(35) إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ (ادامه دارد)
(35) إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً
(۳۵) مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زناني كه از فرمان خدا اطاعت ميكنند، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زناني كه روزه ميدارند، مرداني كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي حفظ ميكنند و زناني كه پاكدامنند، و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار ياد خدا ميكنند، خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.
(و الصابرين و الصابرات ) - اينان كسانى هستند كه هم در هنگام مصيبت و بلاء، صبر مى كنند، و هم در هنگام اطاعت، و هم آنجا كه گناهى پيش آمده، در ترك آن صابرند.
ريشه ايمان ، صبر و شكيبائى در مقابل مشكلات است ، و نقش آن در معنويات انسان همچون نقش سر است در برابر تن.
اين صبر مثل نماز جزء واجبات ماست. ما در نظامي زندگي ميكنيم، يعني نظام دنيا، كه مدبّر خداست مديرعامل خداست مجري خداست او دارد امور را ميگرداند ما كه نميدانيم چه چيزي مصلحت است چه چيزي مصلحت نيست گاهي ابتلا به ثروت است گاهي ابتلا به فقر است گاهي ابتلا به سلامت است گاهي ابتلا به مرض است اين حالات گوناگون در رفت و آمد است. چيزي چند صباحي كه براي ما ناخوشايند بود ما نبايد فوراً جزع بكنيم. براي اينكه او دارد ما را اداره ميكند و در هر زمان و زميني هم يك آزمون خاصي است.
لذا فرمود:
سوره ۲: البقرة
وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿۴۵﴾
از صبر و نماز ياري جوئيد و اين كار جز براي خاشعان گران است. (۴۵)
كه حتي صبر را بر صلات (که ستون دین است) مقدم داشتند «صبرٌ عند المصيبة و صبرٌ علي الطاعة و صبرٌ عن المعصية» [37] فرمود صبر، فضيلتي است كه بر همه واجب است. فوراً پرخاش كردن، فوراً اعتراض كردن، فوراً رنجيدن، يا به قضا و قدر بد گفتن يا ـ خداي ناكرده ـ بيراهه رفتن اينچنين صحيح نيست. بالاخره او دارد اداره ميكند، ما را ميآزمايد.
آن عناصر چهارگانه سورهٴ «عصر» را ملاحظه فرموديد اين عناصر چهارگانه به دو عنصر برميگردد فرمود: ﴿وَالْعَصْرِ ٭ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ٭ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ (يك) ﴿وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾ (دو) ﴿وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ﴾ براي اوّلي است ﴿وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ براي دومي است اگر كسي ايمان دارد چون ايمان، حق است بايد تواصي به حق بكند تا ديگران مؤمن بشوند اگر خودش عمل صالح دارد اين عمل صالح بدون صبر نميشود ديگران را به صبر توصيه كند
صبر بر مصیبت در قرآن کریم
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون؛ [۳۳]
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و محصولات، آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامتکنندگان! آنها که هرگاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آنِ خدائیم و به سوی او باز میگردیم!»
رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِه؛ [۳۷]
همان پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن و در راه عبادتش شکیبا باش!
صبر بر طاعت یعنی شکیبایی در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت خدا وجود دارد. (اعم از امور واجب (مثل نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات و حجاب ...) و امور مستحب.)
بیشتر انسانها در برابر فقر و گرفتاری طغیان نمیکنند، ولی وقتی خدا مقام، پول و صحّت بدن بدهد، آن وقت خیلی سخت است که خودش را سالم نگه دارد و صبر پیشه کند و این نعمت موجب غفلت و معصیت او نگردد. از این قسم به صبر بر نعمت نیز تعبیر میکنند.
سوره ۱۱: هود
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿۱۰﴾
و اگر بعد از شدّت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، میگوید: مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت! و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی میشود (۱۰)
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۱﴾
مگر آنها که (در سایه ایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند.»
(و الخاشعين و الخاشعات ) - كلمه (خشوع ) به معناى خوارى و تذلل باطنى و قلبى است، همچنان كه كلمه (خضوع ) به معناى تذلل ظاهرى، و با اعضاى بدن است. يكى از بدترين آفات اخلاقى ، كبر و غرور و حب جاه (مقام .منزلت) است ، و نقطه مقابل آن خشوع
خشوع را حالتی در قلب دانستهاند که به خضوع در اعضای بدن منجر میشود. خشوع ثمره ایمان است.
نسبت خشوع به قلب در قرآن
سوره حدید،آیه۱۶. |
«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ
آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد
---
امام سجاد(ع) نیز در دعای ابوحمزه ثمالی از قلبی که خشوع ندارد به خداوند پناه میبرد:
أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَقْنَعُ، وَ بَطْنٍ لَا يَشْبَعُ، وَقَلْبٍ لَا يَخْشَعُ، وَدُعاءٍ لَا يُسْمَعُ، وَعَمَلٍ لَا يَنْفَعُ
به تو پناه میآورم از درونی که قانع نمیشود و از شکمی که سیر نمیگردد و از قلبی که فروتنی نمیکند و دعایی که شنیده نمی شود (یعنی خدای متعال اعتنائی به آن دعا نمیکند) و کرداری که سود نمیبخشد
از جمله تعقیبات نماز عصر می باشد:
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لاَ يَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ وَ مِنْ صَلاَةٍ لاَ تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لاَ يُسْمَعُ
خدايا پناه به تو مى برم از نفسى كه از دنيا سيرى ندارد و از قلبى كه خاشع نباشد و از علمی كه نفع نبخشد و از نمازى كه بالا نرود و از دعایی که شنیده نمی شود (یعنی خدای متعال اعتنائی به آن دعا نمیکند)
در سوره مومنون یکی از ویژگی های مومنان را خشوع در نماز میداند
الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ
یکی از صفات برجسته مؤمنان خشوع در نماز است. این آیه اقامه نماز را نشانه مؤمنان نمیشمارد، بلکه خشوع در نماز را ویژگی آنان برمیشمرد.
نقل شده است شخصی نماز میخواند و با ریش خود بازی میکرد حضرت رسول(ص) فرمود: اگر قلبش خاشع میشد جوارحش نیز خاشع میشد
یکی از راهکارهای عملی توجه و خشوع در نماز این است که انسان قبل از نماز فکر کند که این آخرین نمازش میباشد که قرار است بخواند بعد شروع به خواندن نماز بکند. دیگه انسان حواسش نمیرود دنبال امور دنیایی
انسانی که در این دنیا خاشع نشده باشد در آن دنیا حتما خاشع میشود
سوره ۸۸: الغاشية
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ﴿۲﴾
چهره هائي در آن روز خاشع است.
سوره 70: المعارج
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۚ ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿٤٤﴾
در حالي كه چشمهاي آنها از شدت وحشت به زير افتاده، و پرده اي از ذلت و خواري آنها را پوشانده است (و به آنها گفته ميشود) اين همان روزي است كه به شما وعده داده ميشد.
(و المتصدقين و المتصدقات ) - گذشته از حب جاه ، حب مال ، نيز آفت بزرگى است ، و اسارت در چنگال آن ، اسارتى است دردناك، و نقطه مقابل آن انفاق و كمك كردن به نيازمندان است. و كساني كه صدقه ميدهند اعم از واجب و مستحب.
اهمیت صدقه
در سوره توبه آیه ۱۰۴ آمده است، خداوند خود، صدقات را میگیرد:
أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ﴿۱۰۴﴾ (ترجمه: آیا ندانستهاند که تنها خداست که از بندگانش توبه را میپذیرد و صدقات را میگیرد، و خداست که خود توبهپذیر مهربان است؟)[ توبه–۱۰۴]
در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است: این تعبیر، عظمت و شکوه این حُکم اسلامی را مجسم میسازد و علاوه بر تشویق همه مسلمانان به این فریضه الهی، هشدار میدهد در پرداخت زکات و صدقات، نهایت ادب و احترام را به خرج دهند؛ چرا که گیرنده خداست. همچنین در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است:إنَّ الصَّدَقَة لاتَقَع فی یدِ العَبدِ حتّی تَقَعُ فی یدِ الرَّب[۲] (ترجمه: صدقه در دست بنده قرار نمیگیرد مگر این که قبلاً در دست خدا قرار گیرد.) [۳]
امام باقر(ع) میفرماید: «صدقه هفتاد بلا را از انسان دور میکند و نیز مرگ سوء را از انسان دور مینماید؛ چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمیرود»
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «صدقه و صله رحم شهرها را آباد میکند و بر عمرها میافزاید.»