(25) إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
(25) إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
(۲۵) (به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم، به سخنان من گوش فرا دهيد.
اين مؤ من تلاشگر و مبارز پس از اين استدلالات و تبليغات موثر و گيرا با صداى رسا در حضور جمع اعلام كرد: (همه بدانيد من به پروردگار شما ايمان آورده ام، و دعوت اين رسولان را پذيرا شده ام) (انى آمنت بربكم).
(بنابراين سخنان مرا بشنويد) و بدانيد من به دعوت اين رسولان مؤمنم و گفتار مرا به كار بنديد كه به سود شماست (فاسمعون ).
در اينكه مخاطب در اين جمله، و همچنين جمله (انى آمنت بربكم) كيست؟
ظاهر آيات قبل نشان ميدهد كه همان گروه مشركان و بت پرستانى هستند كه در آن ديار بودند، تعبير به ربكم (پروردگار شما) نيز منافاتى با اين معنى ندارد، چرا كه اين تعبير در آيات زيادى از قرآن مجيد در برابر كفار و به هنگام بيان استدلالات توحيدى آمده است .
و نيز جمله (فاسمعون) (به سخنان من گوش فرا دهيد) مخالفتى با آنچه گفته شد ندارد چرا كه اين جمله را براى دعوت آنها به پيروى از گفتار خويش ذكر كرده ، همانگونه كه در داستان مؤ من آل فرعون آمده (آنجا كه خطاب به فرعونيان مى گويد: يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشَادِ: اى قوم من از من پيروى كنيد تا شما را به راه راست هدايت كنم (غافر - 38).
و از اينجا روشن مى شود اينكه بعضى از مفسران گفته اند مخاطب در اين جمله همان رسولانى هستند كه از سوى خدا براى دعوت اين قوم آمده بودند و تعبير به ربكم و جمله (فاسمعون ) را قرينه بر آن گرفته اند هيچگونه دليلى براى آن در دست نيست .
در این سوره شعرا ساحران میگویند که ما به پروردگار موسی و هارون ایمان آورده ایم.
سوره ۲۶: الشعراء
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾
ساحران همگي فورا به سجده افتادند. (۴۶)
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾
گفتند ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم. (۴۷)
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾
پروردگار موسي و هارون. (۴۸)
اين جمله … از كلمات آن مرد است كه به رسولان خطاب كرده، و اينكه گفته: (فاسمعون پس بشنويد) كنايه از تحمل شهادت است، يعنى پس شاهد باشيد. و جمله (انى آمنت بربكم...) تجديد شهادت به حق، و تأكيد ايمان است، چون از ظاهر سياق بر مى آيد كه جمله (انى آمنت بربكم ) را بعد از آن محاجه گفته، و در آن محاجه اعتراف به ايمان كرده و شهادت به حق داده بود. و منظورش از اين تكرار اين بوده كه با ايمان خود در حضور مردم قريه, رسولان را تأييد كرده باشد.
بعضى از مفسرين گفته اند: خطاب در اين جمله (فاسمعون پس بشنويد) به مردم قريه است، تا رسولان را تأييد كرده باشد، و معنايش اين است كه: (من به خدا ايمان آوردم، پس اى اهل قريه اين معنا را از من بشنويد، (و هر كارى مى خواهيد بكنيد)، كه من هيچ باكى از شما ندارم. و يا معنايش اين است كه: اى اهل قريه، من به خدا ايمان آوردم ، پس از من بشنويد و شما هم ايمان بياوريد، و يا خواسته مردم را عليه خود عصبانى كند تا به او بپردازند، و آسيبى به رسولان خدا نرسانند، چون ديده مردم تصميم گرفته اند آنان را به قتل برسانند) ...
و ليكن اشكالى كه در همه اين احتمالات هست اين است كه: با تعبير از خدا به (ربكم پروردگارتان) سازگار نيست، چون مردم خدا را پروردگار خود نمى شناختند، و اربابى غير از خداى سبحان به ربوبيت مى شناختند و عبادت مى كردند.
بعضى خواسته اند از اين اشكال پاسخ دهند به اينكه: (منظور پروردگارى است كه برهان مزبور را بر وجودش ا قامه كردم، و مسلم شد كه او پروردگار شما است ) ليكن اين پاسخ هيچ دليلى ندارد...
حبيب نجّار …به اين مرسلين فرمود: ﴿إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ﴾ شما گوش بدهيد و شاهد هم باشيد.