(40) وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلاَئِكَةِ أَهؤُلاَءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ

(۴۰) به خاطر بياور روزي را كه خداوند همه آنها را محشور ميكند، سپس به فرشتگان مي‏گويد: آيا اينها شما را پرستش مي‏كردند؟!

و از آنجا كه اين گروه از ثروتمندان ظالم و طاغى در زمره مشركان بودند و ادعا ميكردند كه ما فرشتگان را ميپرستيم و آنها شفيعان ما در قيامت هستند، قرآن به پاسخ اين ادعاى بى اساس نيز پرداخته چنين مى گويد: به خاطر بياور روزى را كه خداوند همه آنها - چه عبادت كنندگان و چه عبادت شوندگان را محشور ميكند، سپس فرشتگان را مخاطب ساخته مى گويد: آيا اينها شما را عبادت ميكردند؟! (وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلاَئِكَةِ أَهؤُلاَءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ).

بديهى است اين سوال سوالى نيست كه مجهولى را براى ذات پاك خداوند كشف كند چرا كه او به همه چيز عالم است ، هدف اين است از بيان فرشتگان حقايق گفته شود، تا اين گروه عبادت كننده سرافكنده و شرمنده شوند، و بدانند آنها از عمل اينها كاملا بيزارند، و براى هميشه مايوس شوند.

ذكر (ملائكه ) از ميان تمام معبودهائى كه مشركان داشتند، يا به خاطر آن است كه فرشتگان شريفترين مخلوقى بودند كه آنها پرستش ميكردند، جائى كه از آنها در قيامت شفاعتى حاصل نشود از يك مشت سنگ و چوب يا جن و شياطين چه ميتواند حاصل شود؟!

يا از اين نظر است كه بت پرستان سنگ و چوبها را مظهر و سمبل موجودات علوى (فرشتگان و ارواح انبياء) ميدانستند، و به اين عنوان آنها را پرستش مى كردند، چنانكه در تاريخچه بت پرستى در ميان قوم عرب آمده است كه عمرو بن لحى در سفرى كه به شام رفته بود جمعى را در حال بت پرستى ديد از آنها در اين باره سوال كرد. گفتند اينها خدايانى هستند كه به شكل موجودات علوى ساخته ايم ، از آنها يارى ميجوئيم ، و به وسيله آنها تقاضاى باران ميكنيم ! عمرو بن لحى اين عمل را پسنديد و از آنها پيروى كرد، و بتى همراه خود براى حجاز به سوغات آورد، و از آن زمان بت پرستى آغاز شد، و گسترش يافت تا اينكه اسلام آمد و آن را ريشه كن ساخت .

اينها كه مشرك بودند بعضي‌ها فرشته را مي‌پرستيدند, بعضي‌ها قدّيسين بشر را, بعضي‌ها جن را, بعضي‌ها هم ستاره و امثال ستاره را و براي آنها تماثيلي درست مي‌كردند كه به عنوان اوثان و صنم بود. در صحنه قيامت از محترم‌ترين معبود اينها كه فرشته و قدّيسين بشر است سؤال مي‌كنند هم از فرشته‌ها سؤال مي‌كنند هم از افرادي نظير مسيح(سلام الله عليه) كه آيا آنها شما را عبادت مي‌كردند يا نه, خب يقيناً آنها فرشته‌ها را عبادت مي‌كردند و بزرگان از بشر مثل مسيح(سلام الله عليه) را عبادت مي‌كردند.

اين سؤال كه خداي سبحان از ملائكه سؤال مي‌كند كه آيا آنها شما را عبادت مي‌كردند اين يعني چه؟ يقيناً عبادت مي‌كردند. سؤال استفهامي معنا ندارد سؤال استعطايي هم كه معنا ندارد سؤالي كه در قيامت مطرح است سؤال توبيخي و اعتراضي است.

﴿فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ بطور قطع از كساني كه پيامبران را به سوي آنها فرستاديم سؤ ال خواهيم كرد و از پيامبران (نيز) سؤ ال مي‏كنيم [3] همين است, ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ آنها را متوقف سازيد كه بايد بازپرسي شوند [4] همين است.سؤالي كه خدا در قيامت از افراد مي‌كند از سنخ ﴿فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (یعنی علما و دانشمندان هر امت) سؤال کنید [5] نيست, از سنخ ﴿وَسْأَلُوا اللّهَ مِن فَضْلِهِ [هر چه خواهيد] از فضل الهى بخواهيد [6] نيست از سنخ ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾ يعني سؤال اعتراض‌آميز است, مي‌گويند فلان شخص زير سؤال رفت يعني سؤال توبيخي, پس سؤال هست و سؤال توبيخي هم است.

اين سؤال بايد از سنخ «ايّاك أعني و اسمعي يا جاره» ( در زبان فارسی: به در می‌گویم تا دیوار بشنود) باشد [7] آيا اينها شما را عبادت مي‌كردند؟ خب بله يقيناً عبادت مي‌كردند. بنابراين اين سؤال اعتراض است در حقيقت به عابد نه معبود.

مشابه همان مطلبي است كه در سوره مباركه «مائده» گذشت. در سوره مباركه «مائده» فرمود:

سوره ۵: المائدة

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ….. ﴿۱۱۶﴾

به يادآور زماني را كه خداوند به عيسي بن مريم مي‏گويد: آيا تو به مردم گفتي كه من و مادرم را دو معبود، غير از خدا، انتخاب كنيد؟ …. (۱۱۶)

خب يقيناً عيساي مسيح چنين حرفي نزد لكن عده‌اي كه عيساي مسيح(سلام الله عليه) را عبادت كردند مبتلا به تثليث شدند.