(61) مَّلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلاً
(61) مَّلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلاً
(۶۱) و از همه جا طرد ميشوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسيد.
قرآن مى گويد: اگر اينها به اعمال زشت و ننگين خود ادامه دهند دستور حمله عمومى و يورش به آنها را صادر خواهيم كرد، تا با يك حركت مردمى مؤمنان ، همه را از مدينه ريشه كن سازيم ، و آنها نتوانند ديگر در اين شهر بمانند.
و هنگامى كه از اين شهر رانده شدند و از تحت حمايت حكومت اسلامى طرد گشتند (هر كجا يافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسيد)! (ملعونين اينما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا).
آيا آنچه در آيات فوق براى ريشه كن كردن مفاسدى همچون توطئه هاى منافقان و مزاحمت مستمر نسبت به نواميس مسلمانان و مفسده جوئى شايعه پراكنان آمده است در ساير اعصار و قرون براى حكومتهاى اسلامى نيز مجاز است ؟
به نظر مى رسد كه اين حكم مانند ساير احكام اسلامى اختصاص به زمان و مكان و اشخاصى نداشته باشد.
اگر به راستى سمپاشى و توطئه از حد بگذرد و به صورت يك جريان در آيد، و جامعه اسلامى را با خطرات جدى روبرو سازد چه مانعى دارد كه حكومت اسلامى دستور آيات فوق را كه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داده شده است به اجرا در آورد، و مردم را براى در هم كوبيدن ريشه هاى فساد بسيج كند؟!،
ظاهر اين است كه اينها ديگر دست برداشتند. اگر اینها دست برنداشته بودند وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) به دستور الهي عمل ميكرد يك نزاع و درگيري ديگري در داخله مدينه اتفاق ميافتاد و قرآن آن را شرح ميداد چون هيچ خبري از جريان بعد از تهديد نيست معلوم ميشود اينها فروكش كردند و آرام شدند.