أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿۴۱﴾

براي آنها (بندگان مخلص) روزي معين و ويژه‏ اي است. (۴۱)

در آخـرين آيه بحث گذشته سخن از عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ به ميان آمد، آيات مورد بحث مواهب و نـعمتهاى بى شمارى را كه خداوند به آنها ارزانى مى دارد، بيان مى كند كه مى توان آن را در هفت بخش خلاصه كرد:

نخست مى گويد: براى آنها روزى معلوم و معينى است (اولئك لهم رزق معلوم ).

آيـا اين خلاصه همان نعمتهائى است كه در آيات بعد تشريح شده و بيانگر نعمتهاى آنها است كه در اينجا به صورت سربسته بيان گشته است؟

يـا اشـاره بـه نـعـمـتـهـاى نـاشـنـاخـتـه مـعـنـوى و غـيـر قابل توصيفى است كه در صدر نعمتهاى بهشتى قرار گرفته؟

جـمـعـى از مفسران آن را به صورت اول تفسير كرده اند، در حالى كه بعضى ديگر آن را به صورت دوم .

تـنـاسب بحث و جامعيت نعمتها با معنى دوم سازگارتر است، و به اين ترتيب نخستين نعمت از نعمتهاى هفتگانه كه در آيات مورد بحث آمده مواهب معنوى و لذات روحـانـى و درك جـلوه هـاى ذات پـاك حـق، و سـرمـسـت شدن از باده طهور عشق او است ، همان لذتى كه تا كس نبيند نمى داند.

و اينكه مواهب مادى بهشت در آيات قرآن به تفصيل آمده، اما مواهب معنوى و لذات روحانى به صـورت سـربـسـتـه بـيـان شـده بـه خـاطـر هـمـيـن اسـت كـه اولى قابل توصيف است و دومى غير قابل توصيف!

سوره ۹: التوبة

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾

خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است اين است همان كاميابى بزرگ (۷۲)

در مـعنى رزق معلوم سخنان فراوان ديگرى نيز گفته شده، آيا وقتش معلوم است؟ يا بقاء و دوامـش؟ و يـا سـائر مـشـخـصـات آن؟ امـا بـنـابر آنچه در بالا گفتيم كلمه معلوم تعبير سربسته اى است براى اين مواهب توصيف ناشدنى.

… جمله اولئك لهم رزق معلوم اشاره دارد بـه اينكه در بهشت رزق ايشان كه بندگان مخلص ‍ خدايند غير از رزق ديگران است و هيچ شباهتى بر رزق ديگران ندارد (رزق شان از رزق دیگران معلوم و مشخص است)، اگر چه نام رزق ايشان و رزق ديگران يكى است، و ليكن رزق ايشان هيچ خلطى با رزق ديگران ندارد.

پـس مـعناى جمله اولئك لهم رزق معلوم اين است كه: ايشان رزقى خاص و معين و ممتاز از رزق ديگران دارند. پس معلوم بودن رزق ايشان، كنايه است از ممتاز بودن آن، همچنان كه در آيه و ما منا الا له مقام معلوم نيز اشاره به اين امتياز شده. و اگر در آيه مورد بـحـث بـا كـلمـه (اولئك) كـه مـخـصوص اشاره به دور است، به ايشان اشاره كرده، براى اين است كه دلالت كند بر علو مقام ايشان.

و امـا تـفسيرى كه بعضى از مفسرين براى آيه مورد بحث كرده اند كه: (مراد از (رزق) مـعـلوم بـنـدگان مخلص) اين است كه: آثار مخصوصى دارد، از آن جمله اين است كه: قطع و منع نمى شود، منظره اى زيبا، طعمى لذيذ و بويى خوش دارد). و نيز آن تفسير ديـگـر كـه گـفته اند: (مراد اين است كه: وقت معلومى دارد؛ چون كه آيه (وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا و روزي‏شان صبح و شام در آنجا [آماده] است) آن را افاده مى كند). و نيز آن تفسير ديگرى كه بعضى كرده و گفته اند: (مراد از رزق معلوم بهشت است). هيچ يك تفسير متقن و صحيح نيست.

مي‌فرمايد: ﴿أُولئِكَ﴾ كه از اينها به عظمت ياد مي‌كند ﴿أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ﴾؛[30] يعني «معلومٌ عند الله» وگرنه ﴿فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ هيچكس نمي‏داند چه پاداشهاي مهمي كه مايه روشني چشمها مي‏گردد براي آنها نهفته شده، اين جزاي اعمالي است كه انجام مي‏دادند.﴾،[31]

http://www.parsquran.com/data/show.php?sura=32&ayat=16&user=far&lang=far&tran=1

خيلي‌ها نمي‌دانند چه چيزي را ذات اقدس الهي براي آنها ذخيره كرده است ﴿لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ﴾؛ اين رزق معلوم هم رزق ظاهري و جسماني است و هم رزق باطني و غيبي و معنوي است، هم ﴿فَواكِهُ﴾[32] كه فواكه تمثيل و مثال است براي تمام نعمت‌هاي ظاهري, مسكن است, ﴿غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ برای آنان غرفه هایی است که از فراز آنها غرفه هایی دیگر بنا شده[33]است, پوشاك است و و ﴿بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ آستر آنها از پارچه‏ هاي ابريشمين است[34] است؛

سوره 55: الرحمن

مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾

اين در حالي است كه آنها بر فرشهائي تكيه كرده‏ اند كه آستر آنها از پارچه‏ هاي ابريشمين است و ميوه‏ هاي رسيده آن دو باغ بهشتي در دسترس است.

حالا ظَهائر او چيست خدا مي‌داند؛ الآن مستحضريد مهم‌ترين و گران‌ترين فرش روي كُره زمين فرش‌هايي است كه يكدست ابريشم باشد، ديگر از فرش ابريشمي گران‌تر نيست؛ فرشي كه زير پاي بهشتيان است، آستر آن ابريشم است و اَبره‌اش چيست خدا مي‌داند. ديگر چيزهايي است كه به فكر بشر نمي‌رسد، زيرا اصلاً نوع آن در دنيا نيست؛ لذا فرمود: ﴿مُتَّكِئينَ عَلي‌ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ﴾ ـ «بطائن» جمع «بطانه» ـ است «الظِّهارَة ابْرَه‌دان و البِطانَة آستَر» كه در نِصابُ‌الصِّبْیانْ (مجموعه‌ای برای آموزش کودکان) خوانديد.

«بِطانه» يعني آستر, آستر فرش كه روي خاك است اين حرير خالص است، حالا اَبره آن چيست خدا مي‌داند، چون فرمود… رزقي است كه نزد ما معلوم است، نزد ديگران معلوم نيست و مانند آن.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D8%B5%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86