(۱۷) ذلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ

(۱۷) اين را بخاطر كفرشان به آنها جزا داديم، و آيا جز كفران كننده را به چنين مجازاتي كيفر مي‏دهيم؟!

در آيه بعد به عنوان يك نتيجه گيرى با صراحت مى گويد: اين مجازاتى بود كه ما به خاطر كفرانشان قائل شديم (ذلك جزيناهم بما كفروا).

اما براى اينكه تصور نشود اين سرنوشت مخصوص به اين گروه بود، بلكه عموميت آن نسبت به همه كسانى كه داراى اعمال مشابهى هستند مسلم است، چنين مى افزايد: (آيا جز كفران كنندگان را به چنين مجازاتى گرفتار مى سازيم )؟ (وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ).

اين بود فشرده اى از سرگذشت قوم سبا كه در آيات بعد به طور مشروحتر مطرح خواهد شد.

برخی‌ها گفتند جزا برای پاداش خیر است و مجازات برای کیفر است و پاداش تلخ [۳۰]. این درست نیست برای این‌که در همین مورد هم فرمود: ﴿وَذلِكَ جَزَيْنَاهُم﴾. اما اگر گفته بشود جزا اعم از نعمت و نقمت است اعم از پاداش و کیفر است و مجازات، مخصوص کیفر است آن شاید قابل قبول باشد.

موارد دیگر در قرآن وجود دارد که جزا به معنی کیفر به کار رفته است. فرمود: ﴿جَزَاءً وِفَاقاً اين مجازاتي است موافق و مناسب (اعمال آنها)﴾ [۳۱] آن آیه ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾ درباره کیفر است درباره بهشتی‌ها که نیست چون درباره بهشتی‌ها همیشه فرمود بیش از آن مقداری که انجام دادند ما به آن‌ها پاداش می‌دهیم هرگز خداوند مطابق عمل صالح پاداش نمی‌دهد. ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا﴾ [۳۲] است یا ﴿عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ [۳۳] است یا نظير دانه‌اي كه ﴿أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ﴾ است و در هر سنبله صد حبّه است (أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ) و مانند آن، [۳۴] بالأخره جزاء وفاق فقط درباره کیفر است آن هم تحدید نسبت به نفی زائد است نه نفی اقل یعنی ما بیش‌تر از کار آنها، آن‌ها را کیفر نمی‌دهیم حالا شاید بعضی‌ها را هم ببخشیم ﴿وَيَعْفُوا عَن كَثِيرٍ﴾ [۳۵] کمتر کیفر بدهیم.