﴿۵۳﴾ وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا
و او كسي است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد يكي گوارا و شيرين و ديگري شور و تلخ و در ميان آنها برزخي قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گوئي هر يك به ديگري ميگويد) دور باش و نزديك نيا!
The idea of the two seas is also mentioned in 18:60 ; 27:61 ; 35:12 ; 55:19 .
Symbolically, some interpret the sweet water to be a reference to the Law ( Shar īʿ ah ), because it is easy to attain, while the salty water is ultimate truth ( ḥ aq ī qah ), which can only come through spiritual effort and courage (Aj);
alternately, in the heart of a believer there is both hope and fear of God, corresponding to the sweet and salty water, respectively, and neither should overpower the other in one’s soul (Qu).
سوره ۱۸: الكهف - جزء ۱۵ - ترجمه فولادوند
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا﴿۶۰﴾
و [ياد كن] هنگامى را كه موسى به جوان [همراه] خود گفت دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم هر چند سالها[ى سال] سير كنم (۶۰)
سوره ۲۷: النمل - جزء ۲۰ - ترجمه فولادوند
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
[آيا شريكانى كه مى پندارند بهتر است] يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن كوه ها را [مانند لنگر] قرار داد و ميان دو دريا برزخى گذاشت آيا معبودى با خداست [نه] بلكه بيشترشان نمى دانند (۶۱)
سوره ۳۵: فاطر - جزء ۲۲ - ترجمه مکارم شیرازی
وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲﴾
اين دو دريا يكسان نيستند: اين دريائي كه آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است، و اين يكي كه شور و تلخ و گلوگير است، (اما) از هر دو گوشت تازه ميخوريد، و وسائل زينتي استخراج كرده ميپوشيد، و كشتيها را در آن ميبيني كه آنها را ميشكافند (و به هر طرف پيش ميروند) تا از فضل
خداوند بهره گيريد و شايد شكر (نعمتهاي او را) بجا آوريد. (۱۲)
Many commentators understand the two seas as a metaphor for the believer and the disbeliever (B ḍ , Z).
But, as al-R ā z ī observes, the fact that one brings fresh meat from each sea makes this metaphor difficult to apply. Drawing a spiritual lesson from this metaphor, Ibn ʿ Aj ī bah likens the Law to the ocean that is sweet, satisfying, pleasant to drink and the ocean of Reality to the one that is salty, bitter, because the latter requires exerting one’s innermost self, lowering one’s head, spending of one’s wealth, and abandoning the world and its people, whereas the Law does not require as much. Fresh meat and ornaments are retrieved from each sea. From the ocean of the Law “one obtains the sweetness of proper conduct,” while from the ocean of Reality one tastes “the sweetness of witnessing [God] and of spiritual knowledge” (Aj). The ships are then seen as the spiritual reflections that are plowing through the seas of Dominion ( malakūt ) and Majesty ( jabarūt ) to the completion of spiritual knowledge from God’s Bounty in order to be among those who give thanks (Aj).
سوره ۵۵: الرحمن - جزء ۲۷ - ترجمه فولادوند
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿۱۹﴾
دو دريا را [به گونه اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند (۱۹)
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾
ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند (۲۰)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۱)
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾
از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد (۲۲)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد (۲۳)
﴿حِجْراً مَّحْجُوراً﴾ يعني نزديك ما نيا نظير آنچه در آيه 22 همين سورهٴ «فرقان» گذشت كه ﴿يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلاَئِكَةَ لاَ بُشْرَي يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً﴾ چون آن ملائكه عذاب را كه ميبينند ميگويند نزديك نياييد اين ﴿حِجْراً مَّحْجُوراً﴾ يعني نزديك ما نياييد اينجا هم كلّ واحد از اين دو بحر به ديگري ميگويند ﴿حِجْراً مَّحْجُوراً﴾ آن برزخ هم حاجز است
مَرْج مخلوط كردن است حالا در اجسام خشك مثل گندم و اينها ميگويند مخلوط شده است در مايعات ميگويند ممزوج شده است ﴿مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ﴾ چون اينها آباند بايد ممزوج شده باشد لكن به قرينه اينكه فرمود: ﴿وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخاً﴾ يعني مقارن هماند كنار هماند ممزوج نشدند به دليل اينكه فرمود برزخي بين اينهاست حاجز بين اينهاست ﴿حِجْراً مَّحْجُوراً﴾ در كار است.
در بخشهايي از قرآن فرمود: ﴿فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ﴾ اينها در امر مريجاند هرج و مرج كه ميگويند يعني همين, در سورهٴ مباركهٴ «ق» آيه پنج اين است ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ﴾ امرِ مريج همين است كه ما ميگوييم قاطي كرده يعني موضوعها را اشتباه كرده محمولها را اشتباه كرده احكام را اشتباه كرده اينكه قاطي كرده يعني نظم علمي در گفتار او نيست موضوع از محمول خودش جدا شد محمول از موضوع خودش جدا شد با بيگانه پيوست ميگوييم قاطي كرده تعبير قرآن كريم اين است كه ﴿فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ﴾ اينها قاطي كردند
در اينجا قاطي نشده به اصطلاح, ممزوج نشده مخلوط نشده به دليل اينكه در آيه محلّ بحث فرمود: ﴿وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخاً﴾ و در سورهٴ مباركهٴ «الرحمن» هم فرمود: ﴿مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ٭ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لاَ يَبْغِيَانِ﴾[27] هيچ كدام بَغي ديگري ندارد هيچ كدام طلب ديگري ندارد هيچ كدام در حريم ديگري وارد نميشود پس اختلاط نيست امتزاج نيست قاطي كردن نيست چون كلمه مَرْج قاطي كردن و اختلاط را ميفهماند فوراً فرمود: ﴿بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لاَ يَبْغِيَانِ﴾
براي ترسيم و تصوير آن واقعه كه براي مخاطب حسّي بشود به جاي اينكه بفرمايد «أحدهما من شيعته و الآخر من عدوّه» يا كذا و كذا فرمود: ﴿هذَا مِن شِيعَتِهِ وَهذَا مِنْ عَدُوِّهِ﴾ اينجا هم همين طور است
تشبيه انقسام مردم به مؤمن و كافر، به آب دو دريا (يكى گوارا و ديگرى ناگوار) و به خلقت زن و مرد از نطفه.
و اين كلام عطف است بر همان چيزى كه آيه (و هو الذى ارسل الرياح...) عطف بر آن شده و در اين جمله مسأله رسالت از اين جهت كه ميان مؤمن و كافر را جدايى مى اندازد، با اينكه هر دو در يك زمين زندگى مى كنند و در عين حال با هم مخلوط و يكى نمى شوند، تشبيه شده به آب دو دريا، كه در عين اينكه در يك جا قرار دارند، به هم در نمى آميزند، (كه توضيحش در اول آيات نه گانه گذشت ).
این نکته که علامه بیان میکنند جالب است, یعنی انسان کافر و مؤمن در جامه با هم مخلوط هستند در حالی که مخلوط نیستند