﴿۴۸﴾ وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا 

و او كسي است كه بادها را بشارتگراني پيش از رحمتش فرستاد و از آسمان آبي پاك كننده نازل كرديم.

ماء طهور) به معناى نهايت درجه پاكى است كه هم خودش طاهر است و هم طاهر كننده غير خودش مى باشد، چرك ها و كثافات را مى برد و رفع حدث مى كند، بنابراين، كلمه طهور به طورى كه ديگران هم گفته اند صيغه مبالغه است.

فرمود باران, رحمت است پيشاپيش رحمت, رياح مي‌آيد كه بشارت باران را به همراه دارد قبل از اينكه باران بيايد پيش‌درآمد باران, رياح است كه بشارت‌دهنده و مژده‌دهنده باران است. معمولاً در قرآن كريم هر جا سخن از رحمت و نعمت و بشارت است با جمع به كار مي‌رود «رياح»

هر جا سخن از عذاب است مفرد به كار برده مي‌شود طوري كه مرحوم شيخ طوسي هم در تبيان اين را دارند لكن ايشان نفرمودند غالباً, طرزي ذكر كردند كه از آن دوام برمي‌آيد[23]

واژه «ریاح» ده بار در قرآنمجید تکرار شده که نه مرتبه آن اشاره به بادهایى است که ابرها را به حرکت در آورده و آماده نزول باران مى‌ کند. واژه «ریاح» جمع «ریح» است که به معنى هواى متحرّک مى‌ باشد، و اصلآن «روح» است، و غالبا آن را مونث لفظى مى‌ دانند؛ و جالب اینکه در آیات مربوط به حرکت ابرها و نزول باران در قرآنمجید همواره به صورت جمع به کار رفته است. بعضى دلیلش را این مى‌ دانند که بادها اگر به صورت دسته جمعى حرکت کنند ابرها را در آسمان مى‌ گسترانند و باران خیز و پر برکت‌ اند، ولى هنگامى که به صورت یک واحد حرکت کند ممکن است بى‌ فایده، یا حتى زیانبار باشد، و لذا توصیه شده در دعابگوییم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهَا رِیَاحًا وَلا تَجْعَلْهَا رِیحًا!»(1)؛ (خداوندا آن را بادهائى قرار ده نه یک باد!).
«راغب» در «مفردات» مى‌ گوید: در تمام مواردى که خداوند لفظ «ریح» را به صورت مفرد ذکر فرموده است حکایت از عذاب مى‌ کند؛ و هرجا به صورت جمع ذکر شده حکایت از رحمت! این گفته راغب در مورد «ریاح» به صورت جمعى صحیح است؛ ولى در مورد «ریح» به صورت مفرد عمومیت ندارد. چرا که «ریح» در قرآنبه صورت مفرد در مورد نعمت نیز به کار رفته است؛ مانند: «حَتّى اِذا کُنْتُمْ فى الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیْح طَیِّبَهٍ وَ فَرِحُوا بِها»(2)؛ (زمانى که در کشتى قرار مى گیرید، و بادهاى موافق کشتى نشینان را [به سوى مقصد] مى برد و خوشحال مى شوند). در مورد حضرت سلیمان(ع) نیز مى‌خوانیم: «وَلِسُلَیْمانَ الرِّیْحٍ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ»(3)؛ (و باد را براى سلیمان مسخّر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را مى پیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را).
 

بعد فرمود: ﴿وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ﴾ پيشاپيش باران اين بادها مي‌آيد. اين رياح هم بُشر است هم نَشر هم بشارت‌دهنده رحمت‌اند هم ناشر گياهان‌اند ناشر هوايند ناشر درختهايند خيلي از چيزها را منتشر مي‌كنند. در سورهٴ مباركهٴ «مرسلات» آيه سه از آن رياح به عنوان ﴿وَالنَّاشِرَاتِ نَشْراً﴾ ياد كرده است آغاز سور‌ه اين است كه ﴿وَالْمُرْسَلاَتِ عُرْفاً ٭ فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفاً ٭ وَالنَّاشِرَاتِ نَشْراً﴾ اين ناشرات همان بادهايي هستند كه پراكنده مي‌كنند گاهي براي تلقيح است گاهي براي تصفيه هواست اگر اين بادها نوزد بعضي از اين هواهاي آلوده ممكن است اهلش را آسيب برسانند بنابراين اينها هم بُشرند هم نَشر هم بشارت‌دهنده‌اند و هم منتشركننده آن خواصّ گياهان يا خواصّ فضاي ديگر ﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً﴾ خب اين ماء طهور كه رحمت الهي است پيشاپيش اينها رياحِ مُبشّرات مي‌وزد.

در جريان رياح مبشّرات سورهٴ مباركهٴ «اعراف» بحثش قبلاً گذشت; آيه 57 سورهٴ مباركهٴ «اعراف» اين بود ﴿

سوره ۷: الأعراف - جزء ۸ - ترجمه مکارم شیرازی 

وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۵۷﴾

او كسي است كه بادها را پيشاپيش (باران) رحمتش ميفرستد تا زماني كه ابرهاي سنگين بار را (بر دوش خود) حمل كنند در اين هنگام آنها را به سوي سرزمينهاي مرده ميفرستيم و به وسيله آن آب (حياتبخش) نازل ميكنيم و با آن از هر گونه ميوهاي (از خاك تيره) بيرون مي‏آوريم، و اينگونه (كه زمينهاي مرده را زنده كرديم) مردگان را (نيز در قيامت) زنده ميكنيم تا متذكر شويد. (۵۷)

 

  اين بادها يك وسيله نقليه‌اند ابرها را روي دوش خودشان مي‌گيرند نظير اين فرقون‌دارها كه اين كالا را مي‌برند اين بادهاي تند اين ابرهاي سنگين را روي دوششان مي‌گيرند اِقلال يعني به دوش گرفتن

اين طور نيست كه اگر سلولهاي بنيادي مطرح شد يا بارانهاي مصنوعي مطرح شد مشكلي ايجاد بشود اصلاً آيات, تعليم اين امور را به عهده دارد ميوه‌هاي غير فصل را با ايجاد شرايط در زمستان ايجاد مي‌كنند قبلاً فكر مي‌كردند كه فلان ميوه حتماً بايد در تابستان رشد بكند اگر همان شرايط تابستاني را در گلخانه در زمستان انجام بدهند همان ميوه را مي‌دهد ديگر, قبلاً فكر مي‌كردند كه اين كودك حتماً بايد در رَحِم باشد اگر بيرون مثلاً باشد شدني نيست بعد معلوم شد كه بيرون هم شدني است. قرآن چند كار را به ما ياد مي‌دهد

 اصلِ اينكه ممكن داراي علّت است و آن علّت, ممكن‌آفرين است (يك)

ممكن علامت وجود آن علت است (دو)

و اين راه, راه علمي است راه معجزه نيست چون راه عادي است (اين سه)

راه علمي راه عادي قابل تعليم و تعلّم است و راه فكري دارد (چهار).