(29) إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَأَنفَقُوا
(29) إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَن تَبُورَ
(۲۹) كساني كه كتاب الهي را تلاوت ميكنند و نماز را بر پا ميدارند و از آنچه به آنها روزي داده ايم پنهان و آشكار انفاق ميكنند، تجارت (پر سودي) را اميد دارند كه نابودي و كساد در آن نيست.
(انفاق از رزق در سر و علانيه ) به معناى اين است كه: از مال خود به فقراء مى دهند، و چون در انفاق هاى مستحبى مى ترسند جنبه خودنمايى به خود بگيرد، و خلوص آن از بين برود؛ لذا آن را پنهانى مى دهند، و در انفاقهاى واجب براى اينكه اطاعت خدا در بين مردم شايع شود و ديگران هم تشويق شوند، علنى مى دهند.
بديهى است كه (تلاوت ) در اينجا به معنى قرائت سرسرى و خالى از تفكر و انديشه نيست ، خواندنى است كه سرچشمه فكر باشد، فكرى كه سرچشمه عمل صالح گردد، عملى كه از يكسو انسان را به خدا پيوند دهد كه مظهر آن نماز است ، و از سوى ديگر به خلق خدا ارتباط دهد كه مظهر آن انفاق است ، انفاق از تمام آنچه خدا به انسان داده ، از علمش ، از مال و ثروتش… ، از فكر نيرومندش از اخلاق و تجربياتش ، و خلاصه از تمام مواهب خدا دادى .
اين انفاق گاهى مخفيانه صورت مى گيرد تا نشانه اخلاص كامل باشد (سرا).
و گاه آشكارا تا مشوق ديگران گردد و تعظيم شعائر شود (علانية ).
با توجه به آنچه در اين آيه و آيه پيشين آمده چنين نتيجه مى گيريم كه علماى راستين داراى اين صفاتند:
از نظر روحى قلبشان مملو از خشيت و ترس آميخته با عظمت خدا است .
از نظر گفتار زبانشان به تلاوت آيات خدا مشغول است .
از نظر عمل روحى و جسمى نماز مى خوانند و او را عبادت مى كنند.
از نظر عمل مالى از آنچه دارند در آشكار و پنهان انفاق مى نمايند.
و سرانجام از نظر هدف ، افق فكرشان آنچنان بالا است كه دل از دنياى مادى زودگذر بر كنده ، تنها به تجارت پر سود الهى مى نگرند كه دست فنا به دامانش دراز نمى شود.
اين نكته نيز قابل توجه است كه (تبور) از ماده (بوار[ بَ ]) به معنى شدت كسادى است ، و از آنجا كه شدت كسادى باعث فساد مى شود (بوار) به معنى هلاكت آمده ، به اين ترتيب (تجارت خالى از بوار) تجارتى است كه نه كساد دارد و نه فساد!
در حديث جالبى چنين آمده : مردى خدمت رسول خدا عرض كرد: چرا من مرگ را دوست ندارم ؟!
فرمود: آيا مال و ثروتى دارى ؟ عرض كرد آرى .
فرمود: آنرا پيش از خودت بفرست ، عرض كرد نمى توانم !
فرمود: ان قلب الرجل مع ماله ان قدمه احب ان يلحق به ، و ان اخره احب ان يتاخر معه : (قلب انسان همراه اموال او است ، اگر آن را پيش از خود بفرستد، دوست دارد به آن ملحق شود، و اگر آن را نگه دارد دوست دارد همراه آن بماند)!.
اين حديث در حقيقت روح آيه فوق را منعكس ساخته ، زيرا مى گويد آنها كه نماز را برپا مى دارند و انفاق در راه خدا مى كنند اميد و علاقه به سراى ديگر دارند، چرا كه نيكها را قبل از خود فرستاده اند و مايلند به آن ملحق شوند.
(محمدعلی انصاری): ما معمولا برای خواندن متن پیام افراد از واژگان قرائت استفاده میکنیم ولی برای خواندن قرآن از واژگان تلاوت استفاده میکنیم .
تلاوت همراه با احترام و قداست بوده و درباره کتاب هاى آسمانى به ویژه قرآن کریم به کار مى رود؛[۶] یعنی خواندن قرآن با ترتیل و آرامش همراه با طنین ویژه اى که ناشى از بزرگداشت و خشوع تلاوت کننده در برابر آن باشد.[۷] واژه «تلاوت» و مشتقات آن بیش از ۶۰ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
اگر مسئله زكات در سوَر مكّي طرح ميشود منظور آن انفاقهاي غير زكات مصطلح است چون حكم زكات در مدينه نازل شده در مكه زكات به آن صورت نبود; لذا گاهي تعبير به زكات ميشود گاهي تعبير به انفاق.
(محمدعلی انصاری):در قرآن از واژه صدقه برای اشاره به زکات واجب استفاده شده است و در فقه، زکات را صدقه واجب میخوانند. و زکات های به کاررفته در قرآن زکات واجب نیست.
سوره ۹: التوبة
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۳﴾
از اموال آنان صدقه اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه شان سازى و برايشان دعا كن زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست (۱۰۳)
آنچه ما به آنها عطا كرديم انفاق ميكنند يعني در حقيقت، دادهٴ ما را ميدهند نه از خودشان چيزي داشته باشند ﴿وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ﴾.
اين انفاق هم گاهي سرّي است براي پرهيز از ريا و گاهي علانيه است براي تشويق مردم. در جريان سرّ ملاحظه فرموديد كه در روايات دارد كه طرزي انفاق كنيد كه اگر با دست راست انفاق ميكنيد دست چپ باخبر نشود[1] يعني كساني كه در طرف راست شما هستند اينها ممكن است ببينند ولي كساني كه در طرف چپ شما هستند باخبر نيستند. منظور از دست چپ و راست در اينجا اين است كه وقتي ميگويند انفاق سرّي مستحب است يعني نه تنها ديگران نفهمند, خودِ اين گيرنده هم نداند شما داريد صدقه ميدهيد وگرنه دست چپ و راست و امثال ذلك كه معيار نيست عمده آن است كه كسي نفهمد ولو گيرنده; چون با اكرام بايد جامعه را اداره كرد نه با اطعام, هدف اين نيست كه شكم فقير سير بشود هدف, اطعام نيست هدف, اكرام است بنابراين او هم نبايد بفهمد كه شما داريد به او صدقه ميدهيد. سرّاً حتي نسبت به گيرنده, علانيه باشد براي تشويق مردم.
كار خيري است كه دعوت كردند كه شما در اين كار خير شركت كنيد ساختن مسجد, ساختن حسينيه, ساختن بيمارستان, ساختن مدرسه علناً آدم اگر كاري انجام بدهد براي تشويق ديگران اين دو ثواب ميبرد: يكي اينكه خودش در كار خير شركت كرده است, يكي اينكه ديگران را با اين كارِ علني خود ترغيب كرده است پس گاهي انسان ميتواند خيرِ علني داشته باشد با ثواب مضاعف.
اين گونه از افراد بايد بدانند دارند تجارت ميكنند, يك; و به اين تجارت اميدوار باشند, دو; اين تجارت هرگز خسرانپذير نيست, سه.
﴿يَرْجُونَ تِجَارَةً لَن تَبُورَ﴾ در برابر نقشه خائنانه ديگران كه در آيه ده همين سوره مباركه «فاطر» گذشت فرمود: ﴿وَمَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾ هرگز اين مكر, داير نخواهد بود اين باير است زمين باير خب ثمر نميدهد. در بخشي از آيات دارد كه خود ملت, يك ملت بايرند ﴿وَكُنتُمْ قَوْماً بُوراً ﴾[2] اين «بور», جمع «باير» است يعني يك جامعه, جامعه بايرند مُردند به هلاكت رسيدند تجارت هم همينطور است.