت است.
اين كسى كه خدا و رسول او به وى انعام كرده اند، زيد بن حارثه است، كه قبلا برده رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بود، سپس آن جناب آزادش كرد و او را فرزند خود گرفت، و اين يك انعامى بود كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به وى كرد، انعام ديگرش اين بود كه دختر عمه خود - زينب دختر جحش - را همسر او كرد (واسطه این وصلت شدند)، حالا آمده نزد رسول خدا مشورت مى كند، كه اگر صلاح بدانيد من او را طلاق دهم، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) او را از اين كار نهى مى كند، ولى سرانجام زيد همسرش را طلاق داد، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با او ازدواج كرد، و اين آيه در بيان اين قصه نازل شد.
بنابراين، منظور از (انعم الله عليه ) نعمت هدايت است كه خدا به زيد ارزانى داشت، و او را كه يك مشرك زاده بود، به سوى ايمان هدايت نمود، و نيز محبت او را در دل پيامبرش افكند، و منظور از جمله (انعمت عليه ) احسانى است كه پيغمبر به وى كرد، و او را كه برده اى بود، آزاد ساخت، و به فرزندى خود پذيرفت، و جمله (امسك عليك زوجك و اتق الله ) كنايه است از اينكه همسرت را طلاق مده، و اين كنايه خالى از اين اشاره نيست، كه زيد اصرار داشته او را طلاق دهد.
از اين آيه استفاده مى شود كه ميان زيد و زينب ، مشاجره اى در گرفته بود و اين مشاجره ادامه يافت و در آستانه جدائى و طلاق قرار گرفت ، و با توجه به جمله تقول كه فعل مضارع است پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كرارا و مستمرا او را نصيحت مى كرد و از جدائى و طلاق باز مى داشت .
و تخشى الناس و الله احق ان تخشيه اين خود شاهد خوبى است بر اينكه خداى تعالى بر پيامبر خود واجب كرده بوده كه بايد با همسر زيد، پسر خوانده اش ازدواج كند، تا به اين وسيله همه بفهمند كه همسر پسر خوانده محرم انسان نيست، و ساير مسلمانان نيز مى توانند با همسر پسر خوانده هایشان ازدواج كنند، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) اين معنا را در دل پنهان مى داشت، چون از اثر سوء آن در مردم مى ترسيد، خداى تعالى با اين عتاب او را امنيت داد، نظير امنيتى كه در آيه زیر داد:
سوره ۵: المائدة
أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
اي پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكني، رسالت او را انجام نداده اي و خداوند تو را از (خطرات احتمالي) مردم نگاه مي دارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نميكند. (۶۷)
پس ظاهر عتابى كه از جمله (و تخشى الناس و الله احق ان تخشيه ) استفاده مى شود، اين است كه مى خواهد آن جناب را نصرت و تاييد كند تا جبران طعن طاعنان بيمار دل را بكند، نظير آنچه در تفسير آيه
عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ (۴۳)
خداوند تو را بخشيد چرا به آنها اجازه دادي پيش از آنكه كساني كه راست گفتند براي تو روشن شوند و دروغگويان را بشناسي؟!
گذشت.
يكى از ادله اى كه دلالت دارد بر اينكه منظور از آيه مورد بحث تاييد و انتصار آن جناب است، كه به صورت عتاب آمده، اين است كه بعد از آن جمله فرموده : (فلما قضى زيد منها و طرا زوجناكها - همين كه زيد از همسرش صرفنظر كرد، ما او را به ازدواج تو در مى آوريم )، و از اين تعبير به خوبى پيداست كه گويى ازدواج با زينب از اراده و اختيار رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) خارج بوده، و خدا اينكار را كرده، دليل دومش جمله (و كان امر الله مفعولا - كارهاى خدا انجام شدنى است ) مى باشد، كه باز داستان ازدواج را كار خدا دانسته.