(60)  لَئِن لَمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لاَ يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلاً

(۶۰) اگر منافقين و آنها كه در دلهایشان بیماری است، و (همچنين) آنها كه اخبار دروغ و شايعات بي اساس در مدينه پخش مي‏كنند دست از كار خود بر ندارند تو را بر ضد آنان مي‏شورانيم سپس جز مدت كوتاهي نمي‏توانند در كنار تو در اين شهر بمانند.

نباید تصور کرد که فضای مدینه فضای یک دست بود و همه سلمان, ابوذر, عمار و مقداد بودند و جاده برای پیامبر و مومنان صاف بود.

 

 در سورهٴ مباركهٴ «احزاب» جريان جنگ احزاب بود, جريان مسائل سياسي و اجتماعي مطرح بود. سه گروه بودند كه گرفتار بيماري بودند فرمود اگر منافقين (يك) و كساني كه قلبشان مريض است (دو) و كساني كه شايعه‌پراكني را به عهده دارند (سه) اينها دست از اين کارها برندارند, با گزارش‌هاي بد, با خبرهاي نادرست, جامعه را بلرزانند جامعه را از آرامش و طمانینه در بیاورند, ما جلويشان را مي‌گيريم.

 

 مُرجفون را قبلاً هم ملاحظه فرمودید مُرجِف كسي كه ارجاف مي‌كند ارجاف از رجفه [ رَ ج َ ف َ ]  است رجفه يعني لرزه، كسي كه در جامعه آن امنيت و آرامش را به هم مي‌زند اخبار دروغ پخش مي‌كند تخريب مي‌كند اوضاع را به هم مي‌زند اين را به جان آن مي‌اندازد آن را به جان اين مي‌اندازد.

 اين رجفه و لرزه گاهي رجفهٴ خارجي است مثل اينكه فرمود: ﴿يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ ٭ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ در آن روز كه زلزله‏ هاي وحشتناك همه چيز را به لرزه در مي ‏آورند و از پى آن لرزه‏ اى [دگر] افتد [19] در جريان قيامت پس‌لرزه‌هاي فراواني دارد الآن لرزه‌اي كه بيايد پس‌لرزه‌هاي فراواني دارد اين رادفه يعني پس‌لرزه‌هايي كه رديف لرزه قبلي است. اين براي مسئله قيامت است. اما اخباري كه ريشه ندارد اصل ندارد, اين لرزان است. مُرجفون كساني‌اند كه اخبار بي‌ارزش، اخبار لرزان، اخبار بي‌پايه، تخريب‌هاي بي‌پايه را رواج مي‌دهند فرمود اينها بايد دست بردارند يا منشأش نفاق است يا منشأش مرض قلب است يا منشأش ضعف ايمان است .

همان‌طوري كه در بحث‌هاي ديگر اقسام مسلمين و مؤمنان را ذكر كرده يعني در آيه 35 همين سورهٴ مباركهٴ «احزاب» ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ﴾ تا پايان كه همه اينها ممكن است در يك نفر جمع بشود نفاق و ضعف ايمان و مرض و ارجاف ممكن است همه در يك نفر جمع بشود.

إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿۳۵﴾

مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زناني كه از فرمان خدا اطاعت مي‏كنند، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زناني كه روزه مي‏دارند، مرداني كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي حفظ مي‏كنند و زناني كه پاكدامنند، و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار ياد خدا مي‏كنند، خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است. (۳۵)

 

 فرمود اگر اينها دست برندارند من كاري مي‌كنم كه بساطشان را جمع كنند نمي‌شود كه كشور را لرزاند. فرمود ﴿لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لاَ يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلاً  تو را بر ضد آنان مي‏شورانيم سپس جز مدت كوتاهي نمي‏توانند در كنار تو در اين شهر بمانند.﴾ بالأخره اينها ناچارند اين سرزمين را ترك كنند

از تهديدهاى شديد و پر قدرت آيات فوق به خوبى استفاده مى شود كه بعد از خاتمه يافتن ماجراى (بنى قريظه) و ريشه كن شدن اين گروه از دشمنان خطرناك داخلى, موقعيت مسلمانان در مدينه كاملا تثبيت شد. تنها مخالفتها از ناحيه منافقانى انجام مى گرفت كه به صورت ناشناس در صفوف مسلمين بودند، و يا جمعى از اوباش و هرزگان ، و شايعه پراكنان.  پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز از موضع قدرت با آنها برخورد كرد، و به آنان شديدا اخطار نمود كه اگر دست از سمپاشي ها و توطئه ها بر ندارند با يك هجوم و حمله حسابشان يكسره خواهد شد.

 

كلمه (انتهاء) به معنای امتناع از عملى و ترك كردن آن است.

 

و در تفسير قمى در ذيل آيه (لئن لم ينته المنافقون ) از معصوم نقل كرده كه فرموده : اين آيه درباره مردمى از منافقين نازل شد كه در مدينه زندگى مى كردند، و همواره به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) زخم زبان مى زدند، و چون آن جناب مى خواست به جنگى برود، در بين مسلمانان انتشار مى دادند كه باز هم مرگ و اسيرى، و مسلمانان اندوهناك مى شدند، و نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شكايت مى كردند، خداى تعالى در اين آيه تا جمله (الا قليلا) دستور داد جز اندكى از ايشان همگى را از مدينه بيرون كند.

 

 

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ در این سوره در این موارد به کار رفته است:

هم نوا شدن با منافقین:

وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲﴾

و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مى گفتند خدا و فرستاده‏ اش جز فريب به ما وعده‏ اى ندادند (۱۲)

مزاحمت به نواميس (آیات ۳۲ و ۵۹):

يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۳۲﴾

اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد (۳۲)