هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (63)
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (63)
اين همان دوزخي است كه به شما وعده داده ميشد. (۶۳)
كلمه (كنتم) استمرار را مى رساند و مى فهماند تهديدتان به جهنم يك بار و دو بار نبود، بلكه به زبان انبيا و رسولان (عليهم السلام) دائما تهديد مى شديد، و اولين بارى كه تهديد شديد، همان روزى بود كه (خدا) به ابليس فرمود:
سوره ۱۵: الحجر
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۴۲﴾
كه بر بندگانم تسلط نخواهي يافت مگر گمراهاني كه از تو پيروي ميكنند. (۴۲)
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۳﴾
و جهنم ميعادگاه همه آنها است. (۴۳)
… در این آیات دو استمرار ذكر ميكند: يكي اينكه ما مرتباً انبيا فرستاديم ﴿هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾ و دیگر اینکه شما مرتباً تكذيب كرديد(اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ امروز وارد آن شويد و به آتش آن بسوزيد به خاطر كفري كه داشتيد!) ما پشت سر هم وعده داديم كه بهشتي هست و جهنمي هست که هم وعيد (وعده شرّ - وعده عذاب) بود و هم وعده (کلمه "وعد" بدون همراهي با کلمه وعيد هم معناي وعده خير مي دهد و هم به معناي وعده شر. ولي اگر هر دو با هم در کلامي بيايند، وعد به معناي وعده خير، و وعيد به معناي وعده شر خواهد بود). اين ﴿كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾ غير از «توعدون» است اين «كان» مفيد استمرار؛ يعني رهبران ما پشت سر هم گفتند. هم, گفتيم ﴿ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا﴾,[38] «تَترا» يعني متواتر
سوره ۲۳: المؤمنون
ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۴۴﴾
سپس رسولان خود را يكي بعد از ديگري فرستاديم، هر زمان رسولي براي (هدايت) قومي مي آمد او را تكذيب ميكردند ولي ما اين امتهاي سركش را يكي پس از ديگري هلاك نموديم و آنها را احاديثي قرار داديم (چنان محو شدند كه تنها نام و گفتگوئي از آنها باقي ماند) دور باد از رحمت خدا قومي كه ايمان نمي آورند! (۴۴)
و هم گفتيم ﴿لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ﴾[39] حرفهاي فرشتهها قطع نشد, كتابهاي انبيا قطع نشد, سخنان رهبران الهي قطع نشد,
سوره 28: القصص
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾
و براى آنان سخن در سخن پيوستيم باشد كه پندگيرند
هم آنها «تَترا» هستند, متواتر هستند, پشت سر هم هستند که قطع نشد، هم قول ما به وسيله انبيا و فرشتهها متّصل بود قطع نشد، هم ﴿ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا﴾, هم ﴿لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ﴾.
پس ﴿كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾ و شما هم ﴿كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾ هر چه ما گفتيم شما در همان زمان هم كفر ورزيديد؛ لذا فرمود: ﴿اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ امروز به کیفر کفری که می ورزیدید، در آن درآیید.﴾ نه «بما كفرتم», ﴿كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾؛ يعني مرتباً و مستمرّاً هر وقت انبياي ما ميآمد شما كفر ميورزيديد، پس از اين طرف دائماً عنايت الهي و تبليغات الهي بود از طرف شما هم دائماً كفر ورزي و تكفير بود.
… حالا اينها را وارد جهنم ميخواهند كنند. در بحثهاي جهنم اشاره شد كه موادّ جهنم كه سه چيز است اين را قرآن كريم[20] ترسيم كرده.... وقتي كورهاي دارند، موادّ اوليه سوخت و سوز را فراهم ميكنند، بعد آن ماده آتشزنه را فراهم ميكنند، بعد اشيا را در آنجا گداخته ميكنند، سه كار است كه در كورهها انجام ميدهند: اول حالا يا هيزم است يا زغال سنگ است يا نفت و بنزين و گازوئيل هر چه است اول اين را ميريزند که اين موادّ اوّلي براي سوخت و سوز است، بعد آن ماده انفجاري ديگر كه آتشزنه, آتشگيره, ﴿وَقُودُ النَّارِ﴾ است آن را ميزنند و اين را ميگيرانند تا اين كوره مشتعل شود، بعد حالا آن موادّي كه ميخواهند … ذوب كنند، مثل فولاد يا آهن يا مس يا هر چه هست را میريزند تا كوره كار خودش را انجام دهد، اين سه كار است. در قرآن دارد كه هيزم جهنم همين ظالمان هستند ﴿وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً و اما ظالمان هيزم جهنم خواهند بود﴾[21] اين هيزمها را كه انداختند درون جهنم، آنچه باعث اشتعال اينهاست كه اينها را بگيراند و آتشزنه باشد يا آتشگيره باشد كه از آن به عنوان ﴿وَقُودُ النَّارِ﴾ ياد ميكنند كه «توقد به النار» آنها را ميآورند که آنها هم سران كفرند كه فرمود: ﴿وَقُودُ النَّارِ ٭ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ﴾،[22] اينكه فرمود: ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾[23] اين ائمه كفر خودشان مثل تيانتي هستند و مشتعل میباشند ديگران را هم آتش ميزنند؛ اينها را وقتی ميآورند جهنم گُر ميگيرد، بعد افراد تبهكار ديگري كه به وسيله ظلم اينها يا تابع اينها بودند، اينها را در آنجا میگذارند که وضع جهنم چنين ميشود… اين عناصر سهگانهاي كه ياد شده اينها موادّي است كه ميريزند در كوره، ما كورهاي لازم داريم كه اينها را بريزند داخل آن تا همه با هم ملاقات كنند كه ﴿كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها هر زمان گروهي وارد ميشوند گروه ديگر را لعن ميكنند ﴾[26] شود و آن محاجّه اسفباري كه بين مستكبر و مستضعف است، آنجا برقرار شود که جاي ثابتي ميخواهد; لذا آنجا جهنم و غير منقول است؛ يعني گودال است يا «وِيل»[27] است.. و آنجاست كه … اين ميگويد تو باعث شدي، او ميگويد تو باعث شدي, مستضعف ميگويد مستكبران ما را به بند كشيدند, مستكبران ميگويند ما گفتيم شما ميخواستيد نياييد، در آنجا رهبران الهي هم بودند؛ خدا در آنجا ميفرمايد: ﴿لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ﴾؛[29]
سوره ۷: الأعراف
قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾
(خداوند به آنها) ميگويد: داخل شويد در صف گروه هاي مشابه خود از جن و انس در آتش، هر زمان گروهي وارد ميشوند گروه ديگر را لعن ميكنند تا همگي با ذلت در آن قرار گيرند (در اين هنگام) گروه پيروان درباره پيشوايان خود ميگويند: خداوندا! اينها بودند كه ما را گمراه ساختند پس كيفر آنها را از آتش دو برابر كن (كيفري براي گمراهي شان و كيفري به خاطر گمراه ساختن ما) ميگويد براي هر كدام (از شما) عذاب مضاعف است ولي نميدانيد (زيرا پيروان نيز اگر گرد پيشوايان ستمگر و گمراه را نگرفته بودند آنها قدرتي بر اغواي دگران نميداشتند). (۳۸)
مستكبران دو گناه كردند شما هم دو گناه كرديد، آنها دو گناه كردند، براي اينكه گمراه شدند و عدهاي را هم گمراه كردند. شما دو گناه كرديد، براي اينكه اصلِ عمل بد را مرتكب شديد, يك; رهبران الهي را ترك كرديد و به دنبال رهبران كفر و الحاد رفتيد, دو; … ﴿لِكُلٍّ ضِعْفٌ﴾ و لكن حساب نكرديد. براساس اين جهت كه همه بايد يكجا جمع شوند … آنجا ميشود جهنم غير منقول, اينها ميشود جهنم منقول كه در آن جهنم غير منقول مستقرّ هستند.