(57) لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ
(57) لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ
(۵۷) براي آنها در بهشت ميوه بسيار لذت بخشي است و هر چه بخواهند در اختيار آنها خواهد بود.
از آيات ديگر قرآن به خوبى استفاده ميشود كه غذاى بهشتيان تنها ميوه نيست...
(يدعون) از ماده (دعايه) به معنى طلب است، يعنى هر چه طلب كنند و تمنا نمايند براى آنها حاصل است، و آرزوئى در دل ندارند كه انجام نشدنى باشد.
… و به اين ترتيب آنچه امروز در فكر انسان بگنجد و آنچه از فكر او خطور نكند از انواع مواهب و نعمتها در آنجا آماده و مهياست، و پذيرائى خداوند از ميهمانان خود در بالاترين سطح ممكن انجام ميشود.
…هر چه بخواهند براي آنها حاصل است و فوق خواستههاي آنها هم هست…فرمود: ﴿لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ هر چه بخواهند در آنجا براي آنها هست و نزد ما نعمتهاي اضافي ديگري است). c﴾،[53]
سوره ۵۰: ق
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ ﴿۳۳﴾
آنكس كه از خداوند رحمان در نهان بترسد، و با قلبي پرانابه در محضر او حاضر شود (۳۳)
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿۳۴﴾
(به آنها ميگويند) به سلامت وارد بهشت شويد، امروز روز جاوداني است. (۳۴)
لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿۳۵﴾
هر چه بخواهند در آنجا براي آنها هست و نزد ما نعمتهاي اضافي ديگري است (كه به فكر هيچكس نميرسد). (۳۵)
اين ﴿لَدَيْنا مَزيدٌ﴾ در بحثهاي قبل بود كه بعضي از نعمتها در بهشت است كه انسانهاي عادي آرزوي آنها را ندارند، چون حوزه آرزو به حوزه معرفت وابسته است، آدم وقتي چيزي را درك نميكند آرزو هم ندارد. اين مثال قبلاً هم ذكر شد شما ميبينيد يك كشاورز يا پيشهور يا دامدار در تمام مدت عمر هرگز آرزو نميكند كه اي كاش من نسخه خطّي تهذيب شيخ طوسي را ميداشتم، اين اصلاً نامي از تهذيب شيخ طوسي نشنيده تا آرزو كند كه من نسخه خطّي آن را داشته باشم. حوزه آرزوي هر كسي به مقدار معرفت اوست، اگر كسي چيزي را نداند آرزو هم نميكند; لذا در آن بخش از قرآن فرمود: ﴿مِمَّا يَشْتَهُونَ) هر چه بخواهند هست, يك; ﴿وَ لَدَيْنا مَزيدٌ﴾[55] يك سلسله نعمتهايي هم هست كه فوق آرزوي آنهاست، آنها نميدانند آنجا چه خبر است كه آرزو كنند; … يعني برخي از نعمتها و عنايتهاي الهي است كه آنها از آن خبر ندارند تا از ما بخواهند و شايد اين ﴿سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ﴾ هم جزء همانها باشد.
﴿لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ﴾ نفرمود اينها هميشه مشغول به خوردن هستند همان آيهاي كه دارد ﴿أُكُلُها دائِمٌ﴾،[9] «اُكُل»؛ يعني خوراكي نه خوردن، «أكل» دائم نيست، اما «اُكُل»؛ يعني ميوه و «ما يؤكل» اين دائمي است. اين﴿لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ﴾ كه به صورت جمله اسميه آمده؛ يعني ميوه اينها هميشه نزد اينها حاضر است. پس از نظر ميوه و ساير لذايذي كه مورد نياز است هميشه در دسترس اينهاست و از نظر گفتمان و حضور و امثال ذلك هم ﴿في شُغُلٍ فاكِهُونَ﴾ هستند هيچ كمبودي هم ندارند، فضاي بهشت هم كه فضاي مطبوع است.؛ هر چه هم به آرزوي اينها و به ذهن اينها بيايد و بخواهند حاصل است.
﴿وَ لَدَيْنا مَزيدٌ﴾؛[11] يعني بيش از آرزوهاي اينها و بيش از اُمنيّه اينها يك سلسله نعمتهايي است كه ما آنجا به اينها عطا ميكنيم و از اين شفافتر و روشنتر همان آيهاي است كه فرمود: ﴿فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ﴾ كه اين نكره در سياق نفي است، هيچكس نميداند که در آنجا چه لذّتي هست ﴿فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ﴾[12] ذيل اين آيه ملاحظه فرموديد رواياتي كه از اهل بيت(عليهم السلام) رسيده است گفتند مربوط به نماز شب خوانهاست،[13] فرمود:
سوره ۳۲: السجدة
تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۱۶﴾
پهلوهايشان از بسترها در دل شب دور ميشود (بپا ميخيزند و رو به درگاه خدا مي آورند) پروردگار خود را با بيم و اميد ميخوانند، و از آنچه به آنها روزي داده ايم انفاق ميكنند. (۱۶)
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۷﴾
هيچكس نميداند چه پاداشهاي مهمي كه مايه روشني چشمها ميگردد براي آنها نهفته شده، اين جزاي اعمالي است كه انجام ميدادند. (۱۷)