(9) وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَي بَلَدٍ مَّيِّتٍ
(9) وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَي بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ
(۹) خداوند آن كس است كه بادها را فرستاد تا ابرهائي را به حركت در آورند، ما اين ابرها را به سوي سرزمين مرده اي ميرانيم و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش زنده ميكنيم، رستاخيز نيز همين گونه است!
اين آيه اثبات مبداء را با اثبات معاد قرين كرده.
نظام حساب شده اى كه بر حركت بادها، و سپس حركت ابرها، و بعد از آن نزول قطره هاى حياتبخش باران ، و به دنبال آن زنده شدن زمين هاى مرده حاكم است ، خود بهترين دليل و خود بهترين گواه بر اين حقيقت است كه دست قدرت حكيمى در پشت اين دستگاه قرار دارد و آن را تدبير ميكند.
در حقيقت آيه فوق از چند جهت دعوت به توحيد ميكند: از نظر برهان نظم ، و از نظر برهان حركت كه هر موجود متحركى محركى ميخواهد.
و از جهاتى نيز دليل بر مساله معاد است از نظر پديدار شدن چهره حيات از زمين مرده ، يعنى اى انسان صحنه معاد در فصول هر سال در برابر چشم تو و در زير پاى تو است .
در حديثى از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) چنين مي خوانيم : يكى از اصحاب عرض كرد يا رسول الله كيف يحيى الله الموتى و ما آية ذلك فى خلقه ؟: اى رسول خدا! چگونه پروردگار مردگان را زنده ميكند و نشانه و نمونه آن در جهان خلقت چيست ؟!
پيغمبر فرمود: اما مررت بوادى اهلك ممخلا ثم مررت به يهتز خضرا؟ آيا از سرزمين قبيله ات گذر نكرده اى در حالى كه خشك و مرده بوده ، و سپس از آنجا عبور كنى در حالى كه از خرمى و سرسبزى گوئى به حركت در آمده ؟
قلت : نعم ! يا رسول الله : گفتم آرى اى پيامبر.
قال : فكذلك يحيى الله الموتى و تلك آيته فى خلقه : (فرمود اينگونه خداوند مردگان را زنده ميكند و اين نمونه و نشانه او در آفرينش است ).
(فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا) پس آن زمين را بعد از مردنش زنده مى كنيم، يعنى بعد از آنكه گياهى نداشت داراى گياه مى كنيم. و نسبت زنده كردن را به زمين دادن نسبتى است مجازى، و نسبتش را به گياه دادن نسبتى است حقيقى، خلاصه هر چند در اثر آمدن باران گياه زنده مى شود، اما مجازا مى گويند زمين زنده شد.
بعثت در روز قيامت و زنده شدن مردگان را به احياى زمين تشبيه كرد، تا بفهماند همان طور كه زمين در سال يك دوره زندگى را شروع مى كند، و در آخر مى ميرد، يعنى بعد از آنكه در زمستان از جنب و جوش افتاده بود، دوباره در بهار و تابستان جنب و جوش خود را از سر مى گيرد و در پائيز رو به خزان مى رود، و در زمستان به كلى از عمل مى ايستد. انسانها هم همين طورند، وقتى دوران زندگى شان در زمين به سر رسيد، و مردند دوباره در روز قيامت بعد از آنكه زنده شدند، و از قبرها درآمدند روى زمين منتشر مى شوند، لذا فرمود: (كذلك النشور).
در اين آيه نُه ضمن اشاره به مسئله توحيد, از معاد خبر ميدهد. برخي از آيات فقط درباره توحيد است كاري به مسئله معاد ندارد نظير آيه 48 سوره مباركه «روم» در آيه 48 سوره «روم» آنجا هم سخن از ارسال رياح است سخن از پراكنده كردن ابر است سخن از باران دادن است اما سخن از احياي ميّت نيست آيه 48 سوره «روم» اين است:
اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۴۸﴾
خداوند همان كسي است كه بادها را ميفرستد تا ابرهائي را به حركت درآورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه كه بخواهد ميگستراند، و متراكم ميسازد در اين هنگام دانه هاي باران را ميبيني كه از لابلاهاي آن خارج ميشوند، هنگامي كه اين (باران حياتبخش) را به هر كس از بندگانش كه بخواهد ميرساند خوشحال ميشوند. (۴۸)
كيفيت پيدايش باد, كيفيت پيدايش ابر, كيفيت بارداري ابر, كيفيت قبض و بسط ابر, كيفيت بارش ابر اينها را در اين آيه و ساير آيات ذكر ميكند, ميفرمايد .. رسالت باد اين است كه اين ابرها را جابهجا كند (باد هم هماند پیامبران رسول الهی است اما رسولان تکوینی نه رسولان تشریعی) اما چه كسي اين بادها را جابهجا ميكند, آن اراده الهي است. رسالت تكويني خدا را اين بادها به عهده دارند ميفرمايد اينها رسولِ تكويني ما هستند. ما اين بادها را فرستاديم …فرمود: ﴿اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ﴾ اين بادها … اين ابرها را پراكنده ميكند ابرهايي كه به منزله پدر است مشخص است ابرهايي كه به منزله مادر است مشخص است بعد از تلقيح اين ابرها و بارداري اين ابرها, بعضي از ابرها حامل بارياند به نام باران و بارش, خب حالا اين ابرهاي فراواني كه باردار شدند… چطوري وضع حمل بكنند اگر اينها همان آبهاي فراواني را كه در بطنشان دارند شلنگي ببارند خب زمان و زمين همه را ويران ميكنند فرمود ما كارهاي تنظيمشدهاي داريم ما اين ابرها را بعد از اينكه نكاح كردند و تلقيح شدند و باردار شدند براي اينها رَحِم درست ميكنيم كه از رَحِم اينها قطره قطره باران ببارد نه شلنگي ببارد ﴿فَتَرَي الْوَدْقَ﴾ يعني اين قطرات ﴿يَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ﴾ نه از دهنه ابر, نه از شكم ابر, از لابهلاي اين ابر كه غربالي شدند قطرات ميريزد وگرنه همينطور اگر آب بريزد كه مرتب سيل است نه مزرعي ميماند نه مرتعي. فرمود اين كارها را ما كرديم اين نظم دقيق عالمانه, ناظمي ميطلبد.
ما زمين را زنده ميكنيم. مستحضريد وقتي بهار شد دو كار انجام ميشود: يكي اينكه خوابيدهها بيدار ميشوند, يكي اينكه مُردهها زنده ميشوند…. فرمود ما به وسيله اين باران, مُرده را زنده ميكنيم معاد هم همينطور است.
فرمود شما شك نداشته باشيد كه خدا مرده را زنده ميكند چه اينكه هر سال خدا در بهار مرده را زنده ميكند اين است كه در روايات ما آمده كه «إذا رأيتمُ الربيع فأكثروا ذكر النشور»[2]وقتي بهار را ديديد به فكر معاد باشيد ﴿فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾ اين زمين, مرده بود ما زمينِ مرده را زنده كرديم ﴿كَذلِكَ النُّشُورُ﴾.