﴿۲۰۳﴾ فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ
و در اين هنگام ميگويند: آيا به ما مهلتي داده خواهد شد؟
مطلب بعدي درباره ايمان است مادامي كه انسان در دنياست و خطري او را تهديد نكرده مختار است بين ايمان و كفر هر كدام را بپذيرد بالاختيار است هم ايمان او قبول است و هم كفر او عليه او نوشته ميشود ولي اگر خطر را ديد اضطراب را ديد غرق را ديد نظير جريان فرعون، اين ايمانِ اضطراري است. اگر يك فرد عادي بود در اثر گناه و امثال ذلك تا حال ايمان نياورد الآن كه خطر را ديد ايمان آورد اين ايمان در حال اضطرار را خدا قول نداد كه قبول كند لكن اگر عنايت الهي شامل حال بشود نظير قوم يونس بله ممكن است خدا قبول كند اما اگر كسي ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِي الْأَرْضِ﴾[23], ﴿فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ﴾[24], ﴿طغَوْا فِي الْبِلاَدِ﴾[25] اين تا توانست آدم كُشت شد الآن كه خطر را احساس كرد گفت: ﴿آمَنْتُ﴾[26] به او گفته ميشود ﴿آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾[27].
اما قسم سوم ايمان در صحنه قيامت است ايمان در صحنه قيامت مُمتنِع ـ ممتنع يعني ممتنع ـ است براي اينكه دار قيامت دار عمل نيست
اينها ﴿لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ﴾ اين حالت اوّلشان ﴿حَتَّي يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ﴾ اين حالت دومشان در حالت اضطرار, اينها در حال اختيار ايمان نميآورند تا عذاب اليم را ببينند كه در آنجا ايمان اضطراري است آن وقتي كه ايمان هم ممكن است و هم نافع، اينها ايمان نميآورند در حال عذاب اليم كه ايمان ممكن است ولي نافع نيست حاضرند ايمان بياورند در جريان مرگ و بعد ديگر اصلاً ايمان ممكن نيست. اين عذاب اليم اگر منظور عذاب قيامت صغرا يا كبرا باشد در آنجا هم ايمان ممكن نيست.
---------------------
ایمان فرعون - بررسی سخنرانی دکتر سکالشفر
Gamut of Remorse and Repentance
Sheikh Farrokh Sekaleshfar
https://www.youtube.com/watch?v=lqRw6616a4Y&list=FLzPpnq4D_r9wxzYFmeML3NA&index=7&t=0s&app=desktop
Time:12’:30”
Sekaleshfar: Ayatollah Hasanzaded Amoli also has spoken about it (story of Pharaoh) and approved of it. It’s his opinion too. (Wrong)
آقای حسن زاده آملی در کتاب الأوبة إلی التوبة من الحوبة که به زبان عربی نوشته اند و به فارسی توسط آقای ابراهیم احمدیان ترجمه شده است مطلب زیر را دارند
فصل هشتم : عزم بر بازنگشتن
حـدیـثى است از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که مى فرماید: خداوند توبه بنده را مادام که غرغره نکرده است مى پذیرد(۵۶) در این جا مراد از غرغره ، هنگامى است که مرگ فرا رسیده و روح در حال قبض است .
عـلاوه بـر ایـن ، راویـان امـامـیـه ، احـادیـث بـسـیـارى از ائمـه اهـل بیت علیه السلام نقل کرده اند که بر اساس آنها، توبه در هنگام مرگ و ظهور نشانه ها و مشاهده اهوال آن پذیرفته نیست .
هـمـچـنـیـن کـلام مـبارک خداى تعالى در قرآن کریم نیز ناظر بر همین معناست ، در آن جا که فرموده است :
و مـا بـنـى اسرائیل را از دریا گذرانیدیم . پس آن گاه فرعون و سپاهش به ظلم و تعدى آنـهـا را تـعـقـیـب کـردنـد تـا چون هنگام غرق او فرا رسید، گفت : اینک ایمان بیاوردم و شـهـادت مـى دهـم کـه حقا جز آن کسى که بنى اسرائیل بدو ایمان دارد خدایى نیست و من هم تسلیم فرمان اویم . (و با او در آن حال خطاب شد:) اکنون باید ایمان بیاورى در صـورتـى کـه پـیـش از ایـن عـمـرى بـه کـفـر و نـافرمانى زیستى و از بدکاران بودى ؟!(۵۷)
در این آیات خداوند متعال به صراحت بیان مى فرماید که به هنگام یقین بر مرگ و هلاکت و یـاس از زنـدگـانـى ، تـوبـه مـقـبـول نـیـسـت . در ایـن هـنـگـام چـاره اى جـز انـجـام اعـمـال نـیـک و تـرک گـنـاهـان و زشـتـیـهـا نـیـسـت . بـنـابـرایـن ، در وقـت مـرگ ، اعمال شخص از حد تکلیف خارج است ؛ زیرا فعل او را استحقاق مدح و ذم نیست ؛ و به واقع تکلیف از او ساقط است ؛ و در نتیجه توبه اش نیز صحیح نخواهد بود.
در کتاب من لایحضره الفقیه آمده است :
از امـام صـادق عـلیـه السـلام از ایـن کـلام خـداى تـعالى پرسش شد که : کسى که با اعـمـال زشـت ، تـمـام عـمر اشتغال ورزد تا آن گاه که مشاهده مرگ کند، در آن هنگام پشیمان شـود و گـویـد: اکـنـون تـوبـه کـردم ، تـوبـه اش پـذیرفته نیست امام در پاسخ فرمود: (یعنى :) هنگامى که امر آخرت را به چشم بیند.(۵۸)
دقیقه 22 تا 35
ممد الهمم در شرح فصوص الحكم
http://www.shiadars.ir/fa/node/48283 584
اينك شيخ در ايمان فرعون كه سرانجام گفت : * ( آمَنْتُ أَنَّه لا إِله إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ به بَنُوا إِسْرائِيلَ وَأَنَا من الْمُسْلِمِينَ ) * ( يونس : 90 ) مىگويد كه فرعون ، مؤمنا و مسلما هلاك شد و خداوند ايمان او را تصديق كرده است . در توحيد دوازدهم از فصل نهم از باب 198 فتوحات مكيه نيز گويد : خداوند ايمان آوردن فرعون را تصديق كرده است . زيرا در جواب * ( آمَنْتُ أَنَّه لا إِله إِلَّا الَّذِي ، ) * الآية ، فرمود : * ( آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ من الْمُفْسِدِينَ ) * . ( يونس : 91 ) پس قول خداوند دلالت بر إخلاص فرعون در ايمانش دارد و اگر در ايمانش مخلص نمىبود ، دربارهء او چنان مىفرمود كه دربارهء اعراب فرمود :
* ( قالَتِ الأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمانُ في قُلُوبِكُمْ ) * ( حجرات : 14 ) . پس خداوند به ايمان فرعون شهادت داد و خداوند براى كسى به صدق در توحيدش شهادت نمىدهد مگر اينكه او را بدان ايمان و توحيدش پاداش مىبخشد و نيز در توحيد چهاردهم از فصل و باب ياد شدهء فتوحات فرمود : خداوند به موسى فرمود : تو و برادرت * ( اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّه طَغى فَقُولا لَه قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّه يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى ) * ( طه : 44 ) و لعل براى ترجى است ، مانند عسى كه اين هر دو كلمه براى ترجى مىباشند و هر يك كلمهء ترجىاند و ترجى الهى وقوع مىيابد بلكه واقع است و سرانجام فرعون به ايمان و خشيت همان طور كه خداوند اخبار به ترجى فرمود هلاك شد و * ( أَدْرَكَه الْغَرَقُ ) * . اين چند جمله سخن خيلى به اختصار شيخ در باب مذكور فتوحات است . حال در اين كتاب يعنى فصوص الحكم مىفرمايد : و أما قوله * ( فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ الله الَّتِي قَدْ خَلَتْ في عِبادِه ) * إلَّا قوم يونس [1] ، فلم يدل ذلك على أنّه لا ينفعهم في الآخرة بقوله في الاستثناء * ( إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ ) * فأراد أنّ ذلك لا يدفع عنهم الأخذ في الدنيا ، فلذلك أخذ فرعون مع وجود الايمان منه .
شيخ گويد : مفاد قول خداوند اين است كه عذاب دنيا از آنان به حكم سنت الهى در دنيا رفع نشد . اين دليل نيست كه ايمان ايشان در آخرت هم به حال آنان نافع نيست .
پس خداوند سبحان مىفرمايد ايمان فرعون در زمان رؤيت بأس ، عذاب را در دنيا از او دفع نمىكند لذا فرعون را أخذ كرد با وجود ايمان او و خداوند فرمود : * ( فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ ( آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها ) * يعنى « آمنت عند رؤية العذاب » .
هذا إن كان أمره أمر من تيقّن بالانتقال في تلك الساعة ، و قرينة الحال تعطي أنّه ما كان على تيقّن من الانتقال ، لأنّه عاين المؤمنين يمشون في الطريق اليبس الذي ظهر بضرب موسى بعصاه البحر ، فلم يتيقّن فرعون بالهلاك إذ آمن ، بخلاف المحتضر حتّى لا يلحق به .
شيخ مىفرمايد : اينكه دربارهء ايمان فرعون گفتيم تازه در صورتى است كه امر او به تيقن به انتقال از دنيا در آن ساعت بوده باشد ( و اما بر تقدير عدم تيقن او به انتقال در آن ساعت ، به طريق اولى ايمان او نافع به حال او مىباشد ) . و قرينهء حال هم عطا مىكند و مىرساند كه او بر تيقن از انتقال نبوده است زيرا او به عيان مؤمنان را ديد كه در راه خشكى كه از زدن موساى كليم عصا را در دريا پديد آمد راه مىروند ، پس فرعون هنگامى كه ايمان آورد يقين به هلاكت نداشت .
فآمن بالذي آمنت به بنو إسرائيل على التيقّن بالنجاة ، فكان كما تيقّن ، لكن على غير الصورة التي أراد ، فنجّاه الله من عذاب الآخرة في نفسه ، و نجّى بدنه كما قال تعالى * ( فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ) * ، لأنّه لو غاب بصورته ربّما قال قومه احتجب ، فظهر بالصورة المعهودة ميتا ليعلم أنّه هو ، فقد عمته النجاة حسّا و معنى .
پس ايمان آورد بدان كه بنى اسرائيل بدان ايمان آوردند بر يقين به نجات ، پس نجات براى او حاصل شد لكن بر غير صورتى كه اراده كرد ( چه او نجات در حيات دنيا را اراده كرد ) و خداوند او را از عذاب آخرت نجات داد . يعنى نفس او را ( يعنى روح او را ) از عذاب آخرت نجات داد و بدنش را هم نجات داد كه او را به ساحل انداخت چنانكه فرمود : * ( فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ) * ( يونس : 92 ) .
پس فرعون بدان اندازه كه در ايمان خود اميدوار بود پرتو « لعلّ » ى ترجى از كلام خداوند سبحان شامل نجات حيات دنيوى او هم شد كه بدنش نجات يافت و به ساحل آمد .
چه اگر صورت او يعنى بدن او از انظار غايب مىشد چه بسا قوم او مىگفتند به ظاهر از چشمها پنهان شده است . ( پس عقيدهء آنان به ربوبيتش تقويت مىشد لكن خداوند سبحان او را از دريا نجات داد تا براى امم ديگر آيت باشد و كسى دربارهء او ادعاى ربوبيت ننمايد ) . بنا بر اين به صورت معهودهء مردم بدن مردهء او ظاهر شد تا دانسته شود كه او همان فرعون است . پس نجات به طور عموم او را فرا گرفت . هم حسا كه بدنش را خداوند از دريا نجات داد كه فرمود : * ( فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ ) * و هم از حيث روح نجات ، شامل او شد .
و من حقّت عليه كلمة العذاب الأخراوى لا يؤمن و لو جاءته كلّ آية حتّى يروا العذاب الأليم .
و آن كسى كه كلمهء عذاب اخروى براى او محقق شده و ثابت گرديده است هر آيتى او را بيايد ايمان نمىآورد ( مانند ابى جهل كه به قاتل خود گفت به صاحب خود يعنى محمد ( ص ) بگو كه من حتى در اين حال هم از مخالفت با تو نادم نيستم .
خداوند در سورهء يونس فرمود : * ( إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ وَلَوْ جاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الأَلِيمَ ) * ( يونس : 96 ) .
أي يذوقوا العذاب الأخروي . فخرج فرعون من هذا الصنف . هذا هو الظاهر الذي ورد به القرآن .
يعنى تا بچشند عذاب اخروى را ( در نزد موت طبيعى ) . پس فرعون از اين صنف خارج است . اين سخن ظاهرى است كه قرآن بدان وارد شده است ( رواياتي كه از فريقين در باب قبول توبه آمده است سند محكم رأى شيخ است و مىدانيم كه روايات مرتبهء نازلهء آيات قرآنىاند و بمثل نسبت قرآن با جوامع روايى نسبت نفس ناطقهء انسانى با بدن است و روايات در توسعهء زمان قبول توبه كه تا آخرين دقايق خروج روح توبه مقبول است صريحند . تفصيل آن را در موارد تحقيق آن چون احياى غزالى و احياى احياى فيض و جامع السعادات نراقى و امثال اينها طلب بايد كرد . خلاصه نظر شيخ به تعبير قيصرى اينكه : حكم فرعون حكم مؤمنان طاهر و مطهر است زيرا بعد از ايمانش از او عصيانى واقع نشد و « الإسلام يجب ما قبله » .
-------------------------------------
در آیات قرآن بیان میکند که توبه از شخصی قبول است که گناه را از روی جهالت انجام دهد (سوره نساء آیه ۱۷ و سوره انعام آیه ۵۴) نه مانند فرعون که عالما عامدا ظلم و سرکشی میکرد (سوره اسرا آیه ۱۰۲ و سوره نمل آیه ۱۴) و سپس آن شخص در یک فاصله کمی توبه نماید نه آن که در هنگام مرگ توبه کند (سوره نساء آیه ۱۷ و ۱۸). و همچنین اصلاح نماید ( سوره انعام آیه ۵۴) نه اینکه آن قدر تاخیر بیاندازد که فرصت اصلاح نداشته باشد.
اولاً در آيه قبل، كلمهٴ سوء را مفرد ذكر فرمود، معلوم ميشود اين شخص گناه براي او مَلكه نشد. معصيت ميكند ؛ اما در آيه دوم با جمع محلّي به «الف» و «لام» ذكر كرد يعني كسي كه هر چه از دستش برآمد كرد، آن هم كلمهٴ «جهالت» ندارد ﴿يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ﴾ هر چه برآمد، اين كسي كه ميگويد من هر چه دلم خواست ميكنم، كسي كه ميگويد من هر چه دلم خواست ميكنم، ميگويند رهاست ديگر از بندگي حق، ديگر ﴿يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ﴾ شد، نه ﴿يعملون السُّوءَ﴾ و اگر اول بر اساس جهالت و سفاهت بود، بعد در اثر تجرّي متراكم به عناد كشيد ﴿يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ﴾ خدا براي اينها توبه قرار نداد ﴿حَتَّي إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ﴾ تا اينكه به لبهٴ مرگ رسيد، حالا دارد به سبب ترس توبه ميكند.
براي بعضيها كه به اين حدّ رسيدهاند و ميخواهند توبه كنند، اينجا قرآن ميفرمايد اينها حقّ توبه ندارند: ﴿وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ﴾ هم «سوء» كه مفرد بود شده «سيّئات»، هم كلمهٴ «جهالت» هم حذف شد. يعني يا اول، بر اساس عناد بود و اين عنادها متراكم شد يا اگر اول بر اساس جهالت بود، در اثر تراكم گناهها به عناد درآمد ﴿ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءي أَن كَذَّبُوا﴾[7] نظير آن كه به گناهان كبيره و بزرگتري مبتلا ميشوند ولي هنوز اين شخص مسلمان است يعني معتقد است به خدا و قيامت، چون اگر نباشد جا براي توبه نيست.
سوره ۴: النساء
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۷﴾
توبه نزد خداوند تنها براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب گناه مى شوند سپس به زودى توبه مى كنند اينانند كه خدا توبه شان را مى پذيرد و خداوند داناى حكيم است (۱۷)
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۸﴾
و توبه كسانى كه گناه مى كنند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد مى گويد اكنون توبه كردم پذيرفته نيست و [نيز توبه] كسانى كه در حال كفر مى ميرند پذيرفته نخواهد بود آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كرده ايم (۱۸)
سوره ۶: الأنعام
وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۴﴾
هر گاه كساني كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند به آنها بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض كرده، هر كس از شما كار بدي از روي ناداني كند سپس توبه و اصلاح (و جبران) نمايد او آمرزنده مهربان است. (۵۴)
سوره ۶: الأنعام
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۵۸﴾
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگانِ [عذاب] به سویشان آیند، یا [قیامت] پروردگارت [که روز جلوه کامل حق و ظهور وانکشاف تام توحید است] بیاید، یا برخی از نشانه های پروردگارت [مانند مرگ و آثار پس از آن] تحقق یابد؟ روزی که برخی از نشانه های پروردگارت به ظهور آید، ایمان آوردن کسی که پیش از این ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایسته ای انجام نداده سودی نخواهد داشت. بگو: [شما با این وضع ناروایی که دارید] منتظر [عذاب] باشید. ما هم منتظریم [که عذاب خدا به شما برسد.] (۱۵۸)
سوره ۴۰: غافر
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸۲﴾
آيا در زمين نگشته اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بوده است [آنها به مراتب از حيث تعداد] بيشتر از آنان و [از حيث] نيرو و آثار در روى زمين استوارتر بودند و[لى] آنچه به دست مى آوردند به حالشان سودى نبخشيد (۸۲)
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۸۳﴾
و چون پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند به آن چيز [مختصرى] از دانش كه نزدشان بود خرسند شدند و [سرانجام] آنچه به ريشخند مى گرفتند آنان را فروگرفت (۸۳)
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ ﴿۸۴﴾
پس چون سختى [عذاب] ما را ديدند گفتند فقط به خدا ايمان آورديم و بدانچه با او شريك مى گردانيديم كافريم (۸۴)
فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ ﴿۸۵﴾
و[لى] هنگامى كه عذاب ما را مشاهده كردند ديگر ايمانشان براى آنها سودى نداد سنت خداست كه از [ديرباز] در باره بندگانش چنين جارى شده و آنجاست كه ناباوران زيان كرده اند (۸۵)
آیا فرعون جهالت داشت ؟
سوره ۱۷: الإسراء
قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا ﴿۱۰۲﴾
موسی به فرعون پاسخ داد که تو خود کاملا دانستهای که این آیات را برای هدایت و بینایی (خلق) جز خدای آسمانها و زمین نفرستاده و من ای فرعون، تو را شخصی جاهل و لایق هلاک میپندارم. (۱۰۲)
سوره ۲۷: النمل
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴﴾
و آن را از روي ظلم و سرکشي انکار کردند، در حالي که در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! (۱۴)
------------
معاني «حضرالموت» در قرآن
سوره ۵: المائدة - جزء ۷ - ترجمه فولادوند
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ ﴿۱۰۶﴾
اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه يكى از شما را [نشانه هاى] مرگ در رسيد بايد از ميان خود دو عادل را در موقع وصيت به شهادت ميان خود فرا خوانيد يا اگر در سفر بوديد و مصيبت مرگ شما را فرا رسيد [و شاهد مسلمان نبود] دو تن از غير [همكيشان] خود را [به شهادت بطلبيد] و اگر [در صداقت آنان] شك كرديد پس از نماز آن دو را نگاه مى داريد پس به خدا سوگند ياد مى كنند كه ما اين [حق] را به هيچ قيمتى نمى فروشيم هر چند [پاى] خويشاوند [در كار] باشد و شهادت الهى را كتمان نمى كنيم كه [اگر كتمان حق كنيم] در اين صورت از گناهكاران خواهيم بود (۱۰۶)
سوره ۲: البقرة - جزء ۲ - ترجمه فولادوند
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿۱۸۰﴾
بر شما مقرر شده است كه چون يكى از شما را مرگ فرا رسد اگر مالى بر جاى گذارد براى پدر و مادر و خويشاوندان [خود] به طور پسنديده وصيت كند [اين كار] حقى است بر پرهيزگاران (۱۸۰)
سوره ۲: البقرة - جزء ۱, ۲ - ترجمه فولادوند
أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۳﴾
آيا وقتى كه يعقوب را مرگ فرا رسيد حاضر بوديد هنگامى كه به پسران خود گفت پس از من چه را خواهيد پرستيد گفتند معبود تو و معبود پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق معبودى يگانه را مى پرستيم و در برابر او تسليم هستيم (۱۳۳)بررسی انتقادی روش تفسیری علامه طباطبایی
سید کمال حیدری
https://www.youtube.com/watch?v=jm1eITnUJpo
https://www.youtube.com/watch?v=qP3XcAu7kJY
-------------------------------------------------
آیات ابتدایی سوره عنکبوت (سوره عنکبوت آیات ۳-۲) به وضوح بیان می کند همین که بگویید ایمان آوردیم کفایت نمی کند بلکه ایمان شما باید در بوته آزمایش قرار بگیرد. ایمان فرعون نیز در بوته آزمایش قرار نگرفت و ایمان او همانند ایمان کسانی بود که بنا بر آیات قرآن در هنگام طوفانی شدن دریای زندگی اعلام ایمان میکنند ولی هنگامی که به ساحل نجات می رسند از ایمان خود بر می گردند و این ایمان هیچ ارزشی ندارد. کما اینکه در قرآن بیان میکند که هر گاه خداوند قوم فرعون را گرفتار بلا و مصیبتی نظیر طوفان و ملخ و آفت گياهي و قورباغه ها و خون میکرد از حضرت موسی کمک می خواستند و می گفتند اگر این بر طرف شود به تو ایمان می آوریم ولی همین که بلا و مصیبت مرتفع میشود دوباره از پیمان خود بر می گشتند. (سوره اعراف آیات ۱۳۶-۱۳۳).
سوره ۲۹: العنكبوت - جزء ۲۰
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾
آيا مردم گمان كردند به حال خود رها ميشوند و آزمايش نخواهند شد؟! (۲) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾
ما كساني را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان ميكنيم) بايد علم خدا در مورد كساني كه راست ميگويند و كساني كه دروغ ميگويند تحقق يابد. (۳)
سوره ۱۰: يونس
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۲۲﴾
او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى گرداند تا وقتى كه در كشتيها باشيد و آنها با بادى خوش آنان را ببر ند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادى سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده اند در آن حال خدا را پاكدلانه مى خوانند كه اگر ما را از اين [ورطه] بر هانى قطعا از سپاسگزاران خواهيم شد (۲۲)
سوره ۳۱: لقمان
وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ ﴿۳۲﴾
و چون موجى كوه آسا آنان را فرا گيرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند و[لى] چون نجاتشان داد و به خشكى رساند برخى از آنان ميانه رو هستند و نشانه هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انكار نمى كند (۳۲)
-------------------
سوره ۷: الأعراف - جزء ۹
فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۱۳۳﴾
سپس (بلاها را پشت سرهم بر آنها نازل كرديم) طوفان و ملخ و آفت گياهي و قورباغه ها و خون را كه نشانه هائي از هم جدا بودند بر آنها فرستاديم (ولي باز بيدار نشدند) و تكبر ورزيدند و جمعيت گنهكاري بودند. (۱۳۳)
وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۳۴﴾
هنگامي كه بلا بر آنها مسلط ميشد ميگفتند: اي موسي از خدايت براي ما بخواه به عهدي كه با تو كرده رفتار كند، اگر اين بلا را از ما مرتفع سازي قطعا به تو ايمان ميآوريم و بني اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد. (۱۳۴)
فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۱۳۵﴾
اما هنگامي كه بلا را پس از مدت معيني كه به آن ميرسيدند از آنها برمي داشتيم پيمان خويش را ميشكستند! (۱۳۵)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۳۶﴾
سرانجام ما از آنها انتقام گرفتيم و آنها را در دريا غرق كرديم زيرا آيات ما را تكذيب كردند و از آن غافل بودند. (۱۳۶)
----------------------------------------------------------
سوره ۲۸: القصص
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾
فرعون برتريجوئي در زمين كرد و اهل آنرا به گروههاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني ميكشاند، پسران آنها را سرمي بريد و زنان آنها را (براي كنيزي) زنده نگه ميداشت، او مسلما از مفسدان بود. (۴)
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾
(آري) اين سراي آخرت را تنها براي كساني قرار ميدهيم كه اراده برتريجوئي در زمين و فساد را ندارند، و عاقبت نيك براي پرهيزكاران است. (۸۳)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۳۸﴾
فرعون گفت: اي جمعيت (درباريان!) من خدائي جز خودم براي شما سراغ ندارم! (اما براي تحقيق بيشتر) اي هامان آتشي بر گل بيفروز! (و آجرهاي محكم بساز) و براي من برج بلندي ترتيب ده، تا از خداي موسي خبر گيرم هر چند من گمان ميكنم او از دروغگويان است! (۳۸)
وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾
(سرانجام) فرعون و لشكريانش به ناحق در زمين استكبار كردند، و پنداشتند به سوي ما باز نميگردند. (۳۹)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾
ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم، اكنون بنگر پايان كار ظالمان چه شد؟ (۴۰)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾
و ما آنها را پيشواياني كه دعوت به آتش (دوزخ) ميكنند قرار داديم، و روز رستاخيز ياري نخواهند شد. (۴۱)
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿۴۲﴾
در اين دنيا لعنت پشت سر لعنت نصيب آنها كرديم، و روز قيامت از زشت رويانند. (۴۲)
-----------------
در قرآن بیان میکند اگر کسی شخص مؤمنی را بکشد جزای او دوزخ است و در آن ماندگار میباشد و لعنت خدا و غضب خدا بر او هست و برای او عذابی بزرگ میباشد آیا فرعون که ساحران را پس از ایمان آوردنشان به فجیع ترین حالت کشت مصداق این آیات نیست.
سوره ۴: النساء
وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا ﴿۹۳﴾
و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مى گيرد و لعنتش مى كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است (۹۳)
اگر فرعون بعد از آن همه ظلم و تعدی مصداق این آیات نباشد. مصداق این آیات در قرآن چه کسانی هستند
وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
سوره ۲: البقرة
خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۷﴾
خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پرده اى است و آنان را عذابى دردناك است (۷)
سوره ۴۵: الجاثية
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۳﴾
پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديده اش پرده نهاده است آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت خواهد كرد آيا پند نمى گيريد (۲۳)
-------------------------------------
Time:20’:22”
The sorcerers suddenly change like Zobir and Hor
28’:50”
Using the verse of moshrekin.
شما در سخنرانیتان به زهیر، حر و ساحران اشاره کرده بودید. به نظرم میرسد در زندگی این بزرگواران با فرعون شباهت هایی مشاهده کرده بودید. و آن شباهت ایمان آوردن هر سه آنها در آخرین لحظات بود. ولی در اینجا ۳ نکته هست: ۱- زهیر، حر و ساحران زندگی راحت دنیا را فروختند و آخرت را خریدند ۲- حجت برایشان آشکار نشده بود، پس از صحبت امام حسین علیه السلام با آنها و در مورد ساحران پس از دیدن معجزه حضرت موسی علیه السلام ، حقیقت را فهمیدند و قبول کردند، انکار نکردند ۳- در حال جان دادن و استیصال نبودند. حالا کدام یک از این دلایل را میتوانیم برای فرعون در نظر بگیریم؟
-----------------------
30’
Good attributes Pharoh such as Besmal Allah Rahman Rahim at the top of his palace, feed many of needy everyday, Sahl al-hijab. Pharaoh has a good Hosn Al-kholgh (killing his wife, killing the children of bani esraeil, using bani esraei as slave are some examples of his Hosn al-kholgh)
Who is this Allh at the top of his palace?
سوره ۲۶: الشعراء
قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۳﴾فرعون گفت و پروردگار جهانيان چيست (۲۳) قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۲۴﴾گفت پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو استاگر اهل يقين باشيد (۲۴) قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿۲۵﴾[فرعون] به كسانى كه پيرامونش بودند گفت آيا نمى شنويد (۲۵) قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۶﴾[موسى دوباره] گفت پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شما (۲۶) قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿۲۷﴾[فرعون] گفت واقعا اين پيامبرى كه به سوى شما فرستاده شده سخت ديوانه است (۲۷) قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾[موسى] گفت پروردگار خاور و باختر و آنچه ميان آن دو استاگر تعقل كنيد (۲۸) قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ﴿۲۹﴾[فرعون] گفت اگر خدايى غير از من اختيار كنى قطعا تو را از [جمله] زندانيان خواهم ساخت (۲۹)
«وقال فرعون یـایها الملا ما علمت لکم من الـه غیری...»؛
فرعون گفت: «ای جمعیت اشراف! من خدایی جز خودم برای شما سراغ ندارم
سوره ۷۹: النازعات
فَحَشَرَ فَنَادَى ﴿۲۳﴾
و گروهى را فراهم آورد [و] ندا درداد (۲۳)
فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى ﴿۲۴﴾
و گفت پروردگار بزرگتر شما منم (۲۴)
سوره ۲۶: الشعراء
قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ ﴿۱۸﴾
[فرعون] گفت آيا تو را از كودكى در ميان خود نپرورديم و ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى (۱۸)
وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾
و [سرانجام] كار خود را كردى و تو از ناسپاسانى (۱۹)
وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۲۲﴾
و [آيا] اينكه فرزندان اسرائيل را بنده [خود] ساخته اى نعمتى است كه منتش را بر من مى نهى (۲۲)
---------------
44’ killing directly we never seen in the Quran
شما آیات ابتدائی سوره قصص را چگونه تفسیر می نمایید؟ آنجا که دیگر ضمیر مفرد آمده است و فقط برای فرعون میباشد. شما در سخنرانیتان فرموده بودید فرعون کسی را نکشته بود و سعی در سبک کردن اعمال فرعون کرده بودید. ولی این آیات چیز دیگری میگوید، میگوید فرعون فرزندان پسر آنان را سر میبریده است. یعنی دستور قتل فرعون برابر با قتل است اینجا که دیگر صحبت از سپاهیان فرعون نیست. چه مادرها و پدرها که کودکان معصومشان در مقابل چشمشان سر بریده نشدند (آیا پدر هستید، معنی این عبارات را درک میکنید؟ آیا حس آن مادر که کودک از آغوشش جدا میشود و سر از تنش جدا میشود را درک میکنید؟)، چه زنان و مردانی که به اسارت و بردگی نرفتند. آیا با یک بار غرق شدن فرعون، همه چیز تصفیه می شود؟ یعنی این گونه خدای ذهن شما میخواهد داد انسانهای مظلوم را بگیرد؟ شما واقعا این چنین خدایی را می پرستید؟
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾
فرعون برتريجوئي در زمين كرد و اهل آنرا به گروههاي مختلفي تقسيم نمود، گروهي را به ضعف و ناتواني ميكشاند، پسران آنها را سرمي بريد و زنان آنها را (براي كنيزي) زنده نگه ميداشت، او مسلما از مفسدان بود. (۴)
----------------
لطفا فقط و فقط با توجه به آیات قرآن بیان کنید چه چیزی عامل سعادت فرعون و شقاوت سپاه او شد؟ آیا شما در آیات قرآن جز سرکشی، فساد در زمین، طغیان، ادعا اولوهیت، فسق، کشتن فرزندان بنی اسرائیل، بردگی زنان بنی اسرائیل، تکذیب پیامبران الهی پس از آوردن بینه، برتری جویی در زمین و دستور به قتل فجیعانه ساحران پس از اظهار به ایمان نکته دیگری در زندگی فرعون میبینید که بنده از آن غافل شدم و در این لیست قرار ندادم؟ فقط با توجه به آیات قرآن، ما باید در زندگیمان چه کنیم که بتوانیم در لحظه آخر مرگ این توفیق نصیبمان بشود که خالصانه همانند فرعون ایمان بیاوریم و خدای نکرده مانند سپاهیان او نشویم یا خدای نکرده در خواب نمیریم که فرصت توبه خالصانه را از دست بدهیم؟
------------------------
Time:16’:20”
Dr Sekaleshfar: In Amre be Maroof if you deem it improbable what you are to say will be of any effect so you don’t even deem it probable that your words will be of effect then this duty will be taken away and there is no duty to do Amre be Almaroof. It’s not wajeb any more. But we see here even towards the pharaoh there is some probability that even the Pharaoh can change his ways otherwise there would be no need for Amre be Almarooof. Furthermore laaloho yatazakor, what does maybe mean?When allah saying maybe …… so the Pharaoh will be definitely become apprehensive or become scared. It ‘s going to happen
سوره ۸: الأنفال
لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ ﴿۴۲﴾
[و] تا كسى كه [بايد] هلاك شود با دليلى روشن هلاك گردد و كسى كه [بايد] زنده شود با دليلى واضح زنده بماند
وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۶۴﴾
و هنگامي را كه گروهي از آنها (به گروه ديگر) گفتند چرا جمعي (گنهكار) را اندرز ميدهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهد كرد و يا به عذاب شديدي گرفتار خواهد ساخت (آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند) گفتند: (اين اندرزها) براي اعتذار (و رفع مسئوليت) در پيشگاه پروردگار شماست، به علاوه شايد آنها (بپذيرند و از گناه بازايستند و) تقوي پيشه كنند. (۱۶۴)
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۱۶۵﴾اما هنگامي كه تذكراتي را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، نهي كنندگان از بدي را رهائي بخشيديم و آنها را كه ستم كردند به عذاب شديدي بخاطر نافرمانيشان گرفتار ساختيم. (۱۶۵)
كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
------------------------------------------------------
Time:9’:30”
Sekaleshfar (refer to verse 22 Surah Yunus): MOKHLISN LAHO ALDIN it is not a lie. These Moshrekin are really doing it morally MOKHLESIN LAHO ALDIN, look at the change and it’s accepted (What was accepted?? Their Iman?? why??? It is not in the verse. Iman is only accepted when you are not in despair or inability. You should refer to the other verse in the quran that it is not accepted. Iman is only accepted after test as mentioned in the first verse of Surah Ankaboot). Allah said it was out of MOKHLESIN LAHO ALDIN.
سوره ۱۰: يونس
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۲۲﴾او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى گرداند تا وقتى كه در كشتيها باشيد و آنها با بادى خوش آنان را ببر ند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادى سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده اند در آن حال خدا را پاكدلانه مى خوانند كه اگر ما را از اين [ورطه] بر هانى قطعا از سپاسگزاران خواهيم شد (۲۲)
Time:11’:45”
Sekaleshfar ( refer to verse 32 Sourah Loghman): Allah gave a stamp of approval to the MOKHLESIN LAHO ALDIN. Allah gave that stamp of approval (Again why?? On the day of judgment they also call God genuine but why it is not accepted because the time passed). It was genuine when they called Allah out of true sincerity
سوره ۳۱: لقمان
وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ ﴿۳۲﴾و چون موجى كوه آسا آنان را فرا گيرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند و[لى] چون نجاتشان داد و به خشكى رساند برخى از آنان ميانه رو هستند و نشانه هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انكار نمى كند (۳۲)
----------------------------------
48:30
All drowned except one person
سوره ۱۷: الإسراء
فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ جَمِيعًا ﴿۱۰۳﴾پس [فرعون] تصميم گرفت كه آنان را از سرزمين [مصر] بركند پس او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم (۱۰۳)
------------------
يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا
اما آن روز كه اين آيات و نشانه ها تحقق پذيرد ايمان آوردن افرادي كه قبلا ايمان نياورده اند و يا عمل نيكي انجام نداده اند سودي به حالشان نخواهد داشت